صفحه اول
امین شرافتی- آموزش فعاليتي اجتماعي است كه متناسب با سطح فرهنگ و تمدن هر جامعه شكل مي گيرد و نهادها و سازمان هاي ويژه اي را پديد مي آورد. وجود مراكز علمي و دانشگاه عظيم با قدمتي بيش از هزاران سال در جهان اسلام، حكايت از تقدم امت اسلامي درخش هاي مختلف فرهنگي، اقتصادي و علمي دارد. بررسي هاي علمي نشان مي دهند كه به تأثير عميق و مهم تمدن اسلامي در پيدايش انقلاب علمي و رشد تمدن اروپايي در قرون وسطا و عصر جديد، قابل انكار نيست. بسياري از مورخان منصف تاريخ علم و تمدن در غرب به صراحت به اين واقعيت اعتراف مي كنند. در اسلام، توجه زيادي به فراگيري علم و دانش شده است و اين نكته را مي توان در آيات الهي و احاديث به خوبي مشاهده كرد. خداوند متعال در سوره بقره آيه 151مي فرمايد: رسولي در ميان شما از خودتان فرستاديم تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را تزكيه كند و كتاب وحكمت بياموزد و آن چه نميدانستيد به شما آموز ش دهد. توجه به عناصر تخصصی در بافت برنامههای درسی، از جهت تأمین احتیاجات جامعه و توسعهی زندگی در جامعه است و مواردی چون آموزشهای حرفهای را شامل میشود. توجه به عناصر اختراعی در بافت برنامههای درسی، از جهت پرورش استعدادهای سرشار و خلاق در جامعه است و مؤسسات آموزشی ـ فرهنگی خاصی را به وجود میآورد. بایستی توجه داشت که تغییر اجتماعی در سایه همین عناصر اختراعی و ابداعی به وجود میآیند. یعنی اگر راههای تازه، افکار جدید و وسایل و امکانات جدید در یک اجتماع پیدا نشوند به واقع تغییر مهمی در شئون زندگی جامعه رخ نمیدهد. نکته دیگر آن که این تغییرات ناشی از نوآوریها و عناصر اختراعی وقتی عمیق و اساسی میشود که در عناصر عمومی و تا اندازهای در عناصر تخصصی تأثیر کنند و راه و رسم زندگی مردم یک جامعه را عوض نمایند. این تأثیرگذاری و نفوذ عناصر اختراعی و نوآورانه را بیش از همه، آموزش و پرورش و مدرسه از طریق برنامههای درسی و تحول در آموزشها میتوانند تحقق بخشند. تعلیم و تربیت انسانها در فرهنگها و زمانهای مختلف به صورتهای متفاوتی اعمال میشود که به نوعی مؤثر بودن بستر فرهنگی را بر تعلیم و تربیت نشان میدهد. مدرسه مانند سایر مؤسسات اجتماعی، هدف، طرز عمل و وظیفه و روش کار خود را از جامعه و فرهنگ حاکم بر آن میگیرد و نوع تعلیم و تربیتی که جوان دریافت میکند کیفیت آن جامعه را تعیین میکند.آنچه مسلم است این ارتباط و تأثیرپذیری از قوت برخوردار است. اما در عین حال، مدرسه و نوع آموزش آن نیز اثری خاص در زندگی اجتماعی یک ملّت دارد. هیچ نهاد آموزشی حتی در توصیفیترین تعاریف و تعابیر سیاسی و توسعهای فارغ از اهداف و مأموریتها و زمینههای فرهنگی و اجتماعی، جامعهی خود نیست و مدرسه به عنوان مهمترین نهاد آموزشی و یک مؤسسه اجتماعی با جامعه و فرهنگ آن بده بستان و ارتباط متقابل دارد. بخشی از این ارتباط و تأثیرگذاری آموزش و پرورش بر فرهنگ جنبه انتقال فرهنگی داشته و با فلسفه اجتماعی در آن جامعه سازگاری کامل دارد. بخشی از تأثیر آموزش و پرورش نیز در جهت اجتماعی ساختن نسلها، داشتن کارکرد مؤثر اجتماعی، ارزیابی، نقّادی و حتی توسعه و اعتلای زندگی اجتماعی و فرهنگ جامعه است. چنان که برای دیوئی، تعلیم و تربیت وسیلهی جاودانی ساختن و بهبود جامعه از طریق سازماندهی مناسب و شایستهی تجربیات دانشآموزان است. عدم توجه به توسعه فرهنگى مىتواند يكى از مشكلات اساسى در امر توسعه را فراهم آورد. تجربه تاريخى جامعه ايران نشان مىدهد كه جامعه قبل از هر چيز نيازمند آمادگيهاى فكرى، پى بردن به ضرورت توسعه و خلاصه، تصميمگيرى قاطع پيرامون آن است. اين امر مستلزم توسعه فرهنگى و همراهى آن با ابعاد ديگر توسعه است. بنابراين، از ديد جامعهشناسان توسعه علاوه بر بهبود شاخصهاى اقتصادى ـ كه عمدتا بر درآمد سرانه نهفته است ـ شاخصهاى اجتماعى نظير فقر، بيكارى، نابرابرى، حداقل تغذيه، كمبود مسكن، آموزش ناقص و امثال اين موارد را دربرمىگيرد. همگام با ديگر شاخصهاى مذكور، اين امر به طور نسبى در عرصه فرهنگ و سياست، در جهت تعالى و پيشرفت يك جامعه به كار گرفته مىشود. انقلاب اسلامى نه تنها از اين وضعيت مستثنى نيست؛ بلكه به لحاظ ماهيت فرهنگى نظام، تحقق توسعه فرهنگى در آن نيز، از اولويتهاى اصلى به شمار مىآيد.