جامعه
میترا سعیدی کیا- اگر بخواهیم تعریف جامع و درستی از نظام سلامت ارائه کنیم، باید تمامی جوانب آن را مورد بررسی قرار دهیم. سازمان جهانی بهداشت نظام سلامت را اینگونه تعریف میکند: «نظام سلامت مجموعهای است از مردم، سازمانها و منابع که بر اساس سیاستها و قوانین ملی در کنار هم قرار میگیرند تا سلامت جامعه تحت پوشش را ارتقاء دهند». با توجه به این تعریف، تمامی افراد و سازمانهایی که به نحوی با سلامت در ارتباط هستند –از یک مامای سنتی در دور افتادهترین روستا تا یک پزشک متخصص در بزرگترین بیمارستان تخصصی- همه در زیر چتر نظام سلامت قرار میگیرند. بنابراین مشخص است که ارتباط نظام سلامت با زندگی روزمره هر کدام از ما بسیار پیچیده و غیر قابل تفکیک خواهد بود. سازمان بهداشت جهانی (WHO)، مسئولیت هدایت و هماهنگی برای سلامتی در سیستم سازمان ملل متحد، هدف از مراقبتهای بهداشتی جهانی را ترویج می کند: برای اطمینان از اینکه همه مردم برای دریافت خدمات بهداشتی بدون نیاز به هزینههای مالی به آنها نیاز پیدا میکنند. به گفته سازمان بهداشت جهانی، اهداف سیستمهای مراقبت بهداشتی سلامت خوبی برای شهروندان، پاسخگویی به انتظارات جمعیت و وسایل منصفانه برای تأمین بودجه است. پیشرفت به سوی آنها بستگی دارد که چگونه سیستمها چهار وظیفه حیاتی را انجام میدهند: ارائه خدمات بهداشتی، تولید منابع، تأمین مالی و نظارت. ابعاد دیگر برای ارزیابی سیستمهای بهداشتی عبارتند از: کیفیت، کارایی، پذیرش و صلاحیت. آنها همچنین در ایالات متحده به عنوان «پنج سی» نامیده شدهاند: هزینه، پوشش، سازگاری، پیچیدگی، و بیماریهای مزمن. همچنین تداوم مراقبتهای بهداشتی یکی از اهداف اصلی است. مدیریت هر سیستم بهداشتی معمولاً از طریق مجموعه ای از سیاستها و برنامههای اداره شده توسط دولت، بخش خصوصی و دیگر گروهها در زمینههایی نظیر ارائه خدمات بهداشتی و تأمین مالی شخصی، داروسازی، منابع انسانی بهداشتی و بهداشت عمومی به کار گرفته میشود. سلامت عمومی به تهدیدات سلامتی کلی جامعه مبتنی بر تجزیه و تحلیل سلامت جمعیت مربوط میشود. جمعیت مورد نظر میتواند به اندازه تعداد انگشت شماری از مردم یا بزرگتر از همه ساکنان قارههای مختلف باشد (به عنوان مثال، در مورد یک بیماری همه گیر). سلامت عمومی بهطور کلی به اپیدمیولوژی، آمار زیستی و خدمات بهداشتی تقسیم میشود. محیط زیست، اجتماعی، رفتاری و سلامت شغلی همچنین زیرمجموعههای مهم هستند.. امروزه اکثر دولتها اهمیت برنامههای بهداشت عمومی را در کاهش شیوع بیماری، معلولیت، اثرات پیری و نابرابریهای بهداشتی، اهمیت میدانند، اگر چه بهداشت عمومی بهطور کلی در مقایسهٔ با دارو به میزان قابل توجهی کمتر دریافت میکند. به عنوان مثال، اکثر کشورها یک سیاست واکسیناسیون دارند، حمایت از برنامههای بهداشت عمومی در ارائه واکسیناسیون برای ترویج سلامت. واکسیناسیون در برخی کشورها داوطلبانه است و در بعضی از کشورها اجباری است. بعضی از دولتها تمام یا بخشی از هزینههای واکسن را در یک برنامه واکسیناسیون ملی پرداخت میکنند. سازمان جهانی بهداشت معتقد است نظام های سلامت ۴ وظیفه یا کارکرد در پیش دارند: تدارک خدمات، تأمین منابع، تأمین مالی و تولیت. تدارک خدمات:تدارک خدمت و مراقبت سلامت آشکارترین و چشمگیرترین کارکرد نظام سلامت است. تدارک خدمات آیینه و معرف نظام سلامت است. نظام های خوب سلامت تنها به ارائه خدمت درمانی بسنده نمی کنند بلکه با آموزش بهداشت و پیشگیری مناسب، بر بیماریها و عوارض آنها پیشی می گیرند. تأمین منابع:پیش نیاز تدارک خدمت، تأمین منابع انسانی و تجهیزات و وسایل کار است که سبب می شود دروندادهای مدیریت (مانند فضای کار، تجهیزات، وسایل و نیروی انسانی) در اختیار قرار گیرد. صرف نظر از مواردی مانند منابع انسانی که در آن نیروی انسانی پزشکی به وسیله خود نظام سلامت تربیت می شود منابع این کار کرد معمولا در بیرون از حوزه اختیار نظام سلامت تولید میشود و به همین سبب تأمین بموقع و کافی آنها نیازمند برنامه ریزی و دوراندیشی است. تأمین مالی:تأمین منابع خود وابسته به تأمین مالی است. اگر پشتوانه مالی در میان نباشد نه فضا و نه تجهیزات و وسایل و نیروی انسانی فراهم خواهد شد. تأمین مالی سه بخش مشخص دارد: گردآوری در آمد، انباشت و توزیع مخاطره مالی و تخصیص درآمد به منظور خرید خدمت. گردآوری درآمد:گردآوری در آمد از راه های گوناگون میسر می شود که عبارتند از: مالیات عمومی، حق بیمه هایی که بیمه شدگان می پردازند و پرداخت هایی که مردم در جریان استفاده از خدمات به طور مستقیم از جیب خود می پردازند. در برخی از کشورها، بخشی از منبع درآمد نظام سلامت را کمک های خارجی تشکیل میدهد.