روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۴۰۰ دوشنبه ۲۷ دي - شماره 4063

رشد اقتصادی و رفاه

  معصومه رضائیان- رشد باعث افزایش درآمد و فراوانی کالاهای در اختیار مصرف کننده می شود و از این طریق رفاه را افزایش می دهد.رشد اقتصادی همواره در کانون توجه دولت سیزدهم قرار داشته و پیوسته از جانب رئیس جمهوری و اعضای تیم اقتصادی دولت مورد تأکید قرار می‌گیرد. آیت الله رئیسی از همان ابتدا و در نخستین کنفرانس خبری پس از انتخابات نیز به موضوع مهم تولید اشاره کرد و بر دو موضوع مهم در رونق تولید و رشد اقتصادی کشور، یعنی کمبود نقدینگی و دیگری کاهش مالیات بخش تولید دست گذاشت.وی در این خصوص گفت: «نقدینگی باید به سمت تولید هدایت شود، به‌طور حتم سازوکار‌هایی که بتواند نقدینگی را به سمت تولید ببرد و تولید را رونق ببخشد، جزو دستور کار دولت جدید خواهد بود. همچنان که در برنامه انتخاباتی خود اعلام کردم، ایجاد جذابیت برای تولید آن است که ما مالیات را برای تولید از ۲۵ درصد به ۱۰ درصد و با شیب ملایم کاهش دهیم و از طرفی برای اقدامات غیرمولد، مالیات ایجاد کنیم.»
مفهوم رشد اقتصادی برگرفته شده از تغییر میزان تولیدات یک کشور در دو سال متفاوت است.به تغییر کمی هر متغیّر طی یک دوره معین زمانی، رشد گفته می‌شود. در اقتصاد نیز چند مفهوم بنیادی تعریف شده اند که از آنها برای ارائه ویژگی های آن اقتصاد استفاده می شود.رشد اقتصادی یکی از مهمترین مولفه های آماری نشان دهنده میزان پسرفت و پیشرفت کمی در یک کشور در یک مدت زمانی مشخص است.اگر تولید ملی در این کشور افزایش یابد می توان گفت که در آن کشور رشد اقتصادی اتفاق افتاده است. اگر بخواهیم تعریف علمی از رشد اقتصادی ارائه دهیم می توان این گونه نوشت: افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در یک سال معین  نسبت به مقدار آن در سال پایه، رشد اقتصادی محسوب می‌شود.
علت این که برای محاسبه رشد اقتصادی، از قیمت‌های سال پایه استفاده می‌شود آن است که افزایش محاسبه شده در تولید ناخالص ملی، ناشی از افزایش میزان تولیدات باشد و تأثیر افزایش قیمت‌ها (تورم) حذف گردد.همچنین تمامی کالاها و خدماتی که در یک سال معین در یک کشور ایجاد (تولید) می شود را تولید ملی می گویند.همواره از کشورهای در حال توسعه و جهان سومی به دلیل وجود ظرفیت های اقتصادی بالا (نیروی کار غیر فعال و زمین های بدون استفاده) انتظار نرخ رشد اقتصادی بالاتری می رود.
رشد معمولاً به صورت واقعی (با اصطلاحات تعدیل‌شده تورم) محاسبه می‌شود تا اثر تحریف‌کننده  تورم بر قیمت کالاهای تولیدشده را از بین ببرد. اندازه‌گیری رشد اقتصادی از حسابداری درآمد ملی استفاده می‌کند. از آنجا که رشد اقتصادی به عنوان درصد تغییر سالانه  تولید ناخالص داخلی (GDP) اندازه‌گیری می‌شود، از این رو تمام مزایا و معایب آن را دارد. نرخ رشد اقتصادی کشورها معمولاً با استفاده از نسبت تولید ناخالص داخلی به جمعیت (درآمد سرانه) مقایسه می‌شود.
منظور از «نرخ رشد اقتصادی» نرخ هندسی سالانه  رشد تولید ناخالص داخلی بین سال‌های اول و آخر در یک بازه  زمانی است. این نرخ رشد نشان‌دهنده  روند سطح متوسط تولید ناخالص داخلی در طول دوره است و هرگونه نوسانات تولید ناخالص داخلی را در اطراف این روند نادیده می‌گیرد.
اقتصاددانان، افزایش رشد اقتصادی ناشی از استفاده  کارآمدتر از نهاده‌ها (افزایش بهره‌وری نیروی کار، سرمایه  فیزیکی، انرژی یا مواد) را رشد فشرده می‌گویند. در مقابل، رشد تولید ناخالص داخلی تنها ناشی از افزایش مقدار ورودی‌های موجود برای استفاده (افزایش جمعیت یا قلمرو جدید) رشد گسترده محسوب می‌شود.
مطالعه صنایع کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که فعالیت های صنعتی وابستگی زیادی به فناوری و دانش دارند به طوری که صنایع این کشورها هر ساله مبالغ زیادی جهت انباشت فناوری و ارتقاء دانش صرف می کنند به همین دلیل صنایع این کشورها به طور مداوم در حال پیشرفت بوده و این پیشرفت ها باعث رشد و توسعه اقتصادی می شود. با نگاهی به کشورهایی نظیر ژاپن و آلمان که منابع اقتصادی خود را طی جنگ جهانی دوم از دست داده بودند درمی یابیم که باید عامل مهمی غیر از عوامل فیزیکی وجود داشته باشد تا آنها را به شکل امروزی قدرتمند ساخته باشد.
در مقابل، کشورهای درحال توسعه از جمله ایران هر ساله مقادیر زیادی کالاهای سرمایه ای-واسطه ای (فناوری خارجی) وارد می کنند ولی به دلیل فقدان مهارت های لازم، که ناشی از رشد نامناسب دانش بومی است، قادر به استفاده کامل از این منابع نیستند. بنابراین افزایش سطح دانش و مهارتهای افراد، شرط لازم برای جبران عقبماندگی این گونه از کشورها است.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه