روزنامه کائنات
1

صفحه اول

1404 سه‌شنبه 23 ارديبهشت - شماره 4828

سرمقاله

رازهای دیپلماسی

متین مامونی - از آنجا که موقعیت حساس و راهبردی ایران در منطقه خاورمیانه و وجود بحرا ن ها و عدم ثبات سیاسی در کشورهای مجاور و وجود چالش های سیاسی با همسایگان راهبردی باعث به وجود آمدن تهدیدهایی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران شده، همواره یکی از اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه، حفظ ثبات و امنیت خلیج فارس در چارچوب همکاری با کشورهای منطقه و خروج نیروهای فرامنطقه بوده است، اما با وجود تلاش های صورت گرفته توسط جمهوری اسلامی ایران، خلیج فارس همچنان با چالش های امنیتی گوناگونی مواجه می باشد. حفظ امنیت و مقابله با ناامنی مهم ترین دغدغه کشورها در عصر حاضر است. زیرا تنها در پرتو امنیت است که بشر قادر خواهد بود به پیشرفت و ترقی نائل آید. یکی از شیوه های مهم در تحقق امنیت و آرامش, استفاده از روش مذاکره و دیپلماسی است که وزارت امور خارجه ایفاگر این نقش می باشد. اما در کنار اقدامات دیپلماتیک دستگاه سیاست خارجی, سازمان دفاعی نیز می تواند با به کارگیری شیوه دیپلماسی دفاعی, امنیت پایدار را حمایت نماید. با روی کار آمدن دولت جدید در ایران تحولات گسترده ای در عرصه دیپلماسی کشور در حال وقوع است. این تحولات را می توان در دو سطح جهانی و منطقه ای مشاهده کرد. دستگاه دیپلماسی ابتدا تلاش کرد تا در عرصه جهانی فعال شود که مهمترین جلوه آن مذاکراتی است که در ارتباط با موضوع برنامه هسته ای ایران آغاز شد . این تعاملات در چهارچوب و سطوح گسترده ای به وقوع پیوست و منجر به چهار دور مذاکره غیر مستقیم با امریکا شد.
 اما به غیر از عرصه جهانی این روزها شاهد فعال شدن دیپلماسی ایران در سطح منطقه ای نیز هستیم که می توان آن را منطقه ای شدن دیپلماسی نامید. در این راستا برنامه عمل دیپلماتیکی آغاز شده است تا بر اساس آن با کشورهای منطقه ای ارتباطات گسترش پیدا کرده و ضمن حمایت و تاکید بر تداوم روابط حسنه با کشورهای همسو و هم پیمان منطقه ای زمینه رفع سو تفاهمات و توسعه روابط با سایر کشورها نیز فراهم گردد. البته لازم به ذکر است که سطح جهانی و منطقه ای تعاملات دیپلماتیک دو عرصه عمل مجزا از یکدیگر نیستند بلکه ارتباط ارگانیک با یکدیگر دارند. و بی توجهی به یکی از آنها منجر به عدم تعادل دیپلماتیک در روابط خارجی کشور می گردد. چرا که منطقه ای که ایران در آن قرار دارد به لحاظ موقعیت ژئوپلتیک  و ژئواستراتژیک دارای چنان اهمیتی است که به صورت ناخواسته همیشه در لیست اصلی سیاست جهانی قرار می گیرد.
 اما به غیر از ارتباطی که این سطوح با یکدیگر دارند مساله ای که در این دوره زمانی مطرح می باشد این است که چرا دستگاه دیپلماسی ابتدا فعالیت خود را از عرصه جهانی شروع کرده و سپس وارد حوزه منطقه ای شده است؟ پاسخ به این مساله به چند فاکتور بستگی دارد. فاکتور نخست به ساخت و ماهیت سیاست و حکومت در منطقه خاورمیانه و کشورهای همجوار ایران مربوط است. زیرا در تقسیم بندی قدرت بین المللی علی رغم منابع عظیمی مانند نفت که در خاورمیانه نهفته است سهم آن متناسب با وضعیت منطقه ای نیست و حامل قدرت کافی نمی باشد. در تقسیم بندی قدرت جهانی مناطقی مانند امریکای شمالی، منطقه اتحادیه اروپا، آسیای شرقی و چین و روسیه قرار دارند . خاورمیانه در این سطح قرار نمی گیرد. فاکتور دومی که بی ارتباط با عامل اولی نیست این است که اکثر کشورهای منطقه در حلقه قطب های قدرت جهانی تعریف می شوند و چندان سیاست مستقلی از خود نشان نمی دهند. مثلا کشورهای حاشیه خلیج فارس در راستای سیاست های ایالات متحده عمل می کنند. در چنین شرایطی مناسب است که هدف پیکان دیپلماسی به جای پیرامون مرکز باشد. اما فاکتور سوم به ماهیت سیاست و دیپلماسی دو لت وفاق ملی بر می گردد. چرا که ماهیتا این دولت تمایل دارد که به جای چانه زنی و مبادله امتیازات با قاعده هرم قدرت به صورت مستقیم با راس قدرت دیپلماتیک ارتباط برقرار نماید. زیرا بر این باور است که رسیدن به توافق در قاعده هرم هزینه بیشتری نسبت به مذاکره با راس هرم دارد. به نظر می رسد که این موضوع یکی از تفاوت های اساسی است که این دولت با دولت پیشین دارد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه