گزارش
شیراز قدری- حل و فصل پرونده هستهای ایران و پایان بخشیدن به اتهامات و ادعاها، در سال جدید شمسی شتاب بیشتری یافته و این بار ایران و آمریکا برای این مهم پشت میز گفتوگوهای غیر مستقیم نشستهاند. منابع خبری از آغاز دور چهارم این مذاکرات در روزهای آینده خبر میدهند و به نظر میآید؛ واشنگتن پس از تردیدهایی درباره رویکرد خود در قبال تهران، همچنان دیپلماسی را انتخاب کرده است. تحلیل و یا حتی گمانهزنی درباره آینده و نتیجه این مذاکرات با توجه به مجموعه عوامل موثر بر آن، کار آسانی به نظر نمیرسد به ویژه آنکه بازیگران ثالثی هم بر روند آن اثرگذار بوده و در پی حداکثرسازی منافع خود از آن هستند.با مشخص شدن زمان برگزاری دور چهارم مذاکرات هستهای ایران و آمریکا، ورود به ابعاد فنی این مذاکره وضعیت جدیتری پیدا میکند. این مذاکرات قرار است روز یکشنبه ۲۱ اردیبهشتماه در مسقط برگزار شود و بر اساس اخبار اعلامشده، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا هم در روز سهشنبه ۱۳ مه (۲۳ اردیبهشتماه) در سفری چندروزه وارد منطقه خاورمیانه میشود. دور چهارم مذاکرات ایران و عمان روز یکشنبه ۲۱ اردیبهشتماه در مسقط برگزار میشود. مذاکراتی که به گفته اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه، تعویق آن از روز شنبه (۱۳ اردیبهشتماه) بنا بر پیشنهاد عمان و تفاهم طرفین صورت گرفته است. او پیشتر گفته بود، در مورد آینده گفتوگوها منتظر اعلام نظر عمانیها هستیم چون ما ارتباط مستقیمی با آمریکا نداریم و عمانیها درباره زمان و مکان گفتوگوها هماهنگی میکنند و در این زمینه اطلاعرسانی میشود. ماجرای «کشف تأسیسات مخفی هستهای» در ایران چیست؟ شبکه آمریکایی فاکس نیوز با استناد به تصاویر ماهوارهای دریافتشده از گروهک تروریستی منافقین مدعی وجود تاسیسات هستهای مخفی در استان سمنان با نام رمزی سایت رنگینکمان شده است. براساس این گزارش ادعایی، شرکت شیمیایی دیبا انرژی سیبا بهصورت پوششی در تاسیسات یادشده فعالیت میکند.این تاسیسات یک دهه فعالیت کرده و هدف آن استخراج تریتیوم (ایزوتوپ رادیواکتیوی که برای افزایش قدرت تخریبی سلاح هستهای بهکار میرود) است. گفتنی است، این ادعا با واکنش تند ایران همراه شده است. در این راستا، سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، نوشت: همزمان با ازسرگیری مذاکرات غیرمستقیم هستهای میان ایران و ایالات متحده، بار دیگر تصاویر ماهوارهای بسیار ترسناک بهطور منظم منتشر میشوند. وی افزود: نتانیاهو با از دست رفتن اعتبارش و افشای نقش او بهعنوان خرابکار -در چارچوب سیاست «تعیین اینکه دونالد ترامپ چه کاری میتواند یا نمیتواند انجام دهد» -به عروسکهای خیمهشببازی قدیمی و جدید روی آورده است. عراقچی تاکید کرد: این بار، او از عوامل ایرانی صدام استفاده میکند. ممکن است هزینه آنها کم باشد، اما بهکارگیری یک فرقه واقعی تنها نشاندهنده استیصال کامل است. گفتنی است، نمایندگی ایران در سازمان ملل نیز در پیامی نوشت: روشکار گروهک تروریستی منافقین حکایت از این دارد که این گروهک، گزارشهای ساختگی را در قالب یافتههای بهاصطلاح اطلاعاتی در اختیار سرویسهای غربی از جمله آمریکا قرار میدهد تا کسب اعتبار کند. اما وقتی این سازمانها به بیاعتباری آن پی میبرند، مشتری بعدی خود را در رسانههای غربی انتخاب میکند تا از ظرفیت آنها برای موجسواری بهرهمند شود. یک هفته تعویق و شایعاتی که از راه میرسند چهارمین دور این مذاکرات تا همین حالا با شایعات مختلفی همراه بوده است که به نظر میرسد اصلیترین دلیل آن تغییرات اعمالشده در کابینه دونالد ترامپ و برکناری مایک والتز، مشاور امنیت ملی آمریکا و الکس وونگ، دستیار او باشد؛ موضوعی که متزلزل شدن جایگاه حامیان اسرائیل در کابینه ترامپ را به دنبال داشت. اما آیا این مساله تنها دلیل تعوق مذاکرات بود؟ به نظر میرسد با توجه به ورود مذاکرات به موضوعات فنی، هیات آمریکایی هنوز نتوانسته خود را با حضور کارشناسان و متخصصان فنی زبده تجهیز کند؛ در آخرین نشست هیاتهای مذاکرهکننده ایران و آمریکا مایک آنتون، مدیر برنامهریزی سیاستگذاری ایالات متحده، به عنوان رئیس هیات کارشناسی این کشور حضور داشت. اما برخلاف هیات مذاکرهکننده آمریکا در مذاکرات برجام که همواره تیمی از کارشناسان زبده، دیپلماتهای ایالات متحده را در مذاکره با ایران همراهی میکردند، در این دوره تیم استیو ویتکاف بنا بر دلایل نامشخص ترجیح داده است روند مذاکرات را با حضور مقامات غیرفنی و غیرتکنیکال پیش ببرد. در این میان نیز عدهای به توقیف یک کشتی که ادعا میشود حامل کمکهای ایران به حوثیهای یمن بوده است اشاره میکنند و میگویند یکی از دلایل تعویق مذاکرات این موضوع بود. این خبر پس از آن منتشر شد که شبکه خبررسانی سیانان گزارش داد ناو هواپیمابر ترومن در دریای سرخ برای فرار از موشک حوثیها مجبور به انجام عملیات «زیگزاگ» شده و یک فروند جنگنده اف ۱۸ نیز از عرشه ناو به دریا سقوط کرده و غرق شده است. پیرو انتشار این خبر پیتر هگست، وزیر دفاع آمریکا، با انتشار متنی در صفحه ایکس خود با عنوان «پیام به ایران» نوشت: «ما شاهد حمایت مرگبار شما از حوثیها هستیم و دقیقاً میدانیم چه میکنید. شما بهخوبی از توانایی ارتش ایالات متحده آگاهید و به شما هشدار داده شده بود. تاوان این حمایت را در زمان و مکانی که ما تعیین میکنیم خواهید پرداخت.» تهدیدات وزیر دفاع آمریکا و ادعای تعویق مذاکرات به دلیل توقیف کشتی حامل کمکهای ایران به حوثیهای یمن در حالی مطرح میشود که این موضوع هیچگاه به تایید سخنگویان دولت و تیمهای مذاکرهکننده ایرانی و آمریکایی نرسیده است. اصابت موشکهای بالستیک حوثیهای یمن به اطراف فرودگاه بن گوریون اسرائیل نیز خبر دیگری بود که احتمالاً برای تاثیرگذاری بر روند مذاکرات تهران و واشنگتن منتشر شد؛ موضوعی که تا همین حالا هم به نظر نمیرسد تاثیری بر دیدگاه طرف آمریکایی در ادامه جریان مذاکره با ایران گذاشته باشد. استیو ویتکاف، مذاکرهکننده ارشد آمریکایی، به اکسیوس میگوید: «مذاکرات هستهای با ایران مثبت است. ما در حال پیشرفت هستیم و امیدوارم کارها در مسیر درستی پیش برود. رئیسجمهور میخواهد در صورت امکان، این مساله به صورت دیپلماتیک حل شود، بنابراین ما تمام تلاش خود را به کار میبندیم.» او در همین گفتوگو به این موضوع هم اشاره کرده بود که «ایالات متحده آمریکا در تلاش است دور چهارم گفتوگوهای هستهای با ایران را برای آخر هفته جاری (میلادی) برنامهریزی کند. اگر این گفتوگو برگزار نشود، تنها دلیلش سفر رئیسجمهوری به خاورمیانه خواهد بود.» اما موضوع سومی که این روزها دلیل تعویق مذاکرات ایران و آمریکا عنوان میشود کارشکنی روسها در روند رسیدگی به موضوعاتی مانند انتقال اورانیوم با غنای ۶۰ درصد ایران به کشوری چون روسیه و همچنین غنیسازی بیش از 3.67 درصد در ایران است. حتی اینطور بازگو میشود که به دلیل مشخص نشدن وضعیت مذاکرات روسیه و آمریکا در مورد جنگ اوکراین، مسکو بازی با واشنگتن را در مذاکرات پرونده هستهای ایران پیگیری میکند. این در حالی است که تهران و واشنگتن هنوز به طور کامل وارد جزئیات موضوعات فنی مذاکراتشان نشدهاند و برنامه قطعیای برای تصمیمگیری درباره انتقال اورانیوم ۶۰ درصدی ایران نیز اعلام نشده است. در مورد پروسه غنیسازی 3.67 درصدی نیز چنانکه استیو ویتکاف به والاستریتژورنال گفته، محدود کردن برنامه هستهای ایران سقف خواستههای آمریکا در مذاکرات تهران و واشنگتن است و امکان دارد آمریکا با تعدیل برخی از خواستههای خود کماکان مذاکرات با ایران را ادامه دهد تا به توافق دست پیدا کند. با اهتمام به تمامی شایعات و موارد مطروحه، به نظر میرسد مشکل اصلی ادامه برگزاری مذاکرات ایران و آمریکا همان موضوعی باشد که در ابتدای این گزارش عنوان شد؛ یعنی همان مشخص نبودن برنامه مدون فنی از سوی هیات آمریکا، چراکه ایران نیز تنها با دستور کار پاسخ به خواستههای ایالات متحده پای میز مذاکره حاضر میشود و ایده خاصی سر میز مذاکره نداشته است. بیاعتنایی ترامپ به تهدیدات اروپا و اسرائیل در روند توافق با ایران از آنجا که رئیسجمهور فعلی آمریکا فردی است که برای دستیابی به یک توافق عجله دارد، به نظر نمیرسد مسیر پیش روی مذاکرات تهران و واشنگتن در رسیدن به یک توافق، طولانی باشد. تمایل ترامپ در سرعت بخشیدن به روند دستیابی برای توافق، شاید برگ برندهای باشد که ایران بتواند با سود جستن از آن و تمسک به قدرت چانهزنی مذاکرهکنندهگان خود، از میزان خواستههای آمریکا بکاهد و در کمترین حالت به یک توافق موقت دست پیدا کند. در این میان تهدیدات مداوم کشورهای اروپایی مبنی بر فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای ایران نیز موضوعی است که باید به آن توجه داشت. اگرچه به نظر نمیرسد پس از دستیابی ایران و آمریکا به توافق، اروپا توان استفاده از مکانیسم ماشه را داشته باشد اما اظهارات برخی از مقامات این قاره بهویژه فرانسویها که ناراضی از حاضر نشدن در مذاکرات تهران و واشنگتن هستند، شرایط را برای ایران سختتر کرده است. آلمان و انگلیس از پیشبرد مذاکرات به دست آمریکا ناراضی نیستند اما مایلاند که پیش از دستیابی به توافق در روند اجرای امور قرار بگیرند. در مورد اسرائیلیها نیز با وجود کنار گذاشته شدن مایک والتز از صحنه تصمیمگیریهای حساس آمریکا و حتی انتشار خبر توقیف کشتی حامل سلاحهای ایران برای حوثیهای یمن و البته ادعای اصابت موشک این گروه یمنی به مجاورت فرودگاه بن گوریون، احتمال اینکه در این شرایط تلآویو بخواهد بدون هماهنگی با واشنگتن تهدیدی را علیه تهران ساماندهی کند چندان منطقی نیست. شاید پروژه حملات اخیر اسرائیلیها و چهرهها و رسانههای وابسته به آنها به استیو ویتکاف نیز از همین موضوع سرچشمه گرفته باشد. ترامپ میداند که هرگونه تهدید ایران میتواند منجر به از دست رفتن فرصت توافق با تهران و بسته شدن پنجره آن شود؛ پس تا زمانی که مقامات ایران مایل به ادامه مذاکره با هدف دستیابی به توافق هستند، از به چالش کشیده شدن روند مذاکرات جلوگیری میکند. بازی ایران با کارت سعودی در کشاکش مذاکره با آمریکا در این میان، با توجه به حمایت محمدبن سلمان ولیعهد عربستان سعودی از توافق ایران و آمریکا، تهران میتواند با استفاده از جایگاه ریاض در سیاست خارجی ایالات متحده، در کنار مسقط نقشی را نیز برای عربستان در پروسه توافق با آمریکا در نظر بگیرد. این موضوع از دو منظر میتواند به نفع ایران باشد؛ اول اینکه اگر قرار است آمریکا و عربستان به توافقی در زمینه همکاری برای توسعه برنامه هستهای غیرنظامی سعودیها دست پیدا کنند (خبر این موضوع در سفر کریس رایت، وزیر انرژی ایالات متحده به عربستان اعلام شد) تهران نیز میتواند با وارد کردن ریاض به پروسه میانجیگری یا میزبانی مذاکره با واشنگتن، از برگ برنده خود برای همکاری در زمینه توسعه برنامه هستهای عربستان به دست آمریکا استفاده کند تا این توافق به صورت سهجانبه پیش رود. در گام بعدی هم علاوه بر امتیاز سرمایهگذاری سعودی در ایران، از حسن روابط تهران و ریاض استفاده و کشورهایی را که به طور سنتی در جبهه عربستان قرار دارند به سرمایهگذاری در کشورمان ترغیب کند. ترامپ قرار است طی هفته آینده در سفر منطقهای خود به عربستان، قطر و امارات برود اما با توجه به روابط درخور توجه رئیسجمهور آمریکا با پادشاهی سعودی، اهمیت سفر به عربستان بیش از دیگر نقاط است. اگر ایران بتواند در همکاری با عربستان، عمان و البته قطر (دوحه نیز همگام با ریاض بسیار مشتاق برای نقشآفرینی در روند توافق تهران و واشنگتن است) مذاکرات با ایالات متحده را پیش ببرد، میتواند حتی بسیار سریعتر از زمان مد نظر خود به توافقی که منجر به رفع تمام یا بخش گستردهای از تحریمهای اقتصادی شود، دست یابد و البته با وارد کردن کشورهای منطقه به این توافق در ابعاد سیاسی و اقتصادی، هزینه توقف آن از سوی آمریکا را به میزان چشمگیری کاهش دهد. ترس اسرائیل از توافق جدید با ایران اگر توافق ترامپ با ایران صورت بگیرد، نتانیاهو چارهای جز پذیرش آن نخواهد داشت – هرچند با دندانفشردن. اما برخلاف تهدید یمن، مسئله ایران یک موضوع راهبردی حیاتی است که نخستوزیر نزدیک به سه دهه است با آن دستوپنجه نرم میکند. برای آنکه بتواند چنین چرخشی در موضع را توجیه کند، نتانیاهو باید با شفافیت و جزئیات بیشتری با افکار عمومی اسرائیل سخن بگوید. روزنامه اسرائیلی هاآرتص نوشت: ترامپ که وعده «خبر بزرگ» داده بود، ممکن است توافقی با تهران اعلام کند که مشابه توافق پیشین باشد. اگر چنین شود، نخستوزیر اسرائیل باید افکار عمومی را قانع کند که موضعش را تغییر داده – یا خطر تقابل با واشنگتن را بپذیرد. سفیر اسرائیل در واشنگتن، یحییئیل لیتر، اخیراً به کاخ سفید پیشنهاد داده که رئیسجمهور ترامپ در جریان سفر خود به خاورمیانه که از دوشنبه آغاز میشود، توقف کوتاهی نیز در اسرائیل داشته باشد؛ این موضوع را دو مقام اسرائیلی به وبسایت آکسیوس گفتهاند. در ادامه این مطلب آمده: دولت اسرائیل زمان زیادی برای افتخار کردن به دومین حمله هواییاش طی دو روز به یمن در روز سهشنبه نداشت. واقعیت این بود که دهها جنگنده نیروی هوایی اسرائیل واقعاً مسافت حدود ۲ هزار کیلومتری را طی کردند تا خسارات عظیمی به فرودگاه صنعا، پایتخت یمن، وارد کنند؛ اقدامی تلافیجویانه در برابر موشک حوثی که روز یکشنبه نزدیک فرودگاه بینالمللی بنگوریون فرود آمد. اما حتی تصاویر آتشسوزیهای عظیم در صنعا که در برخی برنامههای تلویزیونی اسرائیلی با شادی پخش میشد، چندان در صدر اخبار باقی نماند؛ چرا که چند ساعت بعد، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، اعلام کرد که حملات آمریکا به حوثیها متوقف خواهد شد. ترامپ در توجیه تصمیم خود برای پایان دادن به این عملیات، که طی آن یمن با حملات هوایی بسیار شدید بمباران شده بود، گفت که حوثیها «تسلیم شدهاند» و از آمریکاییها خواستهاند که در ازای تعهد به توقف حملاتشان به مسیرهای دریایی در دریای سرخ و خلیج عدن، بمباران را متوقف کنند. روایت حوثیها از توافق صورتگرفته متفاوت است، اما در عمل آنچه اهمیت دارد این است که درگیری پایان یافته – و اسرائیل بخشی از این توافق نیست. حوثیها اعلام کردند که تا زمانی که کمک به غزه نرسد، به شلیک موشک و پهپاد به سمت اسرائیل ادامه خواهند داد. اما این موضعگیری، نوعی تغییر نسبت به گذشته را نشان میدهد. آنها در پایان ماه مارس پس از آنکه اسرائیل توافق آتشبس با حماس را نقض کرد و جنگ در غزه را از سر گرفت، حملات به اسرائیل را از سر گرفتند. اکنون حوثیها ممکن است با چشمپوشی از شرط پایان کامل جنگ در غزه، سیگنالی از آمادگی برای مصالحه ارسال کنند. این دومین باری در یک ماه گذشته است که ترامپ، نخستوزیر بنیامین نتانیاهو را با خبری ناخوشایند و بدون هشدار قبلی غافلگیر میکند. اوایل آوریل، ترامپ نتانیاهو را برای دیداری اضطراری به کاخ سفید دعوت کرد، اما در عمل او را واداشت تا تماشاگر ساکت اعلام آغاز مذاکرات با ایران برای محدود کردن برنامه هستهایاش باشد. سخنگویان دولت اسرائیل همچنان ترامپ را «دوست واقعی اسرائیل» میخوانند، اما بارها دیده شده که او تصمیماتی را صرفاً بر اساس منافع آمریکا اتخاذ میکند و مواضعش را بدون هماهنگی با نتانیاهو بهطور ناگهانی تغییر میدهد. اعلامیه این هفته ترامپ بار دیگر ضعف اتکای اسرائیل به حمایت او را آشکار کرد – حمایتی که کاملاً متغیر است و بسته به شرایط و منافع لحظهای رئیسجمهور تعیین میشود. عملیات آمریکا علیه حوثیها با تهدید به «زانو درآوردن» آنها آغاز شد – برای اینکه به آنها درسی داده شود که هرگز فراموش نکنند. اما وقتی این رویکرد نتیجه نداد – چراکه، همانطور که انتظار میرفت، رهبری کشوری که اساساً یکی از فقیرترین کشورهای جهان است بهسادگی قابل ارعاب نیست – ترامپ بهسادگی از ماجرا عبور کرد و به مردم آمریکا (که به هر حال علاقه چندانی به این موضوع ندارند) پیروزیای خیالی در میدانی دوردست فروخت. اسرائیل میتواند با خطرات و آسیبهایی که از جانب یمن ناشی میشود، کنار بیاید – حتی اگر اصابت موشک به فرودگاه بنگوریون خدمات شرکتهای هواپیمایی خارجی را بهشدت مختل کرده باشد. اما آنچه باید نتانیاهو را بیشتر نگران کند، احتمال فزایندهای است که ترامپ بهزودی توافقی جدید با ایران امضا کند. در روز چهارشنبه، رئیسجمهور وعده داد که بهزودی «خبر بزرگی» منتشر خواهد کرد – شاید حتی پیش از سفرش به خلیج فارس در هفته آینده. ممکن است او در پرونده ایران نیز همان رویکرد را تکرار کند: اعلام یک توافق «عالی» با رژیم تهران که در عمل تفاوت زیادی با توافق سال ۲۰۱۵ دولت اوباما ندارد – توافقی که ترامپ و نتانیاهو طی یک دهه گذشته آن را شدیداً مورد انتقاد قرار دادهاند. اگر این اتفاق بیفتد، نتانیاهو چارهای جز پذیرش آن نخواهد داشت – هرچند با دندانفشردن. اما برخلاف تهدید یمن، مسئله ایران یک موضوع راهبردی حیاتی است که نخستوزیر نزدیک به سه دهه است با آن دستوپنجه نرم میکند. برای آنکه بتواند چنین چرخشی در موضع را توجیه کند، نتانیاهو باید با شفافیت و جزئیات بیشتری با افکار عمومی اسرائیل سخن بگوید. از سوی دیگر، اگر توافقی امضا شود، صدور دستور عملیات نظامی ارتش اسرائیل علیه سایتهای هستهای ایران با دو خطر بزرگ همراه خواهد بود: اول، دشواری در آسیب زدن به این سایتها که بسیاریشان در اعماق زمین هستند، بدون کمک آمریکا؛ و دوم، ایجاد تنش با دولت ترامپ. سفر ترامپ به خلیج فارس احتمالاً در یک حوزه (انعقاد قراردادهای بزرگ با کشورهای خلیج) و شاید در حوزهای دیگر (پیشرفت در مذاکرات متوقفشده درباره تبادل گروگانها در غزه) دستاوردهایی خواهد داشت. اشارههای ترامپ به نظر میرسد بیشتر به حوزه نخست مربوط باشد. بهویژه سعودیها تمایل دارند که توافقات خود با آمریکا را با حذف تهدید ایران از دستور کار همراه کنند. این مسئله میتواند پویایی جالبی میان ترامپ و نتانیاهو ایجاد کند: حالا که ترامپ به حملات آمریکا به یمن پایان داده، و اگر واقعاً بهدنبال توافقی با ایران باشد، آیا برنامهاش برای عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان را کنار خواهد گذاشت؟ یا آن را مشروط به آتشبس در غزه خواهد کرد؟ از سوی دیگر، آیا او اجازه خواهد داد نتانیاهو هر کاری خواست در غزه انجام دهد، بهعنوان جایزهای برای آسیبهایی که در سایر پروندهها متحمل شده است؟ دستگاه امنیتی اسرائیل، که آنهم در حال تلاش برای درک تحولات است و از رفتار دمدمیمزاج ترامپ سردرگم است، احساس میکند که اتفاقاتی در شرف وقوع است. اگر بهزودی اعلامیههایی درباره ترتیبات جدید برای کمکهای انسانی به غزه، مانند تأمین سوخت یا توافق با شرکتهای آمریکایی برای توزیع غذا، منتشر شود، ممکن است نشانه تفاهمات عمیقتری در پشت صحنه باشد. این در حالی است که ارتش اسرائیل در حال فراخوان گسترده دهها هزار نیروی ذخیره است و تهدید به گسترش عملیات زمینی در نوار غزه کرده – اقدامی که احتمالاً پس از پایان سفر ترامپ به منطقه آغاز خواهد شد. انفجار خبری زمیر رئیس ستاد ارتش، ایال زمیر، روز سهشنبه خبری جنجالی منتشر کرد: او به بخش نیروی انسانی ستاد کل ارتش دستور داده که بهزودی طرحی برای «گسترش و به حداکثر رساندن صدور برگهای احضار به خدمت نظام وظیفه برای جمعیت ارتدوکسهای افراطی» ارائه دهد. هدف این طرح، ارسال اولین برگ احضار به تمامی پسران حریدی است که به سن شانزده سال و نیم رسیدهاند. کسانی که در پی این احضار حاضر نشوند، بهعنوان فراری شناخته خواهند شد. این اقدام با استناد به «وضعیت عملیاتی و تحولات در میدان نبرد» توجیه شده – بهعبارتی، کمبود شدید نیروی رزمی. یک مقام ارشد ارتش روز سهشنبه در کنست اعلام کرد که ارتش حدود ۷ هزار سرباز کم دارد. اما حرکت زمیر بهاحتمال زیاد منجر به ورود گسترده جوانان حریدی مشتاق به جنگ به ارتش نخواهد شد – و مشکل کمبود نیرو را پیش از آغاز حمله گسترده به غزه حل نخواهد کرد. اما این اقدام پیامدهای دیگری دارد. روز چهارشنبه جلساتی با دادستان کل، گالی باهاراو-میارا، درباره بحران قانون سربازی برگزار شد. زمیر با این اقدام به او و دیوان عالی پیام میدهد که از شدت بحران آگاه است و قصد ندارد همانطور که دولت انتظار دارد، نقش مهر تأیید زن آن را ایفا کند. او همچنین پیامی به نیروهای ذخیره که دوباره فراخوانده شدهاند و از نابرابری در خدمت نظامی خشمگیناند، ارسال میکند: رئیس ستاد از وضعیت آنها آگاه است و با خواستههایشان همدلی دارد. بعید است که این اقدام بهطور مستقیم بر جنگ یا بحران نیرو اثر بگذارد، اما روشن است که زمیر عمداً در حال ایجاد اصطکاک با دولت است – فراتر از اختلاف قبلیاش با نتانیاهو بر سر اولویت اهداف جنگ: آزادی گروگانها یا شکست حماس. ترامپ از فشارهای نتانیاهو برای حمله به ایران کلافه شده نشریه اسرائیلی «اسرائیل هیوم» نوشت: منابع گزارش میدهند که ترامپ از فشار نخستوزیر اسرائیل برای اقدام نظامی علیه ایران کلافه شده است. در ادامه این مطلب آمده: منابع نزدیک به ترامپ، گزارش میدهند که او از نخستوزیر بنیامین نتانیاهو ناامید شده است. روابط بین نتانیاهو و رئیسجمهور ایالات متحده با ناامیدی متقابل از هر دو طرف به سطح پایینی رسیده است. منابع در حلقه نزدیکان ترامپ گزارش میدهند که او به طور فزایندهای از نخستوزیر اسرائیل کلافه شده است. اوایل هفته پیش، گزارش شد که نتانیاهو از ترامپ ناامید شده است. حالا به نظر میرسد که رئیسجمهور آمریکا نیز صبر خود را نسبت به همتای اسرائیلیاش از دست داده است. دو نفر از شخصیتهای ارشد در حلقه نزدیکان ترامپ در گفتوگوهای خصوصی اخیر که محتوای آن به روزنامه اسرائیل هیوم رسیده است، اظهار کردند که ترامپ تصمیم گرفته است منتظر اسرائیل نماند و به جای آن، با ابتکارات خود در خاورمیانه بدون مشارکت نتانیاهو پیش برود. این منابع توضیح دادند که ترامپ قصد دارد تصمیماتی اتخاذ کند که معتقد است منافع آمریکا را پیش خواهد برد، به ویژه در مورد عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس. اسرائیل قرار بود در برخی از این اقدامات مشارکت کند، که عمدتاً به عادیسازی روابط با عربستان سعودی اشاره دارد. با این حال، از دیدگاه ترامپ، نتانیاهو در اتخاذ تصمیمات ضروری تعلل میکند. با توجه به این وضعیت، ترامپ تصمیم گرفته است که منتظر اقدامات مورد انتظار اسرائیل نماند و بدون مشارکت تل آویو پیش برود. سناتورهای برجسته جمهوریخواه در حال جمعآوری امضا برای ارسال نامه به ترامپ جوئیش اینسایدر نوشت: سناتورهای برجسته و جمهوریخواهان مجلس نمایندگان در حال جمعآوری امضا برای پیشنویس نامههایی تقریباً مشابه به دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا هستند که تأکید میکنند هر توافق هستهای با تهران باید شامل از بین بردن کامل برنامه هستهای ایران باشد و پروتکلهای تأیید توافق هستهای ۲۰۱۵ دیگر گزینهای قابل قبول نخواهند بود. در ادامه این مطلب آمده است: این نامهها نشاندهنده یک تلاش هماهنگ میان جمهوریخواهان کنگره است تا به دولت ترامپ تأکید کنند که آنها انتظار دارند هر توافقی با ایران، الزام به از بین بردن کامل برنامه هستهای ایران را بپذیرد، بهویژه پس از اظهارات متناقض مقامات ارشد دولت در این زمینه. پیشنویس نامه سناتورها به رهبری سناتورهای پیت ریکتس (جمهوریخواه از نبراسکا) و تد کروز (جمهوریخواه از تگزاس) است. ریکتس و کروز هر دو عضو کمیته روابط خارجی سنا هستند و موضع سختی در قبال ایران دارند. سناتور تام کاتن (جمهوریخواه از آرکانزاس)، رئیس کمیته اطلاعات سنا که بهعنوان یک صدای برجسته در زمینه از بین بردن کامل برنامه هستهای ایران شناخته میشود، نیز از این اقدام حمایت میکند. آگوست پفلگر (جمهوریخواه از تگزاس) نیز در حال جمعآوری امضا برای نامه مشابهی در مجلس نمایندگان است که نسخهای از آن توسط جوئیش اینسایدر بررسی شده است. او رئیس کمیته مطالعات جمهوریخواهان محافظهکار، بزرگترین انجمن درون حزبی جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان است که تقریباً سهچهارم از جمهوریخواهان مجلس نمایندگان عضو آن هستند. او یک کهنهسرباز است و همچنین یک صدای برجسته جنگطلب در مجلس نمایندگان در زمینه مسائل امنیت ملی بهشمار میآید. این نامهها بیان میکنند که امضاکنندگان قصد دارند «پشتیبانی قوی خود را از تلاشهای شما برای دستیابی به توافقی با ایران که برنامه هستهای آن را از بین میبرد، اعلام کنند و هشدارهای صریح شما و مقامات دولت شما را که رژیم باید ظرفیت غنیسازی خود را بهطور دائمی کنار بگذارد، تقویت کنند.» این نامهها استدلال میکنند که بهدلیل گسترش برنامه هستهای ایران، امکان نظارت جامع بر غنیسازی هستهای این کشور تحت هیچ توافقی که اجازه ادامه غنیسازی را بدهد، وجود ندارد. «محدوده و وسعت توسعه برنامه هستهای ایران باعث شده است که هر توافق جدیدی که اجازه غنیسازی اورانیوم به ایران بدهد، غیرممکن است که قابل تأیید باشد»، در نامهها آمده است. «در آخرین گزارش خود که در ۲۶ فوریه منتشر شد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأیید کرد که بهدلیل فعالیتهای ایران در چهار سال گذشته، آژانس پیوستگی دانش خود را در رابطه با تولید و موجودی فعلی سانتریفیوژها، روتورها و بلوزها، آب سنگین و UOC از دست داده است، که بازگرداندن آن امکانپذیر نخواهد بود.» نامهها همچنین تأکید میکنند که ترامپ غنیسازی ادامهدار ایران را «عیب کشنده» توافق اولیه ۲۰۱۵ میدانست که به ایران اجازه داد به مرحله شکستن هستهای نزدیک شود. آنها دولت بایدن را بهدلیل «اجرای مجدد عملی توافق هستهای» سرزنش میکنند و از دولت بایدن بهخاطر معکوس کردن کمپین فشار حداکثری ترامپ انتقاد میکنند و از تلاشهای دوره اول ترامپ تمجید میکنند. در نامه سناتورها آمده است: «ما نمیتوانیم اجازه دهیم توافق دیگری انجام شود که به ایران فرصت بازی کردن برای زمان بدهد، همانطور که برجام این کار را کرد. ایران باید بداند که دولت در پشت سر خود از حمایت کنگره برخوردار است تا اطمینان حاصل کند که توانایی غنیسازی اورانیوم آنها بهطور دائم از بین میرود». امتیازخواهی اروپا از مذاکرات ایران و آمریکا تروئیکای اروپا در روابط خود با ایران نوعی از انفعال خودخواستهای را تجربه میکنند که ترس و تردید این کشورها را از طرد شدن در مذاکرات افزایش میدهد و در سایه این ترس و تردید است که اروپا برای گرفتن امتیاز از ایران و آمریکا تلاش میکند. اروپا و سه کشور عضو آن یعنی انگلیس، آلمان و فرانسه که همچنان عضو توافق برجام هستند و تا پیش از آغاز مذاکرات ایران و آمریکا، چهار دوره مذاکره در سطح معاونان وزرا با ایران برگزار کردند. با این حال اما به نظر میرسد این کشورها با ادراکی غلط از فرآیند مذاکرات ایران و آمریکا نگران سهم و نقش خود در آینده هرگونه توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن هستند. فرانسه و بازگشت به نقش پلیس بد تجربه چند سال مذاکرات ایران با طرفهای اروپایی یک ارزیابی کلی و مهم از نحوه کنشگری آنها در مذاکرات هستهای با ایران را به مسئولان ایران داده است و به نظر میرسد در این دوره هم تروئیکای اروپا در حال تکرار همان نوع از حضور و کنشگری هستند. برای مثال دولت فرانسه هم در مذاکرات سال ۲۰۱۵ میلادی که منجر به توافق برجام شد، معمولا نقش بازدارنده و منفی در مذاکرات را بر عهده داشت. اظهارات روزهای اخیر مسئولان این کشور درباره ایران، پرونده هستهای و توان موشکی و دفاعی بار دیگر آن تجربه را یادآور شده و آموختن از آن را برای دولت فرانسه ضروری نشان میدهد. «ژان نوئل بارو» وزیر خارجه فرانسه در یک ماه گذشته و در دیدارها و تریبونهای مختلف ادعاهایی را علیه ایران مطرح کرده است که دامنه آن از ادعای تولید سلاح اتمی تا خطرات توان موشکی تهران برای اروپا گسترده شده و در روزهای اخیر به تهدید استفاده از مکانیسم ماشه هم رسیده است. پیش از این هم بارو در کنفرانسی مشترک با «رافائل گروسی» دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی مدعی شده بود که ایران بهدنبال سلاح هستهای است و از تمام تعهدات خود در مورد غنیسازی اورانیوم فراتر رفته است. وزیر امور خارجه فرانسه همچنین به مناسبتهای مختلف از فعال شدن «مکانیسم ماشه» در صورت تأمین نشدن منافع امنیتی اروپا در مذاکرات ایران و آمریکا هم سخن گفته است. فرانسه مدعی است که برد موشکهای ایران، شهرهای این کشور و دیگر بخشهای اروپا را تهدید میکند و منظور وزیر امور خارجه از منافع امنیتی اروپا ریشه در این نگاه دارد. همزمان با افزایش این ادعاها، «اسماعیل بقائی» سخنگوی وزارت امور خارجه این موضوعات مطرح شده از سوی فرانسه پیرامون مذاکرات هستهای را عجیب اما مسبوق به سابقه توصیف کرد و گفت: شاید هدف از بیان این اظهارات این است که به دنبال نوعی چانه زنی بیرون از اتاق مذاکره هستند که برای ما قابل پذیرش نیست. «امیر سعید ایروانی» سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل هم در نامهای به رئیس دورهای شورای امنیت و نیز «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل با اشاره به اعتبار مخدوش فرانسه در حوزه عدم اشاعه تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران بر تعهد خود به دیپلماسی و تعامل سازنده تأکید مینماید. با این حال، دیپلماسی واقعی نمیتواند در فضای تهدید و فشار پیش رود. اگر فرانسه و شرکای آن واقعاً به دنبال راهحلی دیپلماتیک هستند، باید دست از تهدید برداشته و به حقوق حاکمیتی کشورها تحت حقوق بینالملل احترام بگذارند. با این حال اما فرانسه با وجود تمام این اتهامزنیها بازهم از دیپلماسی با ایران به عنوان تنها گزینه ممکن سخن میگوید. رویکردی که در نخستین تماس «کایا کالاس» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران، هم تکرار شده و کالاس ضمن تکرار ادعای همکاری ایران با روسیه در جنگ اوکراین بر حمایت اتحادیه اروپا از دیپلماسی در مورد مسئله هستهای و کاهش تنشهای منطقهای تأکید کرده است. در پاسخ به این نوع رویکرد اروپا عراقچی لازمه رسیدن به توافق با ایران را اجتناب از مواضع غیرواقعی و غیرمنطقی دانست و بر آمادگی ایران برای ادامه تعامل با طرفهای اروپایی چه در قالب اتحادیه اروپا و چه در قالب سه کشور اروپایی تاکید و ابراز امیدواری کرد این گفتوگوها با یک رویکرد سازنده و به دور از غرضورزیهای سیاسی از سر گرفته شده و ادامه یابد. رفتار اروپا نوعی امتیازخواهی است کاردار ایران در انگلستان و عضو پیشین نمایندگی ایران در سازمان ملل با مرور رویدادهای رخ داده در روابط ایران و اروپا در سه سال گذشته گفت: حوادث دو سال گذشته و زمستان سخت روابط ما و اروپا کمی تیره شد. آنها مسئله کمک پهپادی ایران به روسیه علیه اوکراین را مطرح کردند و بعد هم گزارشی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران صادر و در برههای حتی تحریمهایی هم علیه ایران وضع کرد. این شرایط تا دوران دولت چهاردهم ادامه یافت و نهایتاً مذاکرات در دولت آقای پزشکیان با اروپاییها آغاز شد. چهار دور مذاکره هم با حضور مجید تختروانچی و غریبآبادی معاونان وزیر امور خارجه انجام دادیم. «سیدجلال ساداتیان» افزود: در میانه این مذاکرات، موضوع گفتوگو با آمریکا در عمان پیش آمد و اروپاییها واکنشهایی نشان دادند که بیشتر از روی دستپاچگی بود. آنها تصور کردند که کنار گذاشته و نادیده گرفته شدهاند و مورد بیاعتنایی قرار گرفتهاند. عمده صدا هم از ناحیه فرانسویها بود و میتوان گفت در روزهای گذشته هم انگلیس به آن اضافه شد و اتهاماتی را به برخی از اتباع ایرانی وارد و آنها را دستگیر کردند. امتیازخواهی اروپا از مذاکرات ایران و آمریکا/ تهران مذاکرات مستقل با اروپا را ادامه دهد وی درباره رویکرد آینده ایران در قبال اروپا هم توصیه کرد: مذاکرات مستقل با اروپا میتوانست و میتواند ادامه یابد. در این زمینه از نظر فنی حق با ایران است، از آن جهت که مذاکرهکنندگان با هیات اروپایی باید همراه وزیر امور خارجه در عمان حضور داشتند و طبیعی بود که عملاً فرصت کافی وجود نداشت و آنها بیشتر متمرکز بر مسئله آمریکا شدند. منتها، به نظر میرسد اروپاییها از این جهت نگران شده و حس کردند که دیگر از گردونه خارج شدهاند. در حالیکه پیش از این، گفتوگوهای ایران ابتدا با این کشورها بود و بعد آمریکا ورود میکرد اما این بار برعکس شد یعنی در میانه مذاکرات با اروپا، ایران وارد مذاکره با آمریکا شد و آنها حس کردند که تهران گفتوگو با آنها را رها کرده است. ساداتیان روابط اروپا با آمریکای دوران ترامپ را هم بر روابط آنها با ایران موثر دانست و گفت: ترامپ مدعی کانادا شد و این به مذاق انگلیس و فرانسه خوش نیامد. ادعاهایی درباره گرینلند مطرح کرد که از سوی دانمارک مورد پذیرش نبود. اعلام کرد که کمک نظامی خود به ناتو را قطع میکند که مجموعه اروپا و به ویژه انگلیس — که متحد استراتژیک آمریکا هستند و روابط فراآتلانتیکی دارند — در این ماجرا ناراحت شدند و واکنش نشان دادند. در خصوص اوکراین هم، موضع ترامپ و اینکه به شکل ساده انگارانهای اعلام کرد که دو ایالت شرقی اوکراین به همراه کریمه به روسیه داده شود و اوکراین هم عضو ناتو نشود منجر به موضعگیری اروپاییها شد. رفتار او با ترامپ هم همه کشورهای اروپایی را به واکنش واداشت که اروپا از این رویکرد حمایت نمیکند. دیپلمات پیشین ایران با بیان اینکه بین اروپاییها و آمریکاییها در حال حاضر شکافی ایجاد شده است؛ گفت: در چنین شرایطی و با ورود ایران به مذاکرات دو جانبه با آمریکا اروپاییها بار دیگر احساس کردند که کاملا کنار گذاشته شده و هیچ منفعت و نفعی در این قضیه ندارند. کنار گذاشتهشدن موضوع توان نظامی و موشکی ایران از مذاکرات میان ویتکاف و عراقچی با توجه به ادعاها و نگرانیهایی که اروپا از این موضوع دارد، بر نارضایتی آنها افزوده است تا اروپاییها بگویند: «ما هم هستیم، و ایران باید به ما هم توجه کند».