جامعه
علی فرهودی- ابراز نگرانیهائی که این روزها از تغییرات هشدار دهنده در ترکیب جمعیتی کشور و اصولاً در مورد منفی شدن نرخ رشد جمعیت صورت میگیرد، از اهمیت زیادی برخوردار است. متأسفانه طی دهههای 70، 80 و 90 سیاست کنترل جمعیت که سیاستی کاملاً غلط بود همراه با تبلیغاتی وسیع و پشتوانههای قانونی و سیاسی و با برخورداری از امکانات کشور اجرا شد و آنچه امروز مشاهده میشود میراث آن سیاست غلط است. آمارهائی که امروز منتشر میشوند واقعاً تکان دهنده هستند و اگر اقدام حساب شدهای صورت نگیرد، تهدید بزرگی در راه است.اکنون بیش از هر چیز به خط پیر شدن جمعیت کشور اشاره میشود که البته درست است کما اینکه منفی شدن نرخ رشد نیز یک خطر است، ولی خطرهای بزرگتری نیز وجود دارند که برای مقابله با آنها باید فکری کرد. کاهش نرخ تولد در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نگران کننده است. نرخ باروری در کشورههای فقیرتر بالاتر است اما به دلیل نرخ بالای مرگ ومیر مادران، نرخ زاد و ولد در این کشور کاهش یافته است. در کشورهای در حال توسعه به کودکان به عنوان نیروی کار و مراقبت از والدین شان در دوران پیری نیاز هست. در این کشورها نرخ مرگ و میر به دلیل مسائل مختلفی از جمله عدم سواد کافی زنان بالاتر است. ساختارهای اجتماعی، باورهای مذهبی، رفاه اقتصادی و مدنیت در هر کشوری می تواند بر روی نرخ زاد و ولد و مرگ و میر نوزدان تاثیر بگذارد. در کشورهای توسعه یافته این نرخ پایین است زیرا سبک زندگی در کنار رفاه اقتصادی امکان مرگ و میر نوزادان را کاهش می دهد.کاهش نرخ زاد و ولد فقط مختص کشورهای اروپای غربی نیست. کشورهایی مانند ژاپن نیز همین دغدغه را دارند. عوامل متعددی از جمله سبک زندگی ، افزایش بیماریهای مقاربتی ، افزایش چاقی و عوامل محیطی در شهرنشینی و سبک زندگی شهری وجود دارد که بر باروری تأثیر می گذارد و منجر به افزایش ناباروری زن و مرد می شود. علاوه بر این ، عوامل اقتصادی-اجتماعی وجود دارد که منجر به تاخیر در کودک آوری زنان و زوجین شده است. کمبود مسکن ارزان قیمت ، پست های شغلی انعطاف پذیر و نیمه وقت برای زنان و مراقبت از کودکان با هزینه و بودجه عمومی (رایگان) به نرخ پایین باروری و زاد و ولد فعلی منجر است. زوجین تشکیل خانواده را به تأخیر می اندازند که منجر به کاهش واقعی سطح باروری آنها به دلیل مشکلات فیزیکی و دلایل مرتبط با آن شده و احتمال بارداری را کاهش می دهد. لازم است دولت ها ضمن فراهم کردن شرایط و اموزش های لازم برای بهداشت باروری و مراقبت های اجتماعی به داشتن جمعیت جوان تر در کنار تامین نیازهای آنها کمک کنند. جمعیت رها شده و بدون تامین نیازهای رفاهی و اجتماعی کشورها را با معضل فقر و بیکاری مواجه خواهد کرد. راه چاره، تغییر فرهنگ غلط موجود به فرهنگ فرزند بیشتر به تناسب مقدورات خانوادههاست. سیاست صحیح اینست که هر خانوادهای به تناسب مقدوراتی که برای تأمین نیازهای تغذیه سالم و تربیت فرزندان دارد، صاحب فرزندانی شود که بتواند آنها را با کارآمدی لازم به جامعه تحویل دهد. رسیدن به این هدف، نیازمند «فرهنگ سازی» است. به اقلیتهای مذهبی و دینی نمیتوان گفت دست از اعتقادات خود بردارند ولی اکثریت را میتوان نسبت به آثار زیانبار «فرهنگ کنترل جمعیت» هوشیار کرد و «فرهنگ فرزند بیشتر» را جایگزین آن ساخت. برای آنکه این سیاست با موفقیت قرین شود، دولت باید تلاشهای حساب شدهای در جهت حل مشکلات اقتصادی، تأمین رفاه خانوادهها و در نظر گرفتن عوامل تشویقی به عمل آورد. تنها در این صورت است که تهدید کنونی را میتوان خنثی کرد.