سیاسی
کائنات| دیروز ۵ مرداد سالروز عملیات مرصاد در سال ۶۷ بود. این عملیات تنها چند روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی امام خمینی (ره) برای مقابله با نفوذ و هجوم گروهک تروریستی منافقین در غرب کشور انجام شد. عملیات مرصاد یادواره اتحاد و یکپارچگی ملت در برابر خیانت و تجزیهطلبی وطنفروشان است. این عملیات فانوس روشنگری در دنیای طوفانی امروز بوده و بسان پرچم مقاومت است تا بدانیم دشمنان و مزدورانشان همچنان در آرزوی ایجاد ناامنی و بروز جنگ داخلی و تکه تکه شدن ایران بزرگ هستند. موضوعی که به دور از غلو همواره باید به آن توجه کنیم و اجازه ندهیم ظرف اقتدار کشورمان حتی ترک بردارد. در عملیات مرصاد منافقین که نام حمله خود را فروغ جاویدان گذاشته بودند، به سقوط جاویدان نائل شدند. آنان همان خطای محاسبهای که صدام را به جنگ با ملت ایران کشاند، سران منافقین و همپیمانان خائن به وطنشان را دچار یک توهم خیالی از پیروزی کرد تا دست به یک جنایت دیگر بزنند. ایران در تمام طول ۸ سال دفاع تمام قد خود در برابر صدام و حامیان جهانیاش همواره بر متجاوز بودن رژیم بعث عراق تاکید داشت و به دنبال تنبیه متجاوز و تضمین برای عدم حمله مجدد آن به ایران بود؛ بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل در خصوص پایان جنگ از سوی تهران، شاهد تجاوز و حمله مجدد و همزمان ارتش مجهز بعثی عراق به خوزستان و نیز فرقه منافقین از غرب کشور شدیم، در حالیکه عمده توان ایران برای مقابله با عراق در جبهه خوزستان متمرکز شده بود، منافقین کیلومترها بدون درگیری چندانی وارد کشور شدند تا این استدلال ایران به اثبات تاریخی برسد که صدام متجاوز و غیر قابل اعتماد است و پافشاری ایران بر تعیین و تنبیه متجاوز کاملاً درست بوده است. همکاری تنگاتنگ منافقین با صدام منافقین از ابتدای انقلاب دارای همکاریهای مخفی با رژیم بعثی عراق بودند. از ابتدای جنگ نقش ستون پنجم دشمن را در داخل ایفا میکردند اما از سالهای پایانی دفاع مقدس و پس از دیدارهای رسمی مقامات بعثی عراق با سران این گروهک تصمیم گرفتند رسماً در عراق حضور فعال داشته باشند. آنان اطلاعات میدانی خود را توسط نیروهای نفوذی خود در داخل کشور در اختیار رژیم بعثی صدام میگذاشتند. این در حالی بود که منافقین از اواخر جنگ در چند عملیات تاکتیکی علیه رزمندگان ایران وارد عمل شدند. آنان ۳ عملیات در اواخر جنگ علیه کشورمان انجام دادند عملیات آفتاب، چلچراغ و دست آخر عملیاتی که به مرصاد معروف شد. گروهک منافقین در محاسبههای غلوآمیز، سطحی و متوهمانه خود تصور میکردند نیروی دفاعی ایران آنقدر دچار ضعف و از هم پاشیدگی شده است که میتوانند با استفاده از تجهیزات اهدایی عراق، با حرکت ستونی وارد کشور شوند و خود را با استفاده از جادههای مواصلاتی کشورمان بهراحتی و به سرعت به تهران برسانند و در این تجاوز مورد استقبال و همراهی شدید مردم هم قرار خواهند گرفت! از نظر زمانی برای خود، حضور کوتاه مدت کمتر از دو روز را برای دستیابی به میدان آزادی تهران ترسیم کرده بودند. موضوعی که رکورد آرزوهای خیالی صدام را برای حضور ۳ روزه در تهران را نیز شکسته بود؛ حتی درگیر شدن عراق در جنگی ۸ ساله با ایران سران منافقین را از تصورات واهی کسب پیروزهای خلق الساعه دور نکرده بود. از سویی حتی رژیم بعث عراق که به مراتب مجهزتر و توانمندتر از فرقه منافقین بود هیچگاه در جنگ کلاسیک به صورت ستونی و صرفاً با استفاده از جادهها وارد کشورمان نمیشد، اما منافقین حتی در طراحی این عملیات نگاههای غیر حرفهای خود را نشان دادند و ثابت کردند حتی از جنگیدن در حد یک دشمن مطلع و آگاه هم عاجزند. آنها گویی به دنبال خود کشی و خود زنی وارد ایران شدند و بدون در نظر گرفتن الفبای یک جنگ واقعی حتی به هنگام عقبنشینی به مجروحین خود برای نجات از معرکه نبرد هم کمک نمیکردند. در حالیکه ارتش عراق با هجوم به خوزستان به دنبال گرفتن امتیازات و تغییراتی در بندهای قطعنامه ۵۹۸ بود، منافقین با حمایت و پشتیبانی هوایی و زمینی ارتش عراق از غرب کشور وارد ایران شدند و کیلومترها پیش آمده و جنایات متعددی را در همان چند روز حضور خود در خاک کشورمان رقم زدند. آنها کوچکترین مقاومت مردمی را با خشونتهای قرون وسطایی پاسخ میدادند. استقبال مردم با داس و تبر از منافقین برخلاف تصور منافقین، مردم کشورمان از جمله در اسلام آباد غرب نه با گل و شیرینی بلکه با داس و تبر به استقبال آنها رفتند و به جای آنکه آنها را همراهی کنند، مقابلشان ایستادند و این موضوعی بود که خشم منافقین را دو چندان کرد تا جایی که به مردم عادی رحم نکردند. پس از سقوط اسلام آباد غرب در نخستین روزهای مرداد ۶۷، منافقین وارد بیمارستانی در این شهر شده و مجروحین جنگی را به آتش کشیدند. این پایان جنایات منافقین در بیمارستان اسلام آباد غرب نبود و دشمنان قسم خورده ملت ایران، حتی تمامی اعضای کادر درمانی بیمارستان را با آنها همکاری نکرده بودند را به شکلهای فجیعی کشتند و بعد از آن هم کل بیمارستان را به آتش کشیدند. منافقین حرملههای زمان بر اساس آمارهای موجود خانواده شهدای ترور کشور، فقط حدود ۱۱۰۰ نفر از مردم بیدفاع کشورمان در تهاجم منافقین در این تجاوز چند روزه به ایران، به شهادت رسیدند که خردسالترین آنها، کودک ۳ ساله اهل اسلام آباد غرب به نام نوشین شریفی بود که بر اثر اصابت گلوله مستقیم در مقابل چشم مادرش شهید شد تا حرملههای زمان کودک کشی را همچنان در ویترین جنایات خود داشته باشند. منافقین قصد داشتند به تهران برسند و یا دستکم بخشهایی از غرب کشورمان را با تجزیهطلبی جدا کنند و با تشکیل حکومتی فرمایشی و تحت نفوذ صدام، ایران را برای دههها آبستن جنگهای داخلی کنند اما شکست سختی خوردند. عملیات مرصاد یادآور شکست منافقین و زخمی کهنه است که بیان آن یک ضرورت است تا همواره به یاد داشته باشیم خیانت به وطن و مردم فراموش نشده و بیپاسخ نمیماند.