جامعه
مهرداد عبداللهی- به خوبی درک کرد که اسلام نه تنها بر جنبه های معنوی انسان، اخلاقیات، تقوای افراد و رابطة انسان با خدا تأکید داشته، بلکه عنایت زیادی به روابط اجتماعی میان مردم و ادارة امور جامعه داشته است. به دلیل آنکه مدیر، کارها را به وسیلة افراد انجام می دهد، ضروری است ارتباطات با معنا و قابل درک و روشن داشته باشد. مدیران باید از نظر ارتباطات، چه با کارکنان و چه با مردم، به گونه ای مؤثر عمل کنند. در رویکرد دینی، نوع ارتباط میان مدیران و افراد زیر مجموعه و چگونگی رفتار رؤسا با زیردستان و مردم با توجه به حوزة معرفتی و ارزشی مدیر صورت می گیرد. در حوزة معرفتی و ارزشی اسلام، برای رفتار مدیران و سرپرستان ویژگی ها و اصولی در نظر گرفته شده است که اگر مدیران به طور عام بتوانند به آن اصول آراسته گردند، بی شک در ارتباطات با افراد زیرمجموعه موفق خواهند بود. از بارزترین این اصول، «مردم داری» است. پیامبران و ائمّه اطهار(ع) می توانند الگوهای مناسبی برای مدیران جامعة اسلامی باشند. یکی از ضرورتهای اخلاق مسلمانی و معاشرت مکتبی، «مردم داری» است، یعنی با مردم بودن، برای مردم بودن، در خدمت دیگران بودن، شریک درد و رنج و راحت و غم دیگران بودن. همراهی و همدردی و همگامی و همخونی با دیگران و هر نام دیگری که بتوانی بر آن بگذاری، لیکن واقعیت، همه یکی است، یعنی خود را خدمتگزار و غمخوار دیگران دیدن و دانستن. یکی از ضرورتهای اخلاق مسلمانی و معاشرت مکتبی، «مردم داری» است. یعنی با مردم بودن، برای مردم بودن، در خدمت دیگران بودن، شریک درد و رنج و راحت و غم دیگران بودن. همراهی و همدردی و همگامی و همخونی با دیگران و هر نام دیگری که بتوانی بر آن بگذاری، لیکن واقعیت، همه یکی است، یعنی خود را خدمتگزار و غمخوار دیگران دیدن و دانستن. این، رمز و راز حیات اجتماعی یک مسلمان است و برای او «پایگاه مردمی» و برخورداری از رأفت و رحمت و مودّت و حمایت مردم را فراهم میآورد. ماهی به آب زنده است و یک مسلمان اجتماعی، به حسن سلوک با دیگران. باید دید چه چیزهایی و چگونه رفتارهایی و چه روحیّاتی این زمینه و موقعیت و پایگاه را برای انسان پدید میآورد؟ وقتی هدف یک مسلمان، خدمت بیشتر به همنوعان است، باید راه و رسم آن را هم آموخت. مردمداری، یکی از این رمزها است. ر جامعه اسلامی مسلمانان باید از لحاظ توزیع ثروت های عمومی، امتیازها و سایر خدمات در حد مساوی قرار گیرند. پیامبران الهی تلاش می کردند تا فقرا و محرومان جامعه علاوه بر رشد فکری و فرهنگی از محرومیّت های مادّی رها شوند و یک زندگی مناسب و در شأن خود داشته باشند. از این رو پیشوایان معصوم(ع) در سیره خود لازم می دیدند که در حد توان با انواع فقر و محرومیّت مبارزه کنند و این پدیده شوم و زیانبار را که نتیجه بی عدالتی و ظلم بود، ریشه کن نمایند. حضرت علی(ع) از قول نبی مکرّم اسلام(ص) می فرماید: «لن تقدّس امّةٌ لایؤخذ للّضعیف فیها حقّه من القویّ غیر متتعتعٍ؛جامعه ای که در آن حق محرومان و ضعیفان از قدرتمندان بازستانده نشود، افرادش هیچ گاه روی سعادت و خوشبختی را نخواهند دید.» لذا می بینیم که پیشوایان دینی نه تنها سفارش های موکّدی در این زمینه نموده اند، بلکه هر کدام در عصر خود نمونه برجسته ای از انسان دوستی و ضعیف نوازی به شمار می رفتند. امام علی(ع) حمایت از اقشار محروم و درمانده جامعه را جزو برنامه های اصلاحی خویش قرار داده بود. آن حضرت در عهدنامه خویش به مالک اشتر به وی مأموریت می دهد که هیچ گاه از اقشار محروم جامعه غفلت نورزد و نیازهای آنان را تأمین کند. هم چنین علاوه بر فرمان هایی که به کارگزاران خویش در جهت تأمین اجتماعی محرومان جامعه می دهد، خود نیز عملاً به تأمین این قشر در جامعه اقدام می کند و خود را «پدر یتیمان» معرفی می نماید و همچون پدر با آنان رفتار می کند.