صفحه اول
مرتضی کمیلی- وقتی می گوییم جای فرهنگ در مناظرات نامزدها و برنامه هایشان خالی بود دقیقا از چه سخن می گوییم؟فرهنگ یک مفهوم گستردهاست که شامل ارزشهای اجتماعی و هنجارهای موجود در جوامع بشری و همچنین دانش، باورها، هنرها، قوانین، آداب و رسوم، تواناییها و عادتهای افراد در این گروهها میشود. فرهنگ را مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه خویش فرامیگیرد تعریف میکنند.هر منطقه از هر کشوری میتواند فرهنگ متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد. فرهنگ به وسیله آموزش، به نسل بعدی منتقل میشود؛ درحالیکه ژنتیک به وسیله وراثت منتقل میشود. فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان است. فرهنگ در برگیرنده این چیزها است: ۱. سازگاری کلی با نیازهای اقتصادی یا محیط جغرافیایی پیرامون.۲. سازمان مشترکی که برای فرو نشاندن نیازهای اجتماعی و سیاسی که از محیط پیرامون برخاستهاند، پیدا شده است. ۳. مجموعه مشترکی از اندیشهها و دستاوردها.فرهنگ شامل هنر، ادبیات، علم، آفرینشها، فلسفه و دین است. فرهنگ از راه آموزش، به نسل بعدی منتقل میشود؛ در حالی که ژنتیک به وسیله وراثت منتقل میشود. همچنین فرهنگ راهکارهای شایع موجه در یک جامعه است برای رفع هرگونه نیاز واقعی یا غیر واقعی. فرهنگ همواره نرمافزار است و تمدن شامل آن و سخت افزارهاست. مثلاً گفتگو به زبان فارسی یک راهکار است بر رفع نیاز رو در رو سخن گفتن و زبان چینی راهکاری دیگر برای مردمانی دیگر برای رفع همین نیاز است.فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است. ابزارهایی همچون مطبوعات، کتب، صدا وسیما،فیلم ،تأتر همگی به خاطر تاثیرگذاری عمیق درمقوله های فرهنگی ازنظر سازمان و وظایف جزء قلمرو فرهنگ محسوب می شود چیزهایی که به ظاهرساده به نظر می رسد.مانند:خوردن،لباس پوشیدن،حرف زدن،نامگذاری، معاشرت،پوشش،دوستی ها و.....همگی کم یا زیاد در زمان طولانی یا کوتاه در فرهنگ جامعه جای خود را دارند و می بایست مورد توجه قرار گیرند .هر ملتی دارای ذخیرهای فرهنگی است که نسبت به عمر و قدمت آن موجب قوام و پیوستگی افراد و نسل های یک ملت با هم و با گذشته خویش می شود. بنابراین جامعه از طریق فرهنگ از نسل های پیشین در قالب آداب و رسوم به یادگار مانده است و خصوصیات رفتاری انسان را شکل می داده در واقع فرهنگ وسیله ارتباط می باشد و در واقع منحصر به انسان می باشد و این انسانها هستندکه می توانندآموخته های فرهنگی را به یکدیگر انتقال دهند. به تعبیر حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه):»فرهنگ مبداء مهم خوشبختی ها و بد بختی های ملت است». در سالیان اخیر بحث مهندسی فرهنگی ، مقاومت فرهنگی، ضد فرهنگ و نظیر آن بسیار در رسانه ها به گوش می رسد و سمینارها و برنامه های متفاوتی درباره آن بر پا می شود. اما سئوال این است که فرهنگ چیست؟شاید هیچ کدام از واژه های علوم اجتماعی به اندازه فرهنگ دارای تعاریف متعدد نبوده است. اما برای کشوری مثل ما که فرهنگ یکی از دغدغه های اصلی آن است پذیرفتن یک تعریف اساسی به نظر می رسد. فرهنگ مجموعه منسجمی است از ابزار و وسایل و اجناس مصرفی، منشورها و قوانین اساسی برای گروه های گوناگون اجتماعی اندیشه ها و پیشه ها باورها و آداب و رسوم.چه فرهنگ ساده باشد و چه فرهنگ پیچیده باشد در هر حال با دستگاه گسترده ای مواجه می شویم که بخشی از آن مادی و بخشی از آن انسانی و بخشی از آن معنوی است، دستگاهی که بشر به کمک آن از عهده ی حل مشکلات مشخص و ویزه که سر راه او قرار می گیرد بر می آید. بدین ترتیب فرهنگ در شکل دستاوردی مادی خویش خودش یک پدیده ی معنوی است.با توجه به نقش فرهنگ در سرنوشت یک ملت می توانیم بگوییم که فرهنگ سبب وحدت عاطفی و طراوت روحی یک ملت و نوعی از مقاومت و ایجاد احساس بزرگی ، احساس داشتن یک هویت مشترک در واقع فرهنگ هویت دهنده و شخصیت انسان را شکل می دهد اصلا فرهنگ هویت دهنده است و انسان بی فرهنگ اصولا بی هویت است. فرهنگ در زندگی انسان اهمیتی معادل بودن و چگونه زیستن است. فرهنگ از زندگی و مرگ قوی تر است فرهنگ بر مرگ چیره می شود و به آدمی زندگی جاودانه می بخشد.