روزنامه کائنات
1

صفحه اول

1404 شنبه 10 آبان - شماره 4993

تمرین دمکراسی


 توسعه‌خواهی با گسترش‌طلبی و دایره‌گستری تفاوت دارد. حسین انتظامی، معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مطلبی با عنوان « تمرین دمکراسی» در کانال تلگرام خود در این مورد چنین نوشت:
توسعه، چیزی نیست جز توسعه فرهنگی. سد و نیروگاه و زیرساخت اگر چه مهم‌اند و تولید ناخالص داخلی و سرانه را بالا می‌برند اما تا فرهنگ و مبنا عوض نشود نهایتا رفاه بی‌پایه درست می‌کند؛ شبیه نو کیسه‌ها. به قول مرحوم دکتر حسین عظیمی توسعه باید از مهد کودک‌ها آغاز شود. مفاهیمی چون جامع‌نگری، مشارکت‌جویی، دانش‌محوری، اصلاح خُلقیات ضد توسعه‌ای و ... در نظام آموزشی و تربیتی شکل می‌گیرد و تبدیل به فرهنگ عمومی می‌شود.
توسعه‌خواهی با گسترش‌طلبی و دایره‌گستری تفاوت دارد. هر مدیری که ساختمان بیشتری ساخت و کارمند بیشتری گرفت و بودجه‌اش از دولت (نفت) را با لطایف‌الحیل دو برابر کرد ضرورتا توسعه‌خواه نیست. توسعه‌خواهی توجه به الگوی جدید حکمرانی (دولت بسترساز، پلتفرمی) و مشارکت‌طلبی است.
ایده جالبی در ستاد وزارت فرهنگ شکل گرفته است: ایجاد شورای همکاران. قرار است فردا انتخابات الکترونیک برگزار شود و ٧ نفر از همکاران به عنوان نماینده صدها همکار انتخاب شوند. در تایید صلاحیت نامزدها از شیوه مرسوم، خبری نبود. هر نامزد همین که در کمیته تخلفات اداری، محکوم نشده باشد صلاحیت بالقوه برای نمایندگی دارد چرا که بهترین شاخص، رأی است.
دو تبعیض مثبت هم لحاظ شده است:
١- قرار شد مدیران کل به بالا نامزد نشوند.
٢- اگر هیچ خانمی جزو ٧ نفر انتخاب نشد دو بانویی که رأی نسبی بیشتری داشته باشند عضو علی‌البدل شورا می‌شوند. (هر چند به احتمال زیاد، نیازی به فعال شدن این تبصره نباشد و شاهد انتخاب تعداد قابل توجهی از خانم‌ها در ترکیب شورا باشیم)
سازمان‌های غیر رسمی همواره یکی از معضلات نهادها بوده‌اند. چنانچه با مهارت مدیریت، تعامل خوبی صورت بگیرد بعضا منافعی برای سازمان دارد اما تجربه نشان داده که عمدتا به گروه فشار (به نفع فردی که خرج‌شان را می‌دهد) و یا فرصت‌ساز برای خودشان تبدیل می‌شوند. راه زمین‌گیر کردن سازمان‌های غیر رسمی مخرب، استقبال از مسیرهای دمکراتیک و اقتداربخشی به آنهاست. سازمان‌های غیر رسمی معمولا متکی به رأی نیستند. چند فرد با انگیزه (مثبت یا منفی) جلو می‌افتند و به صورت خودخوانده ادعای نمایندگی می‌کنند. چند نفر هم همراه می‌‌شوند. قاطبه هم ساکت و نظاره‌گر، تا ببینند چه می‌شود. اگر کامیابی‌هایی رخ داد پشت این رهبران خودخوانده قرار می‌گیرند و اگر کار به قلع و قمع رسید خود را عیان نمی‌کنند. آن رهبران خود‌خوانده هم به یکی از این دو سرانجام می‌رسند: یا توده را وجه‌المعامله و نردبان ترقی می‌سازند و یا در لیست سیاه حاکمان قرار می‌گیرند و مطرود می‌شوند. لذا نتیجه این فرایندهای تک‌ستاره و خودجوش، تولید بذر ناامیدی نسبت به فعالیت‌های مدنی است.
وقتی کارکنان، توسعه‌یافتگی خود را با مشارکت و انتخاب آدم‌های منطقی، آگاه، مسئول و حساس نسبت به حقوق موکلان نشان می‌دهند متقابلا سیستم هم باید توسعه‌یافتگی و شعور خود را نشان دهد. به شورا میدان دهد. او را در بعضی تصمیم‌گیری‌ها مداخله دهد. باور داشته باشد که خودش عقل کل نیست و اگر در خانواده‌‌ خود، کاست‌گرایی نکند و مشارکت و صمیمت داشته باشد اولا مانع از ظهور رابین هودها و خود صالح پندار‌ها می‌شود و ثانیا توجیه و حمایت عمومی از تصمیمات شکل می‌گیرد چرا که خود کارکنان در آن تصمیمات دخیل بوده‌اند. شبکه هم شکل می‌گیرد. از همه مهمتر، تمرین دمکراسی می‌شود که اساس توسعه‌یافتگی است.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه