صفحه اول
ناصر نجمی- هیچ ملتی، هرچند تازه و نوبنیاد و بدون پیشینه تاریخی، بی نیاز از داشتن هویّت ملّی نیست. با وجود پیشرفت فناوری و گسترش ارتباطات جهانی که در نتیجه، صاحب نظران ارتباطات در قرن بیستم، پهنه عالم را به «دهکده جهانی» تشبیه کرده اند، باز هم نمی توان عناصر تمییز دهنده و برجسته فرهنگی را در جوامع گوناگون نادیده انگاشت؛ گرچه برخی اندیشمندان سده نوزدهم مانند کانت و مارکس بر این باور بودند که با گذشت زمان و تحوّل جوامع بشری، نقش و تأثیر فرهنگهای مختلف و عناصر تشکیل دهنده آنها (مانند دین و قومیّت و سرزمین مشترک و...)، کم رنگ تر شده، به تدریج، یک جامعه جهانی بدون هیچ تمایزی شکل خواهد گرفت. امّا رخدادهای قرن بیستم و گسترش جنبشهای مذهبی و افکار ناسیونالیستی و روی آوری دوباره بسیاری ملّتها به هویّت تاریخی خود، نشان داد که بسیاری از تئوریهای آن دانشمندان، خوشبینانه، غیر علمی و بعضا مغرضانه بوده است. هویت ملّی و قومی، مانند دیگر پدیدارهای اجتماعی، مقولهای تاریخی است که در سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی پدیدار میشود، رشد میکند، دگرگون میشود و معانی گوناگون و متفاوت پیدا میکند.هویت ملّی و قومی از تصور تمایز و رویارویی میان «ما» یا «خودیها» در برابر «دیگران» یا «بیگانگان» نشئت میگیرد. این احساس دوگانگی میان «ما و دیگران» اگر در حد اعتدال و معقول باشد میتواند همچون نیرویی برای همیاری و اعتلای فرهنگی ظاهر شود و اگر به قلمرو تعصبات و دشمنیها و کینهتوزیهای ملّی و قومی و نژادی درآید یا به بهانهی چالش با تعصبات ملّی و قومی، به نفی و انکار و تمسخر میراث فرهنگی خویش بنشین، نیرویی ویرانگر خواهد شد، زایندهی دشمنی و ستیزهجویی. بحران هویت بیشتر در نوجوانان و جوانان گزارش شده است. برخی از آثار بحران هویت عبارتنداز: احساس پوچی، تحلیل رفتناز درون، ازخود بیگانگی، احساس تنهایی در میان جمع و جامعه، جستوجوی هویت منفی و... اگر نوجوان و جوان نتواسنت از راه هویت مثبت و قبول مسئولیتها، نقشهای خود را بروز بدهد، به هویت منفی روی می آورد. یعنی کاملا برعکس چیزی که جامعه از او انتظار دارد، عمل می کند. و در نتیجه نظر جامعه نسبت به او عوض می شود. البته نه با بار ارزشی مثبت، بلکه با بار منفی، بی هدفی و سر در گمی نیز از دیگر عوارض بحران هویت است. فرد می خواهد دائما خود را با چیزی مشغول نگه دارد مثلا اگر شخصی به محض ورود به محیط خانواده احساس تنهایی کند. بلافاصله خودش را با یکی از رسانه هایی که در اختیار دارد مشغول می کند. اثر دیگر بحرانهویت، هیجانات جانشینپذیر است. یعنی فرد سعی میکند در زندگی خودش بهنحوی، جایگاهی را برای هیجان در نظر بگیرد. داشتن شخصیتی منفعل، از نشانه ها و علائم بحران هویت در فرد است به طوری که شخص در مقابل حوادث و رویدادهای زندگی، تسلیم و به آنچه پیش میآید، تن میسپارد بدون آنکه رفتار مناسب با آن موقعیت را ارایه دهد و این زمانی است که فرد در یک فرهنگ بیگانه قرار گیرد. اگر نیازمندیها معنوی و حس تعلق انسان به چیزی یا جایی ارضاء نگردد و انسان از هویت خودآگاهی نیابد، موجود سرگردانی بیش نیست که هرگز نخواهد توانست از کلاف سردرگم بی سر و سامانی و بی هدفی رهایی یابد. این پدیدهها و نهادهای معنوی و فرهنگی هستند که فضای انسانی را بهگونه محیطی مشخص و مستقل از دیگر محیطهای انسانی، جدا و متمایز می کند و افراد آن فضای انسانیِ ویژه را از روحیه سرشار معنوی و از حس همدلی و همراهی برخوردار می سازد. هویت ملی از وجوهی برخوردار است که به قرار زیر است: 1- خانواده؛ 2- زبان؛ 3- دین و آئین؛ 4- زادگاه و سرزمین؛ 5- تاریخ؛ 6- آداب و رسوم، سنتها و ارزشها؛ 7- باورها و رفتارها؛ 8- دانش و فنون؛ 9- خودآگاهی و خودیابی و ... که از2 نحوه ترکیب مولفههای پیشین پدید میآید.