روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 سه‌شنبه 17 تير - شماره 4865

کائنات دورنمای پروژه «خاورمیانه جدید» را بررسی می کند

آرزویی که نتانیاهو به گور خواهد برد!

 فرهاد مهابادی- بی‌ثباتی ذاتی ترامپ و تصمیمات غیرقابل پیش‌بینی او، اتحاد او و نتانیاهو را شکننده کرده است. پشت لبخندهای دیپلماتیک، نگرانی از تغییر ناگهانی رویکرد آمریکا وجود دارد. همزمان، خاورمیانه زیر سایه بحران‌های بی‌سابقه قرار دارد و به دیپلماسی آینده‌نگر و رئیس‌جمهوری خویشتندار بیش از هر زمان نیازمند است.
آرون دیوید میلر کارشناس ارشد مسائل بین الملل بنیاد کارنگی برای صلح بین الملل در نشریه فارن پالیسیمی نویسد: بار دیگر صحنه سیاست واشنگتن آماده نمایش اتحاد نمایشی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو است. دوشنبه، نخست‌وزیر اسرائیل برای مراسمی پر زرق و برق وارد کاخ سفید خواهد شد. ترامپ با میل فراوان آماده است میزبانی این رویداد را بر عهده بگیرد؛ البته به شرط آنکه نورافکن‌ها تنها روی تصمیم تاریخی او برای بمباران و «درهم کوبیدن» سایت مستحکم فردو متمرکز باشد. اما همیشه این پرسش مطرح است: چه عاملی می‌تواند دورهمی آن‌ها را به هم بزند؟
پشت پرده رایزنی های اسرائیل و سوریه؛ همکاری امنیتی در راه است؟
گمانه زنی ها حکایت از این دارد که شاید اتفاقات غافلگیرکننده دیگری هم در راه باشد. برای نمونه می توان به رایزنی‌های پشت‌پرده میان اسرائیل و سوریه که ممکن است به زودی به اعلام همکاری امنیتی با دولت جدید دمشق به رهبری احمد الشرع بینجامد، اشاره کرد. البته این سناریو هنوز فرسنگ‌ها با عادی‌سازی روابط فاصله دارد. اسرائیل همچنان به تملک دائمی بلندی‌های جولان اصرار می‌ورزد و چنین اقدامی مطمئنا جلوی عادی سازی روابط بین دو کشور را می گیرد. دونالد ترامپ حتی برای نمایش حسن نیت، بخشی از تحریم‌های دولت پیشین آمریکا علیه سوریه را لغو کرده است. دونالد ترامپ مدعی است نتانیاهو با یک توافق ۶۰ روزه آتش‌بس و تبادل گروگان‌ها موافقت کرده است؛ توافقی که اگر به مرحله اجرا برسد، این دو رهبر را بیش از پیش به هم نزدیک خواهد کرد. البته باید گفت این آتش‌بس به معنای پایان جنگ غزه نخواهد بود؛ زیرا نتانیاهو برای بقای دولت ائتلافی خود قادر به پذیرش چنین سناریویی نیست؛ اما شاید این آتش بس بتواند برای مدتی از حجم خشونت و بحران انسانی در منطقه بکاهد.
پشت پرده لبخندهای دیپلماتیک؛ ترامپ چگونه نتانیاهو را نجات داد؟
توافق آتش‌بس موقت، فرصتی طلایی برای نتانیاهو فراهم کرده تا در بحبوحه بحران، نفس تازه‌ای برای دولت ائتلافی شکننده‌اش بخرد؛ از سوی دیگر، ترامپ این موقعیت را به سکوی جدیدی برای نمایش دیپلماسی خود تبدیل کرده است. اما ترامپ به همین بسنده نکرده و پا را از نقش یک میانجی صرف فراتر گذاشته؛ او با دخالت علنی و بی‌سابقه در پرونده قضایی نتانیاهو، رسماً خواستار توقف فوری روند محاکمه نخست‌وزیر اسرائیل شده است. این موضع‌گیری جنجالی ترامپ، موجی از بحث و واکنش در محافل سیاسی اسرائیل به راه انداخته و حتی گمانه‌زنی‌ها درباره توافق پنهانی برای بستن پرونده قضایی نتانیاهو را شدت بخشیده؛ تحولی که بیش از هر زمان، پیوند و وابستگی نتانیاهو به ترامپ را عیان می‌کند.
با وجود همه این نمایش‌ها، پرسش کلیدی همچنان بی‌پاسخ می‌ماند: چه عاملی می‌تواند این اتحاد ظاهراً شکست‌ناپذیر را متزلزل کند؟ چرا این نشست باشکوه، با وجود تمام تشریفات و لبخندهای دیپلماتیک، به نمادی مطلق از قدرت مشترک آمریکا و اسرائیل تبدیل نمی‌شود؟ پشت این چهره‌های خندان، نگرانی جدی برای نتانیاهو وجود دارد: رفتار غیرقابل پیش‌بینی ترامپ و آمادگی همیشگی او برای تغییر جهت، هر زمان که اوضاع باب میلش پیش نرود. ترامپ از معدود روسای جمهور آمریکاست که یک روز اسرائیل را شریک استراتژیک بی‌رقیب خود می‌خواند و فردا، اگر لازم باشد، بدون تردید همان شریک را به حاشیه می‌راند.
در همان شش ماه اول ریاست‌جمهوری‌اش، ترامپ بارها به‌گونه‌ای عمل کرد که اسرائیل را غافلگیر ساخت؛ از آغاز مذاکرات مخفیانه با حماس بدون اطلاع تل‌آویو گرفته تا امضای توافق آتش‌بس دوجانبه با حوثی‌ها که اسرائیلی‌ها تنها پس از اجرایی شدنش از آن مطلع شدند. او حتی بدون توجه به مخالفت‌های اسرائیل، بخشی از تحریم‌های سوریه را برداشت و مذاکراتی را با تهران پیش برد که احتمال توافق درباره غنی‌سازی محدود اورانیوم را مطرح ساخت. در این میان، پست‌های پی‌درپی ترامپ در شبکه تروث سوشال و انتقادات صریحش از ادامه جنگ غزه، شکاف میان او و نتانیاهو را بیش از پیش نمایان کرد.
با این حال، هرگاه پای منافعش در میان بود؛ بیشترین همکاری ها را با اسرائیل انجام می داد. برای نمونه  ترامپ بی‌درنگ به اسرائیل برای حمله به ایران چراغ سبز داد و حتی به شکل بی‌سابقه‌ای حمایت خود را به نمایش گذاشت. او نه تنها شخصاً در طراحی عملیات فریب درباره زمان حمله به ایران نقش داشت، بلکه فراتر از آن، به عنوان نخستین رئیس‌جمهور ایالات متحده، مستقیماً دستور حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را صادر کرد؛ همان هدفی که اسرائیل سال‌ها برای تحققش تلاش می‌کرد.
ترامپ؛ بازیگر بی‌قاعده خاورمیانه: امروز متحد، فردا مخالف!
دونالد ترامپ نه به اصولی پایبند است، نه استراتژی روشنی دارد و نه صبری برای چشم‌اندازهای طولانی‌مدت نشان می‌دهد. همین بی‌ثباتی ذاتی، به او اجازه می‌دهد که هر لحظه مسیر خود را عوض کند و تصمیماتی بگیرد که اغلب غیرمنتظره و حتی متضاد با گذشته اوست. گرچه هم ترامپ و هم نتانیاهو در تاکتیک‌های سیاسی و بازی با قواعد استادند، اما تفاوت اساسی آن‌ها اینجاست: نتانیاهو بر پایه ائتلافی ناپایدار حکومت می‌کند، اما ترامپ متکی به جمعیت بزرگی از طرفداران جنبش ماگا و حزب جمهوری‌خواه است و از همه مهم‌تر، از حمایت قضاتی در دیوان عالی بهره می‌برد که چندان دغدغه کنترل قدرت اجرایی او را ندارند. به همین دلیل، اگر زمانی احساس کند منافعش به خطر افتاده؛ مثلاً اگر نتانیاهو شروط آتش‌بس را زیر پا بگذارد یا از ارسال کمک‌های انسانی به غزه سر باز زند، ترامپ می‌تواند همان‌قدر که تا دیروز مدافع سرسخت بود، امروز به تندترین مخالف تبدیل شود.
با این حال، حتی سرسخت‌ترین منتقدان ترامپ هم امید دارند که ثمره این دیدار، دست‌کم گشایشی در مسیر توافق آتش‌بس، آزادی گروگان‌ها و کاهش رنج‌های طاقت‌فرسای مردم غزه باشد؛ یا شاید، نقطه آغازی برای بهبود روابط اسرائیل و سوریه رقم بخورد. با این وجود، بخش زیادی از افکار عمومی که انتظاری فراتر از پست‌های تند ترامپ در تروث سوشال و جنجال‌های لفظی او دارند، همچنان آرزو می‌کنند روزی شاهد شکل‌گیری راهبردی منسجم و بادوام از سوی ترامپ باشند که صرفاً اسیر امیال لحظه‌ای و تصمیمات آنی او نباشد.
در ۲۲ ماه گذشته، منطقه تحت تأثیر تحرکات نظامی اسرائیل و آمریکا به شکلی بی‌سابقه در هم ریخته و بی‌ثبات شده است. اکنون، بیش از هر زمان دیگر، نیازمند چیزی هستیم که تاکنون ندیده‌ایم و شاید هیچ‌گاه هم نبینیم: دیپلماسی ماهرانه از سوی رئیس‌جمهوری صبور و راهبردی که بتواند از دل این رنج و آشفتگی منطقه، راه‌های تازه‌ای به‌سوی آینده‌ای بهتر خلق کند.
در طول ۲۲ ماه گذشته، خاورمیانه زیر ضربات نظامی بی‌سابقه اسرائیل و آمریکا، به شدت دچار آشوب و بی‌ثباتی شده است. حالا بیش از همیشه، منطقه به چیزی نیاز دارد که تاکنون شاهدش نبوده‌ایم و شاید هرگز هم تجربه نکنیم: دیپلماسی ماهر و آینده‌نگر از سوی رئیس‌جمهوری خویشتن دار و دوراندیش که بتواند در میان این بحران و رنج، افق‌های جدیدی برای یک آینده بهتر بگشاید.
پشت پرده سفر نتانیاهو به واشنگتن
همزمان با سفر سوم نتانیاهو به واشنگتن در دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال اعلام آتش‌بس در غزه، پیوستن سوریه به توافقات ابراهیم و مجوز حمله جدید به ایران بالا گرفته است. ترامپ با اهرم کمک‌های نظامی، بر نتانیاهو و دستگاه قضایی اسرائیل فشار می‌آورد. بحران انسانی غزه و سیاسی‌کاری در روند کمک‌رسانی ادامه دارد و تحرکات دیپلماتیک فعلی، بدون فشار واقعی آمریکا، چشم‌انداز روشنی برای حل بحران‌ها ترسیم نمی‌کند.
آنل شلین پژوهشگر برجسته حوزه خاورمیانه موسسه کوئینسی و دکترای علوم سیاسی دانشگاه جرج تاون در نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت، می نویسد، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، برای سومین بار طی دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ عازم واشنگتن شد؛ سفری که هم‌زمان با گذشت بیست‌ویک ماه از جنگ بی‌پایان اسرائیل علیه غزه انجام می‌شود. هنوز جزئیات این سفر در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها به اوج خود رسیده است: آیا قرار است ترامپ و نتانیاهو بالاخره خبر از یک آتش‌بس واقعی در غزه بدهند؟ آیا ممکن است سوریه نیز به قطار توافقات ابراهیم بپیوندد؟ یا شاید این سفر به منزله صدور مجوز آمریکا برای عملیات گسترده‌تر اسرائیل علیه ایران باشد؟
شرط شوم ترامپ: کمک‌های نظامی در ازای توقف پرونده‌های فساد نتانیاهو
پیش از سفر بنیامین نتانیاهو به واشنگتن، دونالد ترامپ با انتشار پیامی هشدارآمیز در شبکه اجتماعی «تروث سوشال»، اعلام کرد اسرائیل با یک آتش‌بس ۶۰ روزه موافقت کرده است. او خطاب به حماس تأکید کرد که باید این شرایط را بپذیرد و هشدار داد در غیر این صورت «اوضاع وخیم‌تر خواهد شد.» ترامپ در واقع تلاش کرد با این اظهارات، حماس را تحت فشار قرار دهد و بار دیگر بر روایت همیشگی خود مبنی بر اینکه این گروه سد راه صلح است، پافشاری کرد. این در حالی است که حماس بارها تصریح کرده تنها در صورتی حاضر به آتش‌بس خواهد شد که این توافق به روندی برای پایان همیشگی جنگ و خروج کامل نیروهای اسرائیلی از غزه منجر شود. در مقابل، نتانیاهو همچنان بر تداوم جنگ تا نابودی کامل حماس اصرار می‌ورزد؛ هدفی که حتی فرماندهان ارتش اسرائیل نیز دستیابی به آن را از نظر نظامی غیرواقع بینانه می‌دانند.
تا روز پنجشنبه، جزئیات مربوط به طرح پیشنهادی آمریکا برای آتش‌بس در غزه در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد، اما هیچ‌یک از طرفین نه اسرائیل و نه حماس به طور رسمی آن را نپذیرفته‌اند. بازی‌های دیپلماتیک ترامپ به همین جا ختم نمی‌شود؛ او به جای استفاده از نفوذ نظامی آمریکا برای متوقف ساختن بمباران و محاصره انسانی غزه، پیام دیگری مخابره کرد: شاید ادامه کمک‌های امنیتی واشنگتن به اسرائیل، به توقف رسیدگی‌های قضایی درباره فساد نتانیاهو وابسته شود. ترامپ در «تروث سوشال» نوشت: «ایالات متحده سالانه میلیاردها دلار برای پشتیبانی و حفاظت از اسرائیل هزینه می‌کند. ما دیگر حاضر به ادامه این وضعیت نیستیم.»
دونالد ترامپ با گره‌زدن آشکار کمک‌های نظامی آمریکا به پرونده‌های قضایی نتانیاهو، بی‌سابقه‌ترین نوع دخالت در امور داخلی اسرائیل را رقم زده و عملاً قوه قضائیه این کشور را تحت فشار قرار داده است؛ اقدامی که آشکارا به سود نخست‌وزیر اسرائیل تمام می‌شود. چنین موضع‌گیری‌هایی نه تنها برای تاثیرگذاری بر تصمیمات نتانیاهو طراحی شده، بلکه با معطوف‌کردن توجه رسانه‌ها و افکار عمومی جهان به مطالبات ترامپ، عرصه بازی را مطابق میل او شکل می‌دهد.
تیراندازی به گرسنگان؛ چهره واقعی بنیاد بشردوستانه مورد حمایت اسرائیل
همزمان با این تحولات، بحران انسانی در غزه ابعاد تازه‌ای یافته است. «بنیاد کمک‌های بشردوستانه غزه» (GHF)؛ نهاد مورد حمایت آمریکا و اسرائیل که این هفته ۳۰ میلیون دلار بودجه دریافت کرد با موج انتقاد و محکومیت جهانی روبرو شد. پنجشنبه گذشته گزارش‌هایی منتشر شد که از تیراندازی پیمانکاران نظامی آمریکایی به سوی غیرنظامیان گرسنه حکایت داشت؛ مسئله‌ای که پیشتر نیز برخی سربازان ارتش اسرائیل از صدور دستور شلیک به سوی فلسطینی‌هایی که برای دریافت غذا صف کشیده‌اند، خبر داده بودند.
بیش از ۱۷۰ سازمان بین‌المللی فعال در حوزه حقوق بشر و کمک‌های بشردوستانه از جمله آکسفام، «کودکان را نجات دهید» و پزشکان بدون مرز در بیانیه‌ای خواستار توقف فوری فعالیت «بنیاد کمک‌های بشردوستانه غزه» شده‌اند. این نهادها به کشته‌شدن دست‌کم ۶۰۰ غیرنظامی فلسطینی در اطراف مراکز توزیع کمک این سازمان اشاره می‌کنند؛ قربانیانی که از زمان آغاز فعالیت این بنیاد تحت حمایت ارتش اسرائیل جان خود را از دست داده‌اند.
دولت سوئیس نیز با استناد به «تخلفات جدی عملیاتی و حقوقی»، شعبه ژنو این بنیاد را منحل کرده است؛ تصمیمی که همزمان با تداوم گزارش‌های مربوط به خشونت در محل فعالیت‌های این سازمان اتخاذ شد. مجموعه این رویدادها گویای آن است که روند کمک‌رسانی انسانی در غزه هر روز بیش از پیش به ابزاری سیاسی و میدان بازی قدرت تبدیل می‌شود و جان غیرنظامیان بیش از هر زمان دیگری در معرض خطر قرار گرفته است.
لغو تحریم‌های سوریه در ازای عادی‌سازی با اسرائیل؛ بازی جدید ترامپ در خاورمیانه
دونالد ترامپ همچنین نشان داده که قصد دارد دامنه توافقات ابراهیم را گسترش دهد. کارولین لویت، سخنگوی کاخ سفید، اعلام کرد رئیس‌جمهور آمریکا در جریان دیدار اخیر خود با احمد الشرع، رئیس‌جمهور جدید سوریه در عربستان سعودی، از این رهبر اسلام‌گرای سابق خواسته تا مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل را در پیش گیرد؛ اقدامی که بلافاصله با لغو برخی تحریم‌های هدفمند واشنگتن علیه دمشق همراه شد. در همین حال، گیدئون سعر، وزیر خارجه اسرائیل نیز با استقبال از گسترش توافقات ابراهیم به سوریه و لبنان، بار دیگر بر موضع تل‌آویو درخصوص بلندی‌های جولان تأکید کرد. دولت سوریه تأیید کرده است که گفت‌وگوهای مستقیم و غیرمستقیم، با میانجی‌گری امارات، میان دمشق و تل‌آویو در جریان است. با این حال، همانند بحث آتش‌بس در غزه، تلاش‌ها برای ورود سوریه به قطار عادی‌سازی بیشتر رنگ‌وبوی یک مانور سیاسی به خود گرفته؛ چراکه تا زمانی که پیشرفت ملموسی در خصوص حقوق فلسطینی‌ها یا رفع محاصره غزه حاصل نشود، هر توافقی تنها جنبه تبلیغاتی برای ترامپ و نتانیاهو خواهد داشت و هیچ تأثیری بر ریشه‌های بحران نخواهد گذاشت. در شرایطی که بازیگران منطقه‌ای خصوصاً کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با نگرانی تحولات شکننده میان تهران و تل‌آویو را رصد می‌کنند، برخی رسانه‌های اسرائیلی گزارش داده‌اند که نتانیاهو تلاش می کند در این سفر از ترامپ مجوز حمله مجدد به ایران را بگیرد. تقابل ۱۲روزه اخیر با ایران، موقعیت سیاسی نتانیاهو را تقویت کرده و او را در قامت رهبری جسور که مقابل ایران ایستاد، به تصویر کشیده است؛ نه نخست‌وزیری ناکام که نتوانست مانع حمله ۷ اکتبر حماس یا آزادسازی گروگان‌ها شود.
پس از آنکه نتانیاهو در ۱۱ ژوئن به سختی توانست از سد رأی عدم اعتماد عبور کند و ضعف سیاسی‌اش آشکار شد،  جنگ با ایران بار دیگر موقعیت خود را تقویت کند. برخی ناظران بر این باورند که افزایش قدرت و استقلال سیاسی نتانیاهو شاید او را به سمت پایان دادن به جنگ غزه سوق دهد؛ چرا که اکنون کمتر از گذشته ناگزیر به جلب رضایت افراطی‌ترین اعضای ائتلاف خود است. با این حال، گروهی دیگر هشدار می‌دهند که همین اعتماد به نفس جدید، ممکن است نخست‌وزیر اسرائیل را به سمت سیاست‌های تهاجمی‌تر در سطح منطقه سوق دهد و در نهایت، بی‌ثباتی بیشتری برای خاورمیانه رقم بزند.
در نهایت، ممکن است دیدار روز دوشنبه چیزی فراتر از یک شوی سیاسی پر سر و صدا و بی‌محتوا نباشد؛ آن هم در شرایطی که اسرائیل با تکیه بر تسلیحات آمریکایی، همچنان مردم غزه را در محاصره و زیر بمباران نگه می‌دارد. تا زمانی که ایالات متحده فشار واقعی و ملموسی برای توقف عملیات نظامی غیرقانونی، پایان دادن به جنایات و حرکت به‌سوی صلح و تحقق حقوق فلسطینیان وارد نکند، این دیپلماسی پرهیاهو نه‌تنها گره‌ای از بحران‌ها باز نخواهد کرد، بلکه صرفاً بر تنش‌ها و بن‌بست‌های موجود خواهد افزود.
چرا جهان عرب دیگر حاضر نیست هزینه همکاری با نتانیاهو را بپردازد؟
چرا جهان عرب دیگر حاضر نیست هزینه همکاری با نتانیاهو را بپردازد؟
عملیات نظامی اسرائیل علیه ایران نه تنها چشم‌انداز عادی‌سازی روابط با عربستان و سایر کشورهای عربی را بهبود نبخشیده، بلکه موجب افزایش فاصله و نارضایتی این کشورها از تل‌آویو شده است.
عزیز الغشیان پژوهشگر ارشد حوزه سیاست خارجی عربستان و عضو غیرمقیم اندیشکده مؤسسه کشورهای خلیج عربی در واشنگتن در روزنامه هاآرتص، می نویسد:ورود مستقیم بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، به تقابل با ایران، معادلات منطقه خاورمیانه را به طرز کم‌سابقه‌ای دگرگون و آینده‌ای پرابهام را رقم زده است. با این وجود، نکته‌ای که تغییر نیافته، اصرار نتانیاهو بر این روایت است که اسرائیل توانایی نبرد همزمان در چندین جبهه را دارد و همزمان قادر است مسیر عادی‌سازی روابط دیپلماتیک خود را با قدرت ادامه دهد. او بارها وعده داده که پس از این رویارویی نظامی، موفق خواهد شد عربستان سعودی را نیز به فهرست کشورهایی که با اسرائیل روابط رسمی دارند بیفزاید.
پروژه «خاورمیانه جدید» نتانیاهو؛ رؤیای قدرت یا توهم پیروزی؟
بنیامین نتانیاهو پس از پایان عملیات نظامی علیه ایران، در شبکه اجتماعی ایکس مدعی شد که «پیروزی اسرائیل افق‌های تازه‌ای برای گسترش توافق‌های صلح در منطقه می‌گشاید». از نگاه او، سعودی‌ها صرفاً به دلیل نگرانی از واکنش محور مقاومت تحت رهبری ایران تاکنون وارد صلح با اسرائیل نشده‌اند. به باور نتانیاهو، جنگ اخیر با تهران آخرین سد مسیر پروژه «خاورمیانه جدید» را کنار زده است. انگیزه او از القای این روایت برای افکار عمومی اسرائیل کاملاً روشن است: نتانیاهو در آستانه انتخابات، تلاش می کند خود را معمار نظم نوین و قهرمان ثبات منطقه‌ای جا بزند؛ رهبر مقتدری که اسرائیل را به محور دیپلماسی خاورمیانه تبدیل کرده و شبکه‌ای گسترده از روابط با بازیگران اصلی منطقه رقم زده است.
اما در سمت مقابل، برداشت عربستان سعودی کاملاً متفاوت است و اختلاف اصلی، تضاد منافع میان دو طرف است. اسرائیل همچنان به رؤیای بازآرایی نظم منطقه بر پایه قدرت نظامی خود دل بسته، در حالی که سعودی‌ها بر ضرورت آتش‌بس و بازگشت به وضعیت گذشته تأکید دارند. پافشاری نتانیاهو بر تحقق «پیروزی کامل» بر حماس و ایران، عملاً مذاکرات و تعاملات منطقه‌ای اسرائیل را به بن‌بست کشانده است. مقام‌های سعودی همچنان از اظهارات زمستان گذشته نتانیاهو که پیشنهاد داده بود فلسطینی‌ها می‌توانند کشورشان را در سرزمین عربستان تشکیل دهند، آزرده‌اند؛ مخصوصاً آنکه نتانیاهو اندکی بعد ادعا کرد فرایند عادی‌سازی با ریاض رسماً آغاز شده، ادعایی که نارضایتی سعودی‌ها را بیش از پیش شعله‌ور ساخت.
در آن سوی ماجرا، جنگ‌های بی‌پایان نتانیاهو موجب شده برخی کشورهایی که پیش‌تر با امید دستیابی به صلح به توافقات ابراهیم پیوسته بودند، حالا در خفا از سرخوردگی و تحقق‌نیافتن آرمان‌هایشان سخن بگویند. سودان به دنبال ازسرگیری روابط با تهران است؛ بحرین از هفتم اکتبر تاکنون سفیری به تل‌آویو اعزام نکرده و حتی امارات متحده عربی که همواره از جبهه ضدحماس حمایت می‌کرد، حملات اسرائیل به ایران را محکوم نمود و همراه با عربستان و قطر، صراحتاً با ورود مستقیم آمریکا به جنگ مخالفت نشان داد.
انور قرقاش، یکی از چهره های اصلی سیاست خارجی امارات، تنها چند روز پس از شروع حمله اسرائیل، در صفحه ایکس خود نوشت: «حمله اسرائیل به ایران و ادامه این درگیری، نقطه عطفی است که تأثیرات عمیقی بر هر دو کشور و کل منطقه بر جا خواهد گذاشت.» او پس از برقراری آتش‌بس نیز تأکید کرد: «کشورهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس] موضعی قاطعانه در مخالفت با جنگ میان اسرائیل و ایران اتخاذ کردند و در تمامی مجامع بین‌المللی برای مهار تنش و دستیابی به راه‌حلی سیاسی تلاش کردند.»
چرا خلیج‌فارس به دیپلماسی روی آورد؟
مجموعه این رخدادها، بنیان‌های روایتی را که نتانیاهو با جدیت تلاش می کند پیوند عادی‌سازی روابط را محصول پیروزی نظامی اسرائیل بر جمهوری اسلامی نشان دهد، به شدت لرزان کرده است. پیش‌تر، همسویی منافع میان اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس به‌ویژه عربستان، امارات و بحرین بر محور مهار تهدید ایران و تصویرسازی از اسرائیل به عنوان «نگهبان امنیت منطقه» استوار بود؛ مسیری که نتانیاهو دنبال می‌کرد تا به جهانیان بقبولاند می‌تواند به نیابت از دیگر کشورها، مقابل اقدامات بی‌ثبات‌کننده تهران بایستد.
اما این معادله به زمانی تعلق داشت که هنوز میان ریاض و تهران توافقی حاصل نشده بود و اسرائیل جبهه‌ای ویرانگر در غزه نگشوده و دامنه جنگ را تا مرزهای خود نکشانده بود. امروز که اسرائیل بمب‌افکن‌هایش را روانه ایران کرده، دولت‌های خلیج فارس در مواجهه با جمهوری اسلامی، دیپلماسی را به مراتب مؤثرتر و کم‌هزینه‌تر از هر گونه تقابل نظامی می‌دانند؛ راهبردی که بیش از هر زمان دیگری در عرصه عمل نمود یافته است.
در سوی دیگر، افکار عمومی این کشورها نیز نسبت به گذشته، به‌مراتب بیشتر از کشتار غیرنظامیان در غزه و سایر مناطق بهت‌زده و خشمگین هستند. رسانه‌های سعودی روز به روز با لحن تندتری به سیاست‌های اسرائیل و شخص نتانیاهو حمله می‌کنند؛ انتقاداتی که با آغاز حملات اسرائیل به ایران نه تنها فروکش نکرده، بلکه این باور را در افکار عمومی عربستان عمیق‌تر ساخته که منبع اصلی بی‌ثباتی منطقه، نتانیاهو و سیاست‌هایش است. این تحولات از تقویت جبهه افکار عمومی و نخبگان عربی علیه رویکردهای تل‌آویو حکایت دارد.
در همین چارچوب، عربستان سعودی قاطعانه اجازه نداد حریم هوایی‌اش در اختیار جنگنده‌های اسرائیلی و آمریکایی برای حمله به ایران قرار گیرد. این رویکرد همچنین توضیح می‌دهد چرا محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، بلافاصله پس از آغاز آتش‌بس با مسعود پزشکیان تماس گرفت و طرفین بار دیگر بر ادامه سیاست تنش‌زدایی میان ریاض و تهران تأکید کردند.
در نهایت، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به‌ویژه عربستان، مصرانه خواستار توقف درگیری‌ها هستند، حال آن‌که نتانیاهو همچنان بر ادامه جنگ اصرار می‌ورزد؛ نتیجه این پافشاری، دور شدن شرکای بالقوه از پروژه عادی‌سازی روابط با اسرائیل است. به‌عبارتی، سگ نگهبان حالا از مهار خارج شده است.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه