سیاست
مسعود علمشاهی - تعمیق روابط استراتژیک و گسترش همکاریهای اقتصادی، بهویژه با همسایگان راهبردی است که با قوت تمام ازسوی جمهوریاسلامی ایران پیگیری میشود. رفتوآمدهای دیپلماتیک اخیر را نیز باید درچنین بستری ارزیابی کرد، اما نکته مهم اینجاست که تمرکز بر نتایج این سفرها، بیش از خود چنین رفتوآمدهایی اهمیت دارد. دیپلماسی عمومی در دنیای کنونی ابزار کارآمد سیاست خارجی است این وجه از دیپلماسی با برخورداری از گستردهترین مخاطبان، از نخبگان حکومتی تا عموم مردم، از اهمیت فزایندهای برخوردار شده است. جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر ابتکاری را تحت عنوان سیاست همسایگی در پیش گرفته است که ارتقای وجهه ایران و همراه ساختن افکار عمومی کشورهای پیرامون یکی از پیششرطهای موفقیت سیاست همسایگی است و در مقابل، این سیاست نیز زمینهساز ارتقای اعتبار و وجهه ایران در نگاه مردم کشورهای همسایه است. ین نوع سیاستگذاری از اهمیت فزایندهای برخوردار است؛ دلیل این امر هم ارتقای وجهه ایران و همراه ساختن افکار عمومی کشورهای پیرامون است. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظم جدیدی در منطقه خاورمیانه و همسایگان کشورمان به وجود آمد که فروپاشی شوروی و همچنین به وجود آمدن مسائلی جدید همچون جهانی شدن سبب شد دیپلماسی الزام گونه سیاسی، جایگاه خود را به دیپلماسی کارکردگرای اقتصادی بدهد. از این رو اقتصاد و روابط اقتصادی در روابط دوجانبه در دستور کار سیاست خارجی بسیاری از کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. میزان موفقیت دستگاه سیاست خارجی در این امر بحثی است که فقط به این دستگاه محدود نیست و بیش از بعد خارجی، دارای بعد داخلی است و در راهبرد نخست کشور نسبت به مساله توسعه و در راهبرد دوم نسبت به سیاست خارجی توسعهگرا قابل ارزیابی است. امروزه در انواع قدرت، قدرت سیاسی نشاتگرفته از قدرت اقتصادی است. بنابراین لازم است رویکرد اقتصادی ابتدا در اذهان نخبگان تصمیمگیر امر واقع شود؛ زیرا همسایگان جمهوری اسلامی ایران یکی از جذابترین و متنوعترین بازارهای دنیا را تشکیل میدهند. مفهومی که به عنوان سیاست همسایگی در مجموعه وزارت امور خارجه پیگیری می شود، متناسب با نیازهای روز سیاست خارجی ایران است، همچنان که این سیاست با قانون اساسی ایران نیز منطبق است. ضمن آن که پایه سیاست خارجی موفق ما در حوزه همسایگان شکل می گیرد. بنابراین اگر این حوزه را جدی در نظر بگیریم به اهداف خود نزدیک تر می شویم و سیاست همسایگی سیاستی فراتر از روابط دوجانبه است. در سیاست همسایگی، قانون حاکم است که این قانون مبتنی بر عقل و تدبیر است و ترکیب این دو مقوله باهم چارچوبی را تعریف می کند که مجموعه این چارچوب ها، روابط را به صورت جنس خرد و جنس نرم حل و فصل می کند. تحقق این مسئله نیازمند صبوری و مدیریت مشکلات در مسیری است که بتوان آنها را حل کرد. جنگ با همسایه هم باید متفاوت باشد. همچنانکه جنگ آمریکا در افغانستان می تواند با جنگ احتمالی این کشور با مکزیک متفاوت باشد، اهمیت سیاست همسایگی به اختلافات مرتبط با مرزها نیز مربوط است که شامل مجموعه از مشکلات مرزی، آب ها، رژیم حقوقی رودخانه ها و دریاها، بحث مهاجرت، قاچاق، مشکلات زیست محیطی و ... می شود که در حوزه اختلافات با مرزها با آن مواجه هستیم و باید به آنها توجه شود. اهمیت دیگر اختلافات عقیدتی و مذهبی است که امروز دامن ایران را گرفته است که باعث شکاف در منطقه شده است. اختلافات قومی، که در حوزه پیرامونی ایران نیز بین همسایه ها مطرح است، حساسیت هایی را به وجود آورده که باعث ایجاد تنش ها و اختلافاتی شده است. اختلاف دیگری نیز با منشأ ژئوپلیتیکی و نظام بین الملل مطرح است. یعنی وقتی جمهوری اسلامی نظام سلطه را به چالش می کشد، نظام سلطه نیز آن را به چالش می کشد. در چنین شرایطی، همسایگان ایران تحت فشار قرار می گیرند تا با ایران همکاری نکنند و مناسبات همسایگی نداشته باشند که این می تواند یکسری اختلافات ایجاد کند که در شرایط عادی می توانستند به وجود نیایند. در چنین شرایطی ایران باید به حل این اختلافات در سیاست همسایگی خود توجه ویژه داشته باشد.