روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 جمعه 31 مرداد - شماره 4875

کائنات به بهانه برگزاری آئین ملی«تا ابد، ایران» گزارش می‌دهد

رسانه‌ها، حافظان انسجام ملی

 نازنین حاجیان - با شناسایی و تأیید هویت دو تن دیگر از فعالان رسانه‌ای که در جریان تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به کشور به شهادت رسیده‌اند، شمار شهدای رسانه‌ای جنگ اخیر به 12 نفر رسید.اسامی شهدای رسانه‌ای جنگ 12 روزه به شرح زیر است:1. شهید رمضانعلی چوبداری.2.شهید امیرحسین طاووسی.3.شهید علی طهماسبی.4.شهید نیما رجب‌پور.5.شهید محمدمعین نظری.6.شهید محمدجواد الوندی.7.شهید احسان ذاکری.8.شهید ابوالفضل فتحی.9.شهیده فرشته باقری.10.شهیده معصومه عظیمی.11.شهیده فاطمه صالحی.12.شهید صالح بایرامی.
امروزویژه‌برنامه «تا ابد، ایران» به پاسداشت یاد و نام شهدای فرهنگ، هنر و رسانه در دفاع مقدس ۱۲ روزه در مقابل رژیم صهیونیستی و ادای احترام به خانواده‌های آنان، در تالار وحدت برگزار می‌شود.
این آئین ملی به میزبانی وزارت فرهنگ و با حضور جمعی از مسئولان، هنرمندان، نویسندگان، تشکل‌های قرآنی، اعضای کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد، فرهیختگان و اهالی رسانه همراه خواهد بود و یاد شهدای عرصه فرهنگ و هنر گرامی داشته می‌شود.
این مراسم، نمادی از هم‌بستگی فرهنگی ملت ایران در روزهایی است که کشور، در معرض شدیدترین حملات دشمنان قرار گرفت و فرزندان فرهنگ‌ورز این سرزمین، بی‌هیچ فراخوانی، دلیرانه به میدان آمدند.به همین مناسبت کائنات نگاهی داشته است به نقش رسانه ها در جنگ 12 روزه.
رسانه و آرام‌سازی افکار عمومی در شرایط جنگی
در جهان امروز که قدرت نرم در بسیاری موارد تعیین‌کننده‌تر از قدرت سخت است، رسانه‌ها به‌عنوان یکی از بازوهای کلیدی در مواجهه با بحران‌ها، به‌ویژه بحران‌های امنیتی و نظامی، نقش تعیین‌کننده‌ای دارند.
رسانه‌ها در زمان جنگ و بحران، صرفاً در جایگاه یک ابزار اطلاع‌رسانی قرار نمی‌گیرند، بلکه به‌عنوان راهبردی‌ترین عنصر هدایت افکار عمومی، تقویت روحیه ملی، و مدیریت فضای روانی جامعه ایفای نقش می‌کنند. آن‌ها در بسیاری موارد، دوشادوش نهادهای نظامی و امنیتی قرار می‌گیرند و به‌نوعی، جزئی از جبهه دفاعی کشور محسوب می‌شوند.
یکی از مهم‌ترین کار رسانه‌ها در دوران بحران، کاهش اضطراب عمومی و مدیریت هیجانات اجتماعی است. در شرایط جنگی، جامعه به‌طور طبیعی دچار اختلالات روانی موقت می‌شود؛ ترس از حمله، نگرانی برای آینده، بی‌اعتمادی به اخبار، شایعات گسترده در فضای مجازی، و فقدان اطلاعات دقیق، می‌توانند فضایی سنگین و آشفته بر روان جمعی حاکم کنند.
در این فضا، رسانه‌ها می‌توانند با انتشار اخبار صحیح، مستند و متوازن، انتشار گزارش‌های میدانی با رویکرد اطمینان‌بخش، گفت‌وگو با مسئولان، و تولید محتواهای تحلیل‌محور، نقش آرام‌بخش ایفا کرده و جلوی تشدید ترس و ناامیدی در جامعه را بگیرند.
آگاهی‌بخشی، مقابله با شایعه، و تقویت اعتماد عمومی سه مؤلفه کلیدی هستند که رسانه‌های حرفه‌ای باید در اولویت قرار دهند.
رسانه، بازوی غیرنظامی در جنگ‌های ترکیبی
در نبردهای نوین که در آن ترکیبی از جنگ نظامی، اقتصادی، سایبری و روانی به‌کار گرفته می‌شود، رسانه‌ها به یکی از عناصر کلیدی این ترکیب تبدیل شده‌اند. در بسیاری از موارد، پیروزی یا شکست در میدان نبرد، نه صرفاً به قدرت تسلیحاتی، بلکه به توانایی در مدیریت افکار عمومی و روایت‌سازی مؤثر بستگی دارد. رسانه‌ها با بازنمایی موفقیت‌های میدان، تقویت حس میهن‌دوستی، نمایش چهره انسانی نیروهای مسلح، و بیان دستاوردهای ملی می‌توانند شکاف بین جبهه جنگ و جامعه مدنی را پر کنند.
در این میدان، خبرنگاران، مستندسازان، گویندگان، تحلیل‌گران و حتی کاربران شبکه‌های اجتماعی، نقش سربازان خط مقدم در جبهه نرم جنگ را برعهده دارند. بدون شلیک حتی یک گلوله، می‌توان با یک گزارش حرفه‌ای، یک روایت قوی، یا یک پویش رسانه‌ای، مسیر جنگ را به نفع خود تغییر داد.
مقابله با ترس، اضطراب و آسیب‌های روانی
آسیب‌های روانی جنگ در بسیاری موارد عمیق‌تر و پایدارتر از خسارات فیزیکی و مالی است. اضطراب ناشی از حملات هوایی، نگرانی برای جان عزیزان، شنیدن صدای آژیر و انفجار، و بی‌خوابی‌های مزمن، تنها بخشی از فشارهایی است که یک جامعه درگیر جنگ تجربه می‌کند. در این شرایط، اگر رسانه‌ها صرفاً بر انتشار اخبار منفی، تحلیل‌های هیجانی و تصاویری از خشونت تمرکز کنند، ناخواسته به تشدید بحران روانی کمک خواهند کرد.
در مقابل، رسانه‌هایی که با هوشمندی اقدام به پمپاژ امید، ارائه روایت‌های الهام‌بخش، تقویت همبستگی ملی، و انتشار داستان‌هایی از ایثار و فداکاری می‌کنند، می‌توانند نقش مهمی در ترمیم روان جمعی و حفظ ثبات اجتماعی ایفا کنند. رسانه می‌تواند از ابزاری برای تشویش ذهن مردم، به درمانی برای ترمیم روان آسیب‌دیده جامعه بدل شود.
رسانه، مرزبان حقیقت یا ابزار پروپاگاندا؟
در بسیاری از جنگ‌ها، رسانه‌ها به‌سرعت به ابزار جنگ روانی تبدیل می‌شوند. مرز باریکی میان اطلاع‌رسانی مسئولانه و پروپاگاندای جنگی وجود دارد. وظیفه حرفه‌ای رسانه این است که بدون تحریف واقعیت، هم به حفظ روحیه عمومی کمک کند و هم از گسترش اخبار نادرست و تحلیل‌های مغرضانه جلوگیری کند.
شفافیت، امانت‌داری و توازن در روایت سه اصل مهمی هستند که رسانه‌ها باید در بحران‌ها از آن‌ها پیروی کنند. اگر اعتماد عمومی نسبت به رسانه‌ها از بین برود، بازگرداندن آن بسیار دشوار خواهد بود و خلأ ایجاد شده به‌سرعت با شایعات و اطلاعات غلط پر می‌شود.
رسانه‌ها، حافظان انسجام ملی
رسانه‌ها در دوران جنگ و بحران، نه در حاشیه، بلکه در قلب ماجرا قرار دارند. آن‌ها می‌توانند همان‌گونه که یک بمب به زیرساخت‌های فیزیکی ضربه می‌زند، یا همان‌طور که یک فرمانده نظامی می‌تواند معادله‌ای را در میدان نبرد تغییر دهد، با یک محتوای اثربخش و دقیق، ذهن و روان یک ملت را هدایت کنند.
اگر عملکرد رسانه‌ها حرفه‌ای، دقیق و اخلاق‌مدارانه باشد، می‌توانند نه‌تنها جامعه را از بحران عبور دهند، بلکه سرمایه اجتماعی، حس اعتماد عمومی و انسجام ملی را نیز تقویت کنند.
نقش رسانه در بحران و شرایط جنگ
در شرایط جنگ، رسانه‌ها نقش کلیدی در حفظ سلامت روان جامعه ایفا می‌کنند. این نقش شامل انتشار اطلاعات دقیق، مقابله با شایعات، تقویت تاب‌آوری اجتماعی و حمایت از دسترسی به خدمات روان‌شناختی است.
به نوشته دکتر محمدرضامقدسی مشاور عالی ماموریت ملی تاب آوری فرهنگی،در شرایط جنگ، رسانه‌ها نقش کلیدی در حفظ سلامت روان جامعه ایفا می‌کنند. این نقش شامل انتشار اطلاعات دقیق، مقابله با شایعات، تقویت تاب‌آوری اجتماعی و حمایت از دسترسی به خدمات روان‌شناختی است. رسانه‌ها نه تنها باید به عنوان منبع اطلاع‌رسانی عمل کنند، بلکه باید به عنوان مهندسان اجتماعی، فرهنگ مقاومت و همبستگی را در جامعه تقویت کنند.
در زمان جنگ، رسانه‌ها نقش بسزایی در حفظ سلامت روان جامعه ایفا می‌کنند. شرایط استرس‌زا و ترسناک ناشی از جنگ می‌تواند منجر به بروز اختلالات روانی متعددی همچون اضطراب، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شود. در این شرایط، رسانه‌های حوزه سلامت روان موظفند با انتشار اطلاعات دقیق و مبتنی بر شواهد، مردم را از ریسک‌ها، راهکارهای مقابله و دسترسی به خدمات روانشناختی آگاه کنند.
یکی از چالش‌های مهم در جنگ، گسترش شایعات و اخبار نادرست است که می‌تواند استرس و ناامنی را در جامعه افزایش دهد؛ بنابراین، مقابله فعال با شایعات و ارائه حقایق موثق از دیگر وظایف اصلی این رسانه‌ها محسوب می‌شود. علاوه بر این، رسانه‌ها باید با تقویت تاب‌آوری در فرد و جامعه، به افراد کمک کنند تا در مقابل موقعیت‌های دشوار روانی مقاومت لازم را داشته باشند.
رسانه‌ها باید در دسترسی عموم به خدمات درمانی روانی مشارکت موثری داشته باشند و با انتشار اطلاعاتی درباره مراکز مشاوره، خطوط تماس کمک‌های روانی و برنامه‌های درمانی، به کاهش موانع دسترسی به کمک‌های تخصصی کمک کنند. آموزش مهارت‌های روانی مانند مدیریت استرس، تنفس آرام‌بخش و فنون خودآرام‌سازی نیز از جمله محتواهایی است که می‌تواند به طور گسترده از طریق رسانه‌ها منتشر شود و به ارتقای سلامت روان عمومی کمک کند.
در کنار تمام این موارد، رعایت اصول اخلاقی در پوشش موضوعات روانی امری ضروری است. این موضوع شامل احترام به حریم خصوصی افراد، پرهیز از ایجاد ترس انبوه و عدم سوءاستفاده از وضعیت روانی جامعه است.
وظایف اصلی رسانه‌ها
۱. ارائه اطلاعات دقیق و قابل اعتماد
یکی از مهم‌ترین وظایف رسانه‌ها در زمان جنگ، تأمین اطلاعات صحیح و به‌روز درباره سلامت روان است. جنگ شرایطی فرسایشی ایجاد می‌کند که اضطراب، افسردگی و ترس عمومی را افزایش می‌دهد. رسانه‌ها باید از منابع معتبر علمی و متخصصان روان‌شناسی استفاده کنند تا اطلاعاتی مانند علائم اختلال‌های روانی، راهکارهای مدیریت استرس و نحوه دسترسی به کمک‌های تخصصی را به شهروندان منتقل کنند. این امر نه تنها آگاهی عمومی را افزایش می‌دهد، بلکه اعتماد مردم به نهادهای سلامت را تقویت می‌کند .
 ۲. مقابله با شایعات و اطلاعات نادرست
در زمان جنگ، فضای مجازی و رسانه‌های غیررسمی ممکن است منبع اصلی شایعات و اطلاعات گمراه‌کننده شوند. رسانه‌های حوزه سلامت روان باید با ارائه محتوای مبتنی بر شواهد، این شایعات را رد کنند. به عنوان مثال، در جنگ‌های اخیر، انتشار اطلاعات نادرست درباره تأثیرات روانی مواد شیمیایی یا بمب‌ها باعث افزایش ترس بی‌مورد شد. رسانه‌های مسئول می‌توانند با همکاری متخصصان، این اطلاعات را تحلیل و واقعیت‌های علمی را منتشر کنند .  
 ۳. تقویت تاب‌آوری روانی جامعه
تاب‌آوری به توانایی افراد و جامعه در مقابله با شرایط سخت و بازگشت به وضعیت عادی اشاره دارد. رسانه‌ها می‌توانند با انتشار داستان‌های موفقیت، معرفی راهکارهای روان‌شناختی و تبلیغ برنامه‌های حمایتی، این تاب‌آوری را افزایش دهند. به عنوان مثال، در جنگ‌های داخلی، رسانه‌هایی که بر اهمیت خانواده، همبستگی اجتماعی و امید به آینده تأکید می‌کنند، موفق‌ترند در کاهش احساس یأس و افزایش انگیزه‌های مقاومت . عبارت **"نقش رسانه در تاب آوری"** در این زمینه بسیار کلیدی است، زیرا به این موضوع می‌پردازد که چگونه رسانه‌ها می‌توانند به عنوان ابزاری پویا، توانمندی‌های روانی را تقویت کنند .
 ۴. حمایت از دسترسی به خدمات روان‌شناختی
جنگ دسترسی به خدمات بهداشت روان را محدود می‌کند، زیرا مراکز درمانی اغلب از کار می‌افتند یا منابع کافی ندارند. رسانه‌ها می‌توانند با معرفی خطوط تلفن مشاوره، برنامه‌های درمانی اضطراری و مراکز حمایتی، این شکاف را پر کنند. همچنین، انتشار داستان‌های افرادی که از تجربیات خود در زمان جنگ بهبود یافته‌اند، می‌تواند دیگران را به استفاده از این خدمات تشویق کند. این رویکرد نه تنها به بهبود فردی کمک می‌کند، بلکه به کاهش بار روانی جامعه نیز منجر می‌شود .  
 ۵. آموزش مهارت‌های مقابله با استرس
رسانه‌ها باید برنامه‌های آموزشی را طراحی کنند که به افراد کمک کند تا با فشارهای روانی جنگ کنند. این مهارت‌ها می‌توانند شامل تکنیک‌های تنفسی، مدیتیشن، ورزش و ایجاد شبکه‌های حمایتی باشند. برای مثال، در جنگ سوریه، رسانه‌های محلی با همکاری سازمان‌های بین‌المللی، آموزش‌هایی را از طریق رادیو و شبکه‌های اجتماعی ارائه دادند که به کاهش علائم اضطراب در جامعه کمک کرد. این نوع محتوا باید به زبان ساده و در قالب‌های جذاب (مانند کلیپ‌های کوتاه) منتشر شود تا دسترسی گسترده‌ای داشته باشد .
 ۶.حفظ اخلاق رسانه‌ای و جلوگیری از ترویج خشونت
در زمان جنگ، رسانه‌ها باید از انتشار تصاویر و محتوای خشونت‌آمیز خودداری کنند، زیرا این محتوا می‌تواند آسیب‌های روانی جدی ایجاد کند. به جای تمرکز بر خشونت، رسانه‌ها باید بر انسانیت، همدلی و اقدامات مقاومتی مثبت تأکید کنند. همچنین، باید از ایجاد تقابل‌های قومی یا مذهبی پرهیز شود، زیرا این امر می‌تواند منجر به شکاف‌های اجتماعی و افزایش آسیب‌های روانی شود.
رسانه‌های حوزه سلامت روان در زمان جنگ باید با آسیب‌های روانی مقابله موثر داشته باشد. این شامل ارائه اطلاعات دقیق، مقابله با شایعات، تقویت تاب‌آوری، حمایت از دسترسی به خدمات درمانی، آموزش مهارت‌های روانی و حفظ اخلاق رسانه‌ای است. با توجه به اهمیت موضوع، رسانه‌ها باید در همکاری با متخصصان روان‌شناسی و سازمان‌های بهداشتی، استراتژی‌های خود را به‌روز کنند تا بتوانند به طور موثری به جامعه کمک کنند.نقش رسانه در تاب آوری نیز باید در تمامی این اقدامات مبنای تصمیم‌گیری قرار گیرد، زیرا تاب‌آوری روانی کلید بازگشت به شرایط عادی پس از جنگ است .
آیا در روایت‌گری جنگ، قدرت رسانه مهم‌تر از قدرت نظامی است؟
یک کارشناس فضای مجازی گفت: اگر کشوری نتواند روایت دقیق و شفافی از واقعیت‌های جنگ ارائه دهد، روایت‌های نادرست و روانی جایگزین آن می‌شود و این ضعف در اطلاع‌رسانی می‌تواند حتی تأثیر قدرت نظامی را کاهش دهد.
حمید ضیایی‌پرور اظهار کرد: در تمام دنیا خبرنگاری حوزه جنگ و بحران‌ها یک نوع فعالیت اطلاع‌رسانی تخصصی محسوب می‌شود. اگر هر کدام از طرفین جنگ نتوانند اطلاع‌رسانی درست و مناسب با شرایط جنگ را مدیریت کنند افراد، نهادها و یا گروه‌هایی به عنوان شخص سوم در جنگ اطلاع‌رسانی جنگ را به عهده خواهند گرفت و کشورهای درگیر جنگ در بسیاری از کشورها از طریق تکنولوژی و تکنیک‌های عملیات روانی و رسانه‌ای سعی دارند روایت مطلوب خود را از جنگ به منظور تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی کشور رقیب از جمله مسئولان برای ایجاد رعب و وحشت، سردرگمی، فریب و اعمال نفوذ در تفکر حاکم بر جامعه ارائه دهند.
وی در تعریف مفهوم جنگ روایت خاطرنشان کرد: در کنار روایت رسمی کشورها از فرآیند جنگ و بحران یک روایت دوم که جنبه روانی دارد توسط رقبا و یا افراد نفوذی از نهادهای معاند شکل می‌گیرد که بعضی یک تعریف جدید از جنگ روایت تعیین می‌کنند، یعنی روایتی که رسانه‌ها، فضای عمومی، شبکه‌های اجتماعی از جنگ و رقابت تولید و منتشر می‌کنند.
ضیایی‌پرور در خصوص انتشار اخبار طی جنگ اضافه کرد: در واقع امر روایت‌سازی یک نوع اقدام تبعیتی از خود اخبار و اطلاعات جنگ محسوب می‌شود. روایت‌سازی جایی قدرتمندتر می‌شود که یکی از کشورهایی که مورد هدف قرار گرفته است نتواند اطلاع‌رسانی صحیح از فرآیندهایی که اتفاق افتاده و توان نظامی که در اختیار دارد، انجام دهد. اگر یکی از طرفین جنگ در این زمینه ضعیف عمل کند، کشور مقابل می‌تواند با روایت‌سازی اهداف خودش را در اذهان عمومی طرف دیگر جنگ محقق سازد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: به صورت مطلق نمی‌توان گفت که روایت‌سازی در حوزه جنگ‌های خاورمیانه نسبت به جنگ‌ها خطرناک‌تر است. تا اطلاعات درست از وقوع بحران و جنگ وجود نداشته باشد روایت ناقص نیز امکان شکل‌گیری ندارد. روایات معمولا دارای اغراق و تشدید در اصل مطلب هستند و اینکه خبری از پایه و اساس دروغ و جعلی باشد در مدت زمان کوتاهی عدم صحت آن مشخص خواهد شد.
وی گفت: برخی از روایت‌های نادرست توسط افرادی تولید می‌شوند که هیچ‌گونه ارتباطی با کشور متخاصم ندارند. بعضی از هواداران یک کشور اقدام به ایجاد و انتشار شایعات می‌کنند و این ارتباطی با کشور مذکور ندارد که در نهایت باعث ایجاد سوء تفاهم می‌شود. در حین وقوع بحران این روند دچار تشدید می‌شود و گاهی اوقات در جنگ ۱۲ روزه بین ایران و رژیم صهیونیستی در طول روز شاهد بیش از ۱۰ روایت یا خبر بوده‌ایم که از سوی طرفین منتشر می‌شد و فقط بعضی از این اخبار صحت داشت.
ضیایی‌پرور افزود: به عنوان مثال اگر خبری مبنی بر انفجار در یک ناحیه‌ از کشور منتشر می‌شد، در ادامه از جزئیات آن خبر مثل آمار ویرانی‌ها، تعداد آسیب‌دیدگان و یا حتی کشته‌شدگان، محل دقیق اصابت و موارد این چنینی به صورت درست و معتبر آگاه نمی‌شدیم و در زمان جنگ‌ها شرایط روانی کشور آمادگی پذیرش اخبار نادرست را بیشتر از هر زمان دیگری دارد.
کشوری که در صلح رسانه قدرتمندی ندارد
در جنگ شرایط سختی را تجربه می‌کند
وی در خصوص پیامدهای انتشار اخبار نامعتبر تصریح کرد: قدرت رسانه‌ای هر کدام از کشورهای درگیر جنگ، کاملا بستگی به برخی از ابزارها و شرایط داخلی و بین‌المللی دارد. کشوری که در شرایط صلح دارای رسانه قدرتمند و معتبر نیست در هنگام جنگ شرایط خیلی بدتری را تجربه می‌کند و گروه‌های معاند و حتی گروه‌های داخلی به انتشار خبر کذب مشغول می‌شوند.
این پژوهشگر علوم ارتباطات با اشاره به اینکه رسانه‌ها در کل دنیا به دنبال اخبار منفی مثل جنگ، قتل، تجاوز، سوانح طبیعی و ... هستند، بیان کرد: پس این موضوع طبیعی است که در جریان جنگ بین کشورها رسانه‌ها برای انتشار اخبار و اطلاعاتی این‌چنینی تلاش کنند. کشوری که سعی دارد با جنگ روایت و ابزار رسانه‌ای خودش را قوی‌تر جلوه دهد، احتمالا در زمینه نظامی با مشکل مواجه شده است و این می‌تواند در هر کشوری رخ دهد.
ضیایی‌پرور اضافه کرد: امروزه همه ارتش‌های بزرگ جهان در کنار واحدهای عملیاتی خود واحدهای جنگ روانی و جنگ رسانه‌ای را هم تشکیل داده‌اند، به همین دلیل درحال حاضر در کنار شلیک موشک دوربین‌هایی وجود دارند که از لحظه پرتاب و اصابت به نقطه هدف فیلمبرداری انجام می‌دهند؛ چیزی که حتی در گروه‌های تروریستی در حین انجام عملیات‌ها شاهد آن هستیم.
وی ادامه داد: یکی از اشکالاتی که به ایران در دوران جنگ وارد بوده این است که از عملیات جنگی به صورت مصور ارائه‌ای وجود نداشت و ما تنها در روزهای آخر جنگ با وایرال شدن تصاویر از اصابت موشک‌های سجیل به اسرائیل از این قدرت آگاه شدیم؛ این تصاویر در روزهای آخر در شبکه‌هایی مانند الجزیره بازتاب زیادی پیدا کرده بودند.
این کارشناس فضای مجازی خاطرنشان کرد: همچنین باید تمام تصاویر و ویدئوهای موجود از حمله رژیم صهیونیستی به خاک ایران منتشر و ابعاد این اتفاق به صورت کامل روشن شود. یکی دیگر از ضعف‌ها  در تولید و انتشار ویدئو از وقوع حوادث است و افرادی که در واحد عملیات روانی ارتش فعالیت دارند باید پس از دسترسی به این شواهد به صورت گسترده این موارد را در شبکه‌های مجازی منتشر کنند.
ضیایی‌پرور افزود: همچنین دعوت از رسانه‌های خارجی برای تهیه گزارش از جمله اقداماتی است که در حین وقوع جنگ از همان ابتدا باید انجام شود. در روزهای پایانی جنگ ایران و رژیم صهیونیستی نیز با تاخیر زیاد مجوزهایی مبنی بر حضور خبرنگار و تهیه گزارش مستقیم از آنچه که در حال رخ دادن بود برای برخی از شبکه‌های خارجی از جمله CNN صادر شد.
این کارشناس و فعال رسانه‌ای با اشاره به اینکه در روایت‌گری درست جنگ دارای ضعف بودیم، تصریح کرد: ما در شرایط عادی هم بسیار محتاط عمل می‌کنیم و این تفکر غلط مبنی بر عدم انتشار خبر حاکم است. متاسفانه در بخش نحوه ساخت و افرادی که صلاحیت تایید و انتشار اخبار را دارند دچار کنترل‌گری اخبار و افکار هستیم، این در صورتی است که امروزه در دنیا شفافیت اخبار و آنچه که واقعا اتفاق افتاده دارای اهمیت است.
وی ادامه داد: البته اگر ارائه مستند در کشور ما رشد کند، می‌توانیم در صحنه‌های بین‌المللی به شکل جدی‌تر و قوی‌تر ظاهر شویم تا بتوانیم قدرت نظامی خود را هم به مردم داخل کشور که تا حد زیادی از آن ناآگاه هستند معرفی کنیم و هم جنایت‌های رژیم صهیونیستی را به تمامی مردم دنیا به صورت گسترده نشان دهیم. نادیده گرفتن، سانسور و عدم انتشار اخبار به عنوان شیوه‌ای برای کنترل افکار عمومی پاسخگو نیست و در حمله به ساختمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران تازه به اهمیت پخش زنده شرایط موجود در هنگام جنگ پی بردیم.
ضیایی‌پرور با اشاره به اینکه ضعف رسانه‌ها و محدودیت آن‌ها را با توجه به سیاست‌های اعمال شده می‌توانستیم در آن دوران ببینیم، اظهار کرد: باید با حمایت و تغییر دیدگاه نسبت به روزنامه‌نگاران و خبرنگاران طی وقوع حوادث به روایت درست و معتبر کمک کرد تا بتوان باور افکار عمومی را نیز به همراه داشت.
بلاگرها یا رهبران فضای مجازی؟
وی در پاسخ به این سوال که در حال حاضر بلاگرها چه جایگاه و نقشی در فضای مجازی ایفا می‌کنند، گفت: اینفلوئنسرها و بلاگرها متناسب با ترند روز به تولید محتوا می‌پردازند و در هنگام وقوع جنگ نیز طبیعی است که در این جهت محتوا به اشتراک بگذارند و با توجه به تعداد بالای دنبال‌کنندگان این افراد و صفحات اگر چیزی منتشر شود بر روی بخش زیادی از جامعه تاثیر می‌گذارد، اما واقعیت این است که بلاگرها تخصصی در حوزه جنگ چه در بحث نظامی و چه در بعد روانی ندارند.
ضیایی‌پرور ادامه داد: این افراد صرفا به دنبال جذب مخاطب و بازدید هستند که در ادامه بتوانند نفوذ بیشتری در شبکه‌های اجتماعی داشته باشند و منافع شخصی خود را دنبال می‌کنند. ایجاد همبستگی ملی راهی است که می‌توان از ظرفیت‌های بالای این افراد که دارای دنبال‌کنندگان زیادی هستند، استفاده کرد؛ همچنین ایجاد راهی برای افزایش سواد رسانه‌ای برای شناخت این افراد ضروری است.
مخاطب امروز فضای مجازی یک کنشگر است
این استاد دانشگاه افزود: مخاطب امروز تغییر مفهوم پیدا کرده است و دیگر چیزی به اسم مخاطب منفعل نداریم. در حال حاضر افراد می‌توانند در پلتفرم‌های مختلف داخلی و خارجی به تولید محتوا بپردازند و نسبت به مسائل گوناگون واکنش نشان دهند که با استفاده از تفکر انتقادی می‌توانند در برخورد با برخی از مطالب آن‌ها را قبول نداشته باشند؛ بنابراین مخاطب امروز در جایگاه یک کنشگر قرار دارد و حتی لفظ مخاطب امروز به کاربر، مشترک، دنبال‌کننده، ریتوییت‌کننده و مفاهیمی از این قبیل تغییر یافته است.
وی ادامه داد: در حوزه سواد رسانه‌ای و مجازی و حتی هوش مصنوعی که تا حدی فراگیر شده است ما نیاز به ارائه آموزش‌های تخصصی و همگانی در داخل کشور داریم که مردم را با تکنیک‌های محتوای فضای مجازی آشنا کند اگر این آموزش‌ها از قبل در اختیار مردم قرار گیرد تفاوت بین محتوای تولید شده با هوش مصنوعی و واقعی قابل تشخیص خواهد بود.
ضیایی‌پرور اضافه کرد: در ایران با تاخیر متوجه مفهوم سواد رسانه‌ای شدیم و واکنش ما در مواجهه با این ابزارها و تکنیک‌ها کند بوده است؛ به صورتی که همیشه سعی کرده‌ایم با آن‌ها مقابله کنیم، اما در حال حاضر در کنار تشویق به استفاده درست از هوش مصنوعی به آموزش متناسب نیز در ایران احتیاج داریم.
رسانه‌ به مثابه یک سلاح، میدان جنگ را به فضایی روانی بدل می‌کند
مدرس ارتباطات و رسانه درباره جایگاه رسانه‌ها در شرایط جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر گفت: امروز جنگ فقط در میدان نبرد و با سلاح گرم نیست، روایت‌ها، تصویرسازی و مدیریت افکار عمومی نیز بخشی جدی از میدان جنگ‌ و رسانه‌ها سلاح‌هایی دقیق و بی‌صدا هستند که می‌توانند میدان جنگ را به فضایی روانی و فرهنگی بدل کنند.
اکبر کریمی ، با نگاهی به عملکرد رسانه‌ها و نظام آموزشی کشور، از اهمیت سواد رسانه‌ای، تربیت افسران جنگ نرم، مقابله با شایعات و ضرورت راهبرد رسانه‌ای برای دوران پساجنگ سخن گفت.
مدرس ارتباطات و رسانه درباره جایگاه رسانه ها در شرایط جنگ تحمیلی رژیم اسرائیل علیه ایران، تصریح کرد: امروز جنگ فقط در میدان نبرد و با سلاح گرم نیست. روایت‌ها، تصویرسازی و مدیریت افکار عمومی نیز بخشی جدی از میدان جنگ‌اند. اگر دشمن موشک دارد، ما باید روایت داشته باشیم. رسانه‌ها سلاح‌هایی بی‌صدا اما دقیق‌اند. وقتی یک ویدئوی جعلی در عرض چند دقیقه می‌تواند تردید و اضطراب ایجاد کند، یعنی دشمن فقط به دنبال هدف نظامی نیست، بلکه روان جامعه را نشانه گرفته است، ما نمی‌توانیم نسبت به این جبهه غفلت کنیم.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه