اقتصاد
منیر تاجی- وضعیت فقر در اقتصاد بستگی زیادی به متغیرهای اقتصاد کلان دارد. مثلا آنکه رکود، بیکاری و تورم باعث افزایش فقر خواهد شد. از دست دادن شغل به عنوان مهمترین منبع درآمد دهکهای پایین درآمدی باعث افزایش فقر شده و تورم هزینه دستیابی به نیازهای اولیه را برای دهکهای پایین درآمدی افزایش خواهد داد. بهطورکلی چنانچه تحرک درآمدی در کشوری بالا باشد به این معناست که افراد با استفاده از تواناییهای خود میتوانند در بازه زمانی مشخصی وضعیت خود را بهبود بخشند و به دهکهای بالاتر منتقل شده و از فقر خارج شوند در این صورت فقر مقوله نگرانکنندهای نیست. مطالعات مربوط به تحرک درآمدی در ایران نشان میدهد که تحرک درآمدی در دهکهای پایین درآمدی بهویژه دهک 1 و 2 بسیار اندک بوده و بهعبارتی احتمال اینکه خانواری در دهک 1 و 2 بتواند وضعیت خود را بهبود بخشند بسیار اندک است. در ایران دسترسی به خدمات مالی با وجود توسعه سختافزاری مناسب و قابل رقابت با کشورهای توسعهیافته، به نحوی نامتوازن توسعهیافته است. برای مثال میزان استفاده از تسهیلات بانکی میان دهکهای مختلف درآمدی تفاوت چشمگیر دارد. از دلایل این امر میتوان به دیوانسالاری پرپیچ و خم و بار سنگین قوانین و مقررات نامساعد و اضافی در نظام بانکی کشور، هزینههای بالای عملیات پایش و دشواریهای تهیه وثایق اشاره کرد که همگی موارد ذکر شده، سادگی و سهولت دسترسی را تحتالشعاع قرار میدهند. طبق آمارهای منتشر شده در بیش از نیمی از خانوادههایی که زیرخط فقر قرار دارند حداقل یک نفر مشغول به کار است اما مشکل، درآمد پایین این فرد شاغل است که درآمدش کفاف هزینهها را نمیدهد و خانواده در زیرخط فقر قرار گرفته است. حال موضوع آن است که عوامل گوناگونی که منجر به ایجاد و یا تشدید فقر و نابرابری میشوند کدام است؟ زیرا برای مبارزه با فقر، یکی از مهمترین اقدامات، شناخت و جلوگیری از ایجاد این عوامل است. واقعیت آن است در حال حاضر یکی از مهمترین عوامل ایجاد فقرم نابرابری، اختلال در عملکرد سیستم، خصوصاً سیستمهای دولتی است که باعث میشود نتیجه و خروجی مورد انتظار به دست نیاید. از سوی دیگر زمینه و بستر لازم برای بروز انواع فسادهای مالی فراهم شود. فساد نیز به خودی خود یکی از مهمترین عوامل تشدید فقر و نابرابری در جامعه است که پیامدهای دیگری را نیز به همراه خواهد داشت. از طرفی با توجه به شرایط ناشی از کاهش رشد اقتصادی، تورم مزمن، تحریم و انواع بلایای طبیعی، فقدان وجود راهبرد مقابله با فقر در این شرایط خاص بر جمعیت فقرا اضافه خواهد شد. اما چه راهکارهایی وجود دارد تا بتوان به مقابله با خط فقر پرداخت؟ برخی از اشتغالزایی وعدهای دیگر هم از تولید بیشتر سخن میگویند و گروهی هم اعتقاد بر حمایتهای دولتی برای کاهش خط فقر دارند. بدون شک، یارانه دریافتی از سوی دولت نیز با وجود افزایش لجامگسیخته قیمتها نمیتواند جوابگوی نیازهای اساسی این خانوارها باشد. بنابراین از دیدگاه کارشناسان این بخش، شاید بهترین راهحل، حمایت از تولید باشد. همان شعاری که سالهاست شنیده میشود اما قدمی واقعی برای اجرایی کردن آن برداشته نمیشود. قطعاً در کشوری که تولیدات فراوان و باکیفیت باشد، نه تنها مشکل بیکاری حل میگردد بلکه فراوانی کالا به کاهش نرخها و درنتیجه کاهش رشد فقر، نیز میانجامد. به این ترتیب بهتر است به جای سیاستهای زمانگیر و اغلب بدون نتیجه، بهترین تدبیر برای تحول اقتصادی و تحول شرایط مردم که حمایت از تولید است مورد توجه دولتمردان باشد؛ زیرا این مهم، همان پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت که کشورها جهان اول را به اینجا رسانید.