روزنامه کائنات
1

صفحه اول

1404 شنبه 26 مهر - شماره 4933

سرمقالهـ

سیاست خارجی فعال، کنشمند و تعاملی

فرهاد ذوالقدر- با برقراری آتش‌بس در غزه، خاورمیانه در آستانه مرحله‌ای تازه از تحولات سیاسی و دیپلماتیک قرار گرفته است؛ مرحله‌ای که در آن بحث احیای توافق ابراهیم و احتمال پیوستن کشورهای تأثیرگذاری چون عربستان سعودی بار دیگر به محور توجهات بازگشته و می‌تواند توازن جدیدی از روابط در منطقه رقم بزند. برای باور به موفقیت «طرح صلح ترامپ»، باید پذیرفت که جامعهٔ جهانی و به‌ویژه ایالات متحده حاضر است به‌طور مداوم و بی‌وقفه بر اسرائیل فشار وارد کند تا این کشور را به پایبندی به توافق کنونی و حرکت به‌سوی راه‌حلی عادلانه و پایدار برای مناقشهٔ تاریخی با فلسطینیان وادارد. بی‌تردید، این واقعیت که ترامپ سرانجام از تاکتیک‌های وقت‌کشی بنیامین نتانیاهو خسته شده و او را وادار به پذیرش این آتش‌بس محدود کرده است، نشان می‌دهد که رؤسای‌جمهور آمریکا در صورت تمایل، اهرم فشار قابل‌توجهی در اختیار دارند. اما پرسش اصلی این است: آیا اراده‌ای برای استفاده از این اهرم وجود دارد؟
در واقع، حضور پررنگ و دائمی اسرائیل در سیاست واشنگتن به سطحی بی‌سابقه رسیده است. از جیمی کارتر که دو هفته از دوران ریاست‌جمهوری خود را صرف مذاکرات کمپ‌دیوید کرد، تا بیل کلینتون، جورج بوش پسر، باراک اوباما و جو بایدن که بارها هفته‌ها از وقت خود را صرف مسائل خاورمیانه کردند ؛ همهٔ رؤسای‌جمهور آمریکا ناگزیر بخش چشمگیری از سرمایهٔ سیاسی‌شان را صرف این کشور کوچک کرده‌اند.
در این میان لزوم توجه ایران به دیپلماسی پویا و فعال در مناسبات منطقه‌ای موضوعی است که مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته است. از نگاه جمهوری اسلامی ایران، صلح و ثبات پایدار در منطقه تنها زمانی برقرار می‌شود که به ریشه اصلی مسئله، یعنی حق مسلم مردم فلسطین در تعیین سرنوشت، بازگشت آوارگان و تشکیل دولتی واحد پرداخته شود؛ دولتی که در آن مسیحیان، مسلمانان و یهودیان بومی فلسطین در کنار هم زندگی کنند. این طرحی است که ایران سال‌هاست بر آن تأکید دارد و به نظر می‌رسد در نهایت، حل مسئله فلسطین جز با بازگشت به همین طرح ممکن نخواهد بود.
طرح صلح ترامپ، به معنای ورود به فازی جدید از مهندسی منطقه‌ای است که در صورت انفعال یا واکنش صرفاً ایدئولوژیک ایران، می‌تواند منجر به تغییر دائمی موازنه به نفع ائتلاف آمریکایی-اسرائیلی-عربی شود و ایران را در منطقه‌ای که باید مرکز نفوذ آن باشد، در موقعیت انزوا قرار ‌دهد. بر این اساس، منافع ملی ایران حکم می‌کند که رویکردی سنجیده و منطقی در قبال این طرح داشته باشد.
برای حفظ امنیت و تقویت جایگاه بین‌المللی کشور در موقعیت کنونی، ایران باید یک سیاست خارجی فعال، کنشمند و تعاملی را بر مبنای واقع‌گرایی عمل‌گرا و اولویت‌دهی به منافع ملی اتخاذ کند. این رویکرد مستلزم آن است که ایران با تفکیک پرونده‌های منطقه‌ای، از فلج شدن کل دستگاه سیاست خارجی و اقتصاد کشور به دلیل یک بحران منطقه‌ای، جلوگیری کند. در این راستا دستگاه دیپلماسی ایران باید بتواند همزمان که بر اصول خود در حمایت از آرمان فلسطین تأکید می‌کند، در سایر حوزه‌ها (مثل رفع تحریمها و همکاریهای منطقه ای) پیشرفت کند. در واقع، بحران غزه نباید به «اهرم وتو» برای سایر اهداف سیاست خارجی و به‌ویژه منافع اقتصادی ملی تبدیل شود.
جمهوری اسلامی ایران باید برای حفظ و ارتقای ارزشهای خود همچون دفاع از مردم فلسطین، تمرکز خود را بر سازوکارهای حقوق بین‌الملل و سازمان‌هایی چون سازمان ملل، سازمان‌های حقوق بشری و دادگاه‌های بین‌المللی برای فشار بر رژیم اسرائیل به منظور، پاسخگویی در قبال جنایات جنگی، پایبندی به آتش بس، توقف شهرک‌سازی و نقض حقوق بشر قرار دهد، این یک رویکرد سیاسی و حقوقی کم‌هزینه است که ضمن تأمین اهداف ایران، مشروعیت و مقبولیت بیشتری نیز در عرصه بین المللی دارد.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه