گزارش
مهدی سلامت زاده - مستند پرویز ثابتی علاوه بر تطهیر شخص ثابتی در صدد تطهیر سازمان امنیت و اطلاعات رژیم پهلوی، معروف به ساواک است. پرویز ثابتی کیست؟ حال که پرویز ثابتی قصد حضور در میدان دارد و در دسترس قرار گرفته است؛ باید انتظار داشت پرونده حقوقی جدی و مستندی درباره او در نهادهای حقوقی بینالمللی تشکیل شود. خارج شدن پرویز ثابتی از زندگی مخفی که سال ۱۳۹۰ با انجام مصاحبه به صورت محتاطانه آغاز و ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ با انتشار عکس حضور او در تجمع معارضین آمریکانشین تکمیل شد، جنجال زیادی به پا کرد. حال که پرویز ثابتی، از مدیران ارشد امنیتداخلی ساواک پس از سالها زندگی مخفی، بر آن است که گام به گام حضور بیشتری داشته باشد، آشنایی بیشتر با او خالی از لطف نیست. پرویز ثابتی با کنفرانس مطبوعاتی فروردین ۱۳۵۰ مشهور شد. وقتی با عنوان «مقام امنیتی» مقابل دوربین و خبرنگاران نشست و ابعاد طرح ناکام چریکهای فدائی خلق در سیاهکل را تشریح کرد. آن زمان کمتر کسی میدانست چهرهی رونماییشده ی ساواک، معاون دوم ادارهکل امنیت داخلی ساواک است و در کارنامهاش ریاست اداره عملیات و بررسی امنیت داخلی و مسئول بخش کمونیستی را نیز دارد. پس از همین گفتگو بود که ریاست ساواک دستور داد برایش محافظ بگذارند. پرویز ثابتی متولد ۱۳۱۵ در سنگسر و فرزند حسین ثابتی و ضیاء رحمانیان است. او که ۴ برادر و یک خواهر داشت، سال ۱۳۳۷ در رشته حقوق از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و پس از مدت کوتاهی معلمی، با نام مستعار پرویز غفارپور به استخدام ساواک درآمد. دو نفر معرّفش، یکی ضرّابی مدیرکل اداره ششم (اداری مالی) ساواک و دیگری سیفالله شهاب از مدیران ادارهکل سوم بودند. او در ادارهیکم ادارهکل امنیتداخلی، پس از یک سال ریاست «بخش کمونیستی» را بر عهده میگیرد و تا سوم مرداد ۱۳۴۵ در همین مسئولیت باقی است. پس از این تا پایان سال ۱۳۴۸ ریاست ادارهیکم امنیت داخلی را بر عهده میگیرد که مسئولیتش کشف، مراقبت و تعقیب فعالیتهای براندازی است. مهمترین بخشهای زیرمجموعه او، احزاب و گروههای کمونیست (۳۱۱) و احزاب و گروههای افراطی سیاسی (۳۱۲) در کنار اعراب و بلوچها (۳۱۳) و اکراد (۳۱۴) است. دو بخش ابتدایی، عملا جدیترین منتقدان و مخالفان حکومت، یعنی چریکهای فدائی خلق و روحانیون مذهبی را شامل میشود. او در این سالها برای ماموریت و شرکت در دورههای آموزشی مختلف، به کشورهایی مثل ترکیه، امریکا و انگلستان نیز سفر میکند. ثابتی از واپسین روزهای ۱۳۴۸ تا ۲۳ فروردین ۱۳۵۲ یکی از دو معاون ادارهکل سوم (امنیت داخلی) است. مهمترین مسئولیت او که باعث شهرتش میشود مدیرکل امنیت داخلی ساواک در بازه سالهای ۱۳۵۲ تا هفتم آبان ۱۳۵۷ است. در تمام این سالها امضای ثابتی، پای پرونده اغلب منتقدان، مخالفان و مبارزان رژیم شاه بود. از چریکهای فدائی خلق و تودهایها گرفته که او در خاطراتش آن را «کمونیسم- تروریسم» مینامد تا مجاهدینخلق و روحانیان مبارز سراسر کشور و مردم عادی و حتی ضربه زدن به تیمور بختیار اولین رئیس ساواک که در عراق مستقر و ضد رژیم شاه فعال بود. ثابتی در این سالها بخشی از رأس ماشین سرکوب رژیم شاه بود. او از آبان ۱۳۵۵ اجازه حمل اسلحه برای حفاظت از خود و از اسفند ۱۳۵۶ با توجه به جایگاه شغلیاش، ۲۰درصد بیش ازحقوقعادیاش به عنوان «فوقالعاده خطرات شغلی» دریافت میکند. شهریور ۱۳۵۱ جشن عروسیاش با نسرین غفارپور که (همنامِ نام مستعارش بود) در هتل آریا شرایتون تهران برگزار شد. مراسمی که ۱۲ نیروی ساواک تهران حفاظت از آن را بر عهده داشتند. حاصل این ازدواج دو دختر به نامهای پریسا و پردیس است. در سالهای پس ازانقلاب همیشه درباره اعتقادات دینی ثابتی و بهائیبودن یا نبودش حرفهایی زده میشد. او در پرسشنامهی استخدامش درساواک نوشته «از بدو تولد در خانواده بهائی میزیستهام و پدر و مادرم بهائی بودهاند.» هرچند او در همین پرسشنامه مدعی است از دوران دبیرستان مسلمان بوده، ولی در اسناد بهائیت، نام او با شماره تسجیل ۶۶۳۸۳ وجود دارد. همچنین علاوه بر خانواده خودش، پدر و عموهای همسرش که ارتشی بودند نیز، به بهائی بودن مشهور بودهاند. آبان ۱۳۵۷، وقتی ثابتی احساس میکند رژیم شاه دیگر ماندنی نیست، تقاضای بازنشستگی میکند و به فاصله دو سه روز پس از انتصاب به عنوان مشاور ساواک در دهم آبان، با حقوق بالایی بازنشست شده و از کشور خارج میشود. مقصد کجا بود؟ حسین فردوست که سالها قائممقام ساواک و مسئول دفتر اطلاعات دربار بود، سالها بعد در خاطراتش میگوید «ثابتی برای خداحافظی به دیدنم آمد و گفت که می خواهد به آمریکا برود و همتای آمریکایی او در سفارت برایش مسجل کرده که در «سیا» شغلی به او واگذار خواهد شد.» در سالهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب ایران، خیلی از شخصیتهای اطلاعاتی و نظامی رژیم شاه در میدان مبارزه سیاسی و فعالیت برای براندازی انقلاب تازه پیروز شده حاضر بودند. اما پرویز ثابتی جزو معدود افرادی بود که تقریبا هیچگاه مثل بقیه خود را علنی نکرد. در طول چهل و چند سال گذشته، تنها چند عکس و صوت محدود از او منتشر شده بود. اما تقریبا ده سال قبل بود که ناگهان کتاب خاطرات او که در واقع مشروح گفتگویش با یک پژوهشگر ایرانی بود در آمریکا منتشر شد و نام او را مجددا بر سر زبانها انداخت. حالا پس از ده سال دخترش، عکسی از حضور خود، پدرش پرویز و مادرش نسرین در تجمع حامیان رضا پهلوی در آمریکا منتشر کرد. انتشار عکس ثابتی فقط جمهوری اسلامی را به واکنش نینداخته، بلکه گروهی از ایرانیان ساکن خارج از کشور که با جمهوری اسلامی هم دشمن هستند از انتشار این تصویر خشمگین هستند. آنها معتقدند پرویز ثابتی به عنوان مسئول امنیت داخلی ساواک در پنج سال پایانی رژیم شاه، نقش مهمی درسرکوب و شکنجه منتقدان رژیم شاه داشته و باید توسط نهادهای حقوقی و قضائی بینالمللی به جرائمش رسیدگی شود. مهمترین پروندهای که مورد اشارهی مخالفان ثابتی قرار میگیرد، ماجرای اعدام مخفیانهی ۹ زندانی در ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ است. وقتی روزنامهها در خبری غافلگیرکننده از کشتهشدن ۹ زندانی معروف گروههای مسلح در جریان فرار از زندان خبر دادند. دو نفر از کشتهشدگان؛ کاظم ذوالانوار و مصطفی جوان خوشدل از کادرهای رده بالای سازمان مجاهدین خلق و هفت نفر دیگر؛ بیژن جزنی، حسن ضیاءظریفی، عباس سورکی، محمد چوپانزاده، احمدجلیل افشار، مشعوف کلانتری و عزیز سرمدی از اعضای سازمان چریکهای فدائی خلق به رهبری جزنی بودند. خبر روزنامهها حاکی از این بود که این افراد در جریان انتقال از زندانی به زندان دیگر موفق به خلع سلاح مامورین اتوبوس شده و پس از خروج از آن، توسط مامورین اسکورتکنندهی اتوبوس هدف قرارگرفته و کشته شدهاند. کشته شدن این ۹ نفر حین فرار، مسالهای بود که تا سالها بعد برای خیلیها غیرقابل قبول بود و به آن با دیده تردید نگاه میشد. راز قتل آنها، اردیبهشت ۱۳۵۸ فاش شد. هنگامی که بهمن نادریپور معروف به تهرانی از بازجویان ساواک که مدتی قبل دستگیر شده بود در مصاحبهای تلویزیونی جزئیات کشتهشدن این افراد را افشا کرد. نادریپور که در ساواک رهبر عملیات بخش احزاب و دستجات کمونیستی و مدتی مسئول آن بود، ۵ سال در کمیته مشترک ضدخرابکاری و پس از آن در کمیته زندان اوین مشغول به کار بود. بنا به گفتههای او که خود در جریان تیرباران آنها در تپههای اوین حضور داشته، ماجرای فرار اساسا دروغ بوده و این ۹ نفر در واقع به خاطر انتقام عملیات متعدد ترور مجاهدین خلق و چریکهای فدائی خلق چندماه پیش از آن کشته شدهاند. نادریپور میگوید همان روز، جلسه هماهنگی برای این اقدام به دعوت عطارپور-از مسئولان کمیته مشرتک ضدخرابکاری- برگزار شده و «عطارپور گفت آقای [پرویز] ثابتی در جریان جزئیات طرح هستند و با سرهنگ وزیری(رئیس وقت بازداشتگاه اوین) هم صحبت شده و به هر حال امروز روز اجرای طرح است.» فیلم سخنان نادریپور و تصویر اعترافات او در اینباره سالها قبل در ایران منتشر شده بود. حال که پرویز ثابتی قصد حضور در میدان دارد و در دسترس قرار گرفته است؛ باید انتظار داشت پرونده حقوقی جدی و مستندی درباره او در نهادهای حقوقی بینالمللی تشکیل شود. پرویز ثابتی هنگام فرار از ایران چه چیزهایی با خود برد رئیس اداره سوم ساواک با اموالی که از کشور خارج کرد تا امروز در ایالاتمتحده سکونت دارد کارمندی که با اجارهنشینی و حقوق روزمزد کار خود را در ساواک شروع کرد و ۲۰ سال بعد با دو ملک گرانبها و دو قطعه زمین و ماشین و به پول امروز ۶۳۰ میلیارد و ۸۷۸ میلیون تومان ارز از ایران فرار کرد. به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرویز ثابتی سال ۱۳۴۸ از ریاست اداره یکم امنیت داخلی به معاونت اداره سوم رسید و از ۲۳ فروردین ۱۳۵۲ تا ۷ آبان ۱۳۵۷ رئیس اداره سوم ساواک بود. ثابتی ۹ آبان ۱۳۵۷ از ایران خارج شد اما او که سال ۱۳۴۷ در خانه برادرش ساکن بود، ده سال بعد که از ایران خارج شد، میلیونها تومان پول از ایران خارج کرد و چند باب خانه در بهترین مناطق تهران داشت. طبق اعلامیه جامعه کارکنان بانک مرکزی ایران در آستانه انقلاب، پرویز ثابتی جزو مقامات نظام پهلوی بود که طی ماههای شهریور و مهر ۱۳۵۷ ارز غیربازرگانی از طریق بانکهای مختلف به خارج فرستاد؛ ۱۳۵ میلیون تومان در آن سال که با تبدیل ارزش ریالی آن (با محاسبهگر بانک مرکزی) معادل ۶۳۰٫۸۷۸٫۶۴۹٫۶۳۵ تومان امروز میشود. سال ۱۳۴۷ که پرسشنامه استخدامی را در اداره کل سوم ساواک پر کرد، مستاجر خانهای بود در خیابان تختجمشید؛ صاحبخانه برادرش حمید بود. از سال ۱۳۲۸ که از سنگسر سمنان به تهران آمده بود، در خانه اقوام ساکن بود در محله دامپزشکی، نارمک و تهرانپارس. لیست اموال مصادره ای رئیس اداره سوم ساواک/ پرویز ثابتی هنگام فرار از ایران چه چیزهایی با خود برد پرویز ثابتی سال ۱۳۴۸ از ریاست اداره یکم امنیت داخلی به معاونت اداره سوم رسید و از ۲۳ فروردین ۱۳۵۲ تا ۷ آبان ۱۳۵۷ رئیس اداره سوم ساواک بود. با لیسانس قضائی و به علت نداشتن معافیت دائم از خدمت نظام وظیفه از ۱۵ تیر ۱۳۳۸ به طور روزمزد به استخدام ساواک درآمد و از ۱۴ دی ۱۳۴۰ (پس از ارائه مدرک معافیت دائم) با رتبه ۲ به وضعیت رسمی تبدیل شد. پس از آن مدت خدمت روزمزد جزء ادوار خدمت رسمی او محسوب شد و با تصویب معاون ساواک از ۱۵ تیر ۱۳۴۱ به رتبه ۳ ارتقا پیدا کرد. حقوق او در سال ۱۳۴۰ هشتصد ریال و در سال ۱۳۴۱ قبل از ارتقا به رتبه ۳، ۱۶۰۰ ریال و تا تیرماه ۱۳۴۲ حدود ۱۸۰۰ ریال محاسبه شد و پس از آن ۸۰۰ ریال حقوق سنواتی برای او منظور شد. لیست اموال مصادره ای رئیس اداره سوم ساواک/ پرویز ثابتی هنگام فرار از ایران چه چیزهایی با خود برد اسم پرویز ثابتی در یک فقره سوءاستفاده مالی (دریافت زمین از اوقاف و فروش به مبلغ یک میلیون ریال) به میان آمد و حتی در پرونده پرسنلی او نیز درج شده است. در نامه فردی به نام محمد حسینی به تیمسار حسین فردوست، رئیس دفتر مخصوص محمدرضاشاه آمده است: «چندی قبل رونوشت اعلام جرمی که علیه نصیرالدین عصار رئیس سازمان اوقاف سفارشی دو قبضه به شماره ۷۳۳۲۷ به دادستان دیوان کیفر داده بودم خدمت جنابعالی تقدیم گردید و همانطور که انتظار میرفت طبق دستور ماموری به نام آقای حسینی جهت رسیدگی اعزام شد. مامور مذکور به پیروی از اصل کلی تحت تاثر تطمیع پول و زمین و سایر وعدههای عصار قرار نگرفت ولی از طرف آقای پرویز ثابتی مدیرکل سازمان امنیت که نامش در اعلام جرم مذکور آورده شده بود و زمینی از اوقاف دریافت نموده و به مبلغ یک میلیون ریال فروخته بود تحت فشار قرار گرفت تا جایی که اجازه اتمام رسیدگی به کارهایش را به او ندادند و در وسط کار بدون اخذ نتیجه مطلوب احضارش کردند…» البته برکشیدن ثابتی در سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) خانواده او را نیز از مواهب مناصب اقتصادی بینصیب نگذاشت؛ برادرش هوشنگ ثابتی در ۳۰ بهمن ۱۳۵۴ مدیرعامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شد. راننده همسر پرویز ثابتی که استوار ارتش بود در جریان یک بگومگو در فروشگاهی در خیابان جردن در حضور همسر او جوانی را کشت که قتل غیرعمد تشخیص داده شد و در دادگاه بدوی به ۱۰ سال زندان محکوم شد و در مرحله تجدیدنظر به ۶ سال کاهش پیدا کرد و همچنان در زندان بود که ثابتی ایران را ترک کرد. ثابتی ۹ آبان ۱۳۵۷ از ایران خارج شد و چنانکه در کتاب خاطراتش «در دامگه حادثه» گفته اول به پاریس رفت و بعد به هاوایی! او البته فرار کرد: «مرا هم ممکن بود برای راضی کردن مخالفین زندانی کنند که اگر مانده بودم، قطعا میکردند.» اما او که سال ۱۳۴۷ در خانه برادرش ساکن بود، ده سال بعد که از ایران خارج شد، میلیونها تومان پول از ایران خارج کرد و چند باب خانه در بهترین مناطق تهران داشت. طبق اعلامیه جامعه کارکنان بانک مرکزی ایران در آستانه انقلاب، پرویز ثابتی جزو مقامات نظام پهلوی بود که طی ماههای شهریور و مهر ۱۳۵۷ ارز غیربازرگانی از طریق بانکهای مختلف به خارج فرستاد؛ ۱۳۵ میلیون تومان در آن سال که با تبدیل ارزش ریالی آن (با محاسبهگر بانک مرکزی) معادل ۶۳۰٫۸۷۸٫۶۴۹٫۶۳۵ تومان امروز میشود. دهم اردیبهشت ۱۳۵۸، دادستان کل انقلاب حکم جمعآوری مدارک و اتومبیل پرویز ثابتی را صادر کرد؛ اتومبیل او ماشین سواری مدل چروکی چیف و ب. ام. و مدل ۵۱۸ بود. لیست اموال مصادره ای رئیس اداره سوم ساواک/ پرویز ثابتی هنگام فرار از ایران چه چیزهایی با خود برد سال ۱۳۶۴ بنیاد مستضعفان نتیجه اقدامات انجامشده پیرامون مصادره اموال پرویز ثابتی و اقارب درجه اول او را به دادیاری اجرای احکام دادسرای انقلاب اسلامی اعلام کرد که طبق آن مشخص شد او مالک این اموال است: ۱- منزل دو طبقه به مساحت ۲۱۷ مترمربع واقع در نیاوران، جمشیدیه ۲- ملک واقع در اقدسیه، خیابان بیمارستان، کوی شهید چمران به مساحت ۴۶۸۰ مترمربع ۳- دو قطعه زمین واقع در شهرک غرب فاز متفرقه قطعات ۲۲۱۰ و ۲۲۱۳ به نام پریسا ثابتی (دختر پرویز ثابتی) ۴- اتومبیل ب. ام. و مدل ۷۸ متعلق به نسرین غفارپور همسر ۵- یک قطعه زمین به مساحت ۵۲۵ مترمربع در شهر بندرترکمن البته پردیس ثابتی زمین شهرک غرب را در ۵۷/۳/۲۱ به سفارت امارات متحده عربی فروخت. لیست اموال مصادره ای رئیس اداره سوم ساواک/ پرویز ثابتی هنگام فرار از ایران چه چیزهایی با خود برد لیست اموال مصادره ای رئیس اداره سوم ساواک/ پرویز ثابتی هنگام فرار از ایران چه چیزهایی با خود برد مدعی مبارزه با عوامل فساد رژیم پهلوی در دوران حضور در ساواک (طبق گفته خودش) با این میزان اموال خارجکرده و برجایمانده از ابتدای انقلاب تا امروز در ایالاتمتحده سکونت دارد. کارمندی که با اجارهنشینی و حقوق روزمزد کار خود را در ساواک شروع کرد و ۲۰ سال بعد با دو ملک گرانبها و دو قطعه زمین و ماشین و به پول امروز ۶۳۰ میلیارد و ۸۷۸ میلیون تومان ارز از ایران فرار کرد. جلادی که موساد ساخت گرمابه و گلستان هویدا، اما باهوشتر از نخستوزیر وقت بود. وقتی شنید که قرار است شاه او را از ریاست اداره سوم ساواک بردارد، خیلی زود فهمید که باید برای خروج از کشور برنامهریزی کند. خودش میگفت «اگر میماندم مرا هم برای راضی کردن مخالفان بازداشت میکردند.» در ساعت 10 صبح 9 آبان 57 و پرواز 757 هواپیمای ملی ایران به مقصد رم-ژنو، فردی به نام عالیخانی از کشور خارج شد و ثروتی حدود 135 میلیون تومان که به نرخ امروزی، معادل 630 میلیارد و 878 میلیون میشود را از کشور خارج کرد. عالیخانی اما یکی از نامهای مستعار پرویز ثابتی بود که برای خروج بیسروصدا از کشور آن را انتخاب کرده بود. اما ثابتی اسم جعلی و مدرک جعلی زیاد داشت تا از هرکدام به موقعش استفاده کند. رئیس اداره سوم ساواک که به امور امنیت داخلی میپرداخت خیلی از شکنجهها، بازداشتیها و توقیفها زیر نظرش انجام میشد. اقداماتی که البته ثابتی همیشه آن را انکار میکرد و حتی در نوشتن نامهها نیز از به کاربردن الفاظی که به نوعی انجام شکنجهها را تایید میکرد، امتناع میکرد. بهمن 1401 در جریان اتفاقات و ناآرامیها تجمعی در آمریکا برگزار شده بود که البته انتشار تصویر پیرمردی 86ساله حواشی زیادی به همراه داشت. انتشار این تصویر را میتوان خروج ثابتی از زندگی پنهانی 45ساله خود دانست. پیش از این و نزدیک به 10 سال قبل ثابتی، کتاب «دامگه حادثه» را منتشر کرده بود که در آن روایتهایی از دوران حضور و فعالیت خود، در ساواک مطرح کرد اما تا بهمن 1401 عکس و تصویر یا فیلمی از او منتشر نشد. حالا و در آذر1402 و در شرایطی که شبکه منوتو به خاطر فشارهای مالی کارفرمای صهیونیستیاش توان کمک به این شبکه را نداشته و در آستانه تعطیلی قرار دارد، مستندی به روایت پرویز ثابتی در حال پخش است. پرویز فرزند حسین در 1315در سنگسر و از پدر و مادری بهایی متولد شد. خودش میگفت نه مسلمان بوده نه بهایی، اصلا دینی نداشته است؛ اما اسناد نشان میدهد در پرسشنامه استخدامیاش در وزارت آموزشوپرورش، دادگستری و ساواک دین خود را مسلمان و شیعه اثنیعشری نوشته است. خودش میگفت این کار را برای خراب نکردن سابقه خدمتیاش انجام داده است: «نمیتوانستم بنویسم بیدین. اینقدر احمق نبودم که آینده خدمتی خودم را خراب کنم که چه؟» در هرحال اظهارات متناقض و اسناد موجود نشان میدهد، ثابتی درباره مذهب اصلی خود صداقت لازم را به خرج نمیداد کمااینکه اظهار میکرد در دانشگاه بر سر عدم اثبات وجود خدا بحث میکرده اما در فرمهای استخدامی دین خود را اسلام معرفی کرده است. ثابتی تحصیلات ابتدایی را در سنگسر گذرانده اما برای تحصیلات دبیرستان راهی تهران میشود. او آمدنش به تهران و تحصیل در دبیرستان را اینطور روایت میکرد: «سنگسر، بخشداری و ژاندارمری داشت اما دبیرستان نداشت.» ثابتی سال 1334 تا 1337، در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران تحصیل کرد. ثابتی اینطور برنامهریزی کرده بود که ابتدا به استخدام آموزشوپرورش دربیاید، بعد از آن به دادگستری برود و بعد از حدود چهار پنج سال، وکیل دادگستری شود اما با ورودش به اداره ساواک، از استخدام شدن در آموزشوپرورش و دادگستری منصرف شد. ثابتی در اظهارات خود، موارد دیگری را نیز مطرح میکند، ازجمله اینکه طرفدار جبهه ملی و مصدق بوده البته تا زمانی که علیه شاه اقدامی انجام نداده است. با این حال و با وجود روحیه خشن ثابتی اما ثابتی شبیه ساواکیها نبود. همیشه کت و شلوار به تن داشت، هرروز کراواتش را عوض میکرد، با ادب و با طمانینه حرف میزد. این دقت نظر و حفظ ظاهر را در گزارشاتی که منتشر میکرد نیز مورد توجه قرار میداد و باوجود شواهد و اظهارات زندانیان مبنیبر شکنجه آنها اما ثابتی همواره این موضوع را تکذیب میکرد. برای مثال در تاریخ 14 بهمن سال53، ضمن مکاتبه ثابتی با ساواک قم درباره دستگیری آیتالله غفاری و فوت او در زندان شهربانی بر اثر شکنجه ماموران، مینویسد: «نامبرده یکی از روحانیون افراطی، طرفدار خمینی بود. به علت ایراد مطالب خلاف در بالای منبر دستگیر شد. مشارالیه در روز 4 دی ماه سال 53، در زندان شهربانی بر اثر کهولت و بیماری فوت کرده است. فوت یادشده در زندان مستمسکی به دست طلاب افراطی طرفدار خمینی و روحانیون و افرادی داده که بدینوسیله دست به تبلیغاتی علیه دولت بزنند و بعضا بالای منبر، مطالبی در مورد فوت وی عنوان دارند و دولت را متهم نمایند که یادشده، تحت شکنجه ماموران در زندان درگذشته است.» ثابتی در ادامه این گزارش اشاره میکند که اگر شخصی اظهاراتی درباره شکنجه شدن این روحانی مطرح کرد، با او برخورد شود.