صفحه اول
ارسلان محجوبی- شفافیت یک خاصیت عمومی است. این موضوع با یک سری از سیاستها ، عملکردها و شیوههایی پیش میرود که به شهروندان اجازه دسترسی ، استفاده ، سود بردن ، فهمیدن ، اصل اطلاع رسانی و حسابرسیِ اطلاعات و روند برگزار شده آنها توسط مراکز قدرت (جامعه یا سازمان ها) را میدهد. مکانیسم بازخورد این موضوعات از سمت شهروندان برای کامل کردن هدف والای شفافیت بسیار مهم میباشد. با وجود تمام مزایایی که شفافیت در کاهش دادن رفتارهای بیفایده در محیط کار و افزایش همکاری و یادگیری متقابل دارد، اگر بیش از حد از آن استفاده کنیم، ممکن است حواسمان را از حقایق پرت کند و باعث شود از انجام کارهای مفید دست بکشیم؛ گاهی نیز رفتارهای تمریننشده و آزمونوخطا را متوقف میکند.فضای کاری بیش از حد شفاف و دادههای بهروز از جزئیترین فعالیتهای افراد، حس برهنگی و آسیبپذیری را به آنان منتقل میکنند. شفافیت سیاسی به صداقت ، اخلاق و مسئولیتی که دولت ها و نهادهای عمومی باید داشته باشند به منظور آگاهی شهروندان از رویه ها و فعالیت هایی که در آن سرمایه گذاری های اقتصادی با اهمیت اجتماعی انجام می شود.به همین دلیل ، شفافیت سیاسی حتی مربوط به مسائل اقتصادی ، اجتماعی و حقوقی است. از طرف دیگر ، شفافیت سیاسی نه تنها حوزه سیاسی عمومی را در بر می گیرد ، بلکه شامل نهادهای خصوصی نیز می شود.شفافیت سیاسی به دنبال ایجاد رابطه اعتماد و امنیت با شهروندان به منظور تبلیغ همه آن فعالیت ها ، مذاکرات ، بودجه و دسترسی به اطلاعاتی که از نظر عمومی و مورد علاقه است. در دو دهه اخیر، فشار زیادی بر دولتها برای انتشار اطلاعات بوده است و دولتها نیز توجه زیادی به این امر داشتهاند، اما فرض این که اینگونه شفافیت اطلاعاتی به پاسخگویی و مسئولیتپذیری دولتها منجر خواهد شد لزوما با واقعیت تطابق ندارد. متخصصان این حوزه بر این باورند که انتشار اطلاعات توسط دولتها زمانی به افزایش پاسخگویی منجر خواهد شد که قوه مقننه و دیگر نهادهای ناظر از این اطلاعات استفاده کرده و در مواقع لازم دولت را در مقابل عملکردش مسئول بدانند و از سازمانهای دولتی پاسخ طلب کنند. آنها معتقدند که نقش سازمانهای مردمنهاد برای تکمیل نقش قوای ناظر و برقراری ارتباط بین شفافیت و پاسخگویی حیاتی است و در واقع جامعه مدنی کلید تبدیل شفافیت به پاسخگویی است. معنای شفافیت در طول سالها (بویژه در دهه گذشته) تغییرات جدی یافته است. این تغییرات عمدتاً ناشی از تحولات مهم در عرصههای فناوری و اجتماعی بوده است. ناگفته پیداست که با استمرار این تحولات، معنای شفافیت نیز تکامل مییابد. برای نمونه در گذشته «دسترسی به اطلاعات» مترادف شفافیت بود، اما امروزه تنها «استفادهپذیری اطلاعات» (با تعریف و دقتهای حقوقی و فنی زیادی) مصداق آن است.تحقق شفافیت از طریق ابزارهای مختلفی حاصل میشود که در طول زمان این ابزارها کاملتر میشوند. برای نمونه اگر یکصد سال پیش «ارائه مذاکرات مجلس شورای اسلامی از طریق رادیو» مصداق شفافیت بود، امروزه تنها «پخش زنده و ارائهی آرشیو صوتی و تصویری، و نیز ارائه برخط خلاصه و مشروح مذاکرات از طریق وب، با قابلیت جستجوی موضوعی و فردی» را میتوان بعنوان مصداق شفافیت نام برد. شفافیتِ صِرف به تنهایی موجب حل مسائل و مشکلات جامعه نظیر فسادها و عدم کارآمدی ها نخواهد شد، اما شفافیت با ایجاد زیرساخت و بستری مناسب برای رسیدن اطلاعات درست و به موقع به مخاطبین آن، موجب خواهد شد تا مسائل با کیفیت بالا و کم ترین هزینه حل شوند. در واقع با ایجاد شفافیت، هزینه ارتکاب جرم بالا خواهد رفت و ارتکاب جرم به اصطلاح به صرفه نخواهد بود، چرا که هزینه زیادی را برای فرد مجرم خلق خواهد کرد که از جمله آنها آبروریزی در ملا عام و قرار گرفتن در منظر عموم خواهد بود. اطلاعات منتشر شده توسط سازمانهای دولتی (مانند وزارتخانهها و ادارات کل) معمولا به شکل کلی و جمعی است؛ در حالی که دادههای لازم برای مطالبه پاسخگویی از دولت باید جدا و طبقهبندی شده باشد. برای مثال، برای پاسخگو نگه داشتن دولت لازم است بدانیم به هر پروژهای و یا این که هر ناحیهای چه بودجهای تخصیص یافته است و اطلاعات کلی راجع به بودجه کل یک سازمان کمکی در این زمینه نخواهد کرد. سازمانهای مردمنهاد میتوانند از ادارات مربوطه این اطلاعات خاص را درخواست کرده و با عموم به فرمت قابل خواندن به اشتراک بگذارند. و اگر هنگام درخواست اطلاعات با مقاومت سازمانهای دولتی مواجه شدند، میتوانند دست به دامن قوانین کشور درباره دسترسی به اطلاعات شده و دولت را از طریق قانونی مجبور به انتشار اطلاعات مورد نظر نمایند.