سیاست
علیرضا سعادت نسب- جهاد تبیین در کلام رهبر معظم انقلاب به معنای آغاز تحولی بنیادین و متمایز از حرکتهای قبل است و این تحول باید از جهت «کمیت و مقدار» و «کیفیت و شیوه» مورد توجه باشد. جهاد تبیین اقدامی جهادی با مسیر و روشی مشخص است، زیرا تبیین به معنای بیان حقایق است و در این برهه نباید به روال سابق عمل کرد و باید به صورت جهادی و انقلابی در مسیر کشف حقایق در مقابل ابهامآفرینیهای دشمنان گام برداشت. اگر جهاد در کنار تبیین قرار گیرد به معنای یک تلاش مستمر و پرانگیزه، برای بیان حقایق و آرمانهای بزرگ انقلاب برای ایجاد تمدن نوین اسلامی خواهد بود، ضرورت پرداختن به جهاد تبیین تا جایی مهم است که مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان دستگاه قضائی در سال ۱۳۸۲ فرمودند: «بدون تبیین حقیقت، افکار عمومی در ظلمت و فضای غبارآلود باقی خواهد ماند و دشمن سوءاستفاده خواهد کرد». مخاطب ویژه جهاد تبیین بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری جوانان هستند زیرا آنها نسبت به گذشته آگاهی، اطلاعات و دانش لازم را نداشتند و قرار است جوانان در آینده برای پاسداری از انقلاب اسلامی شمشیر بزنند، بنابراین لازم است اقدامات رسانهای و تبیینی را برای بیانیه گام دوم انجام دهیم، محتوای بیانیه گام دوم به طور عمده گزارهای خبری است که به نظر میرسد بستهای تبیینی از گذشته، حال و آینده انقلاب اسلامی در آن ترسیم شده است. بهطور یقین، ما امروز در شرایطی قرار داریم که عملیات دشمن در ادراکسازی، تلاش برای مدیریت برداشتهای جامعه و پیشبرد جنگ ترکیبی و جنگ شناختی صرفاً جنبه هفتگی و ماهانه ندارد، بلکه بهصورت روزانه در قالبها و اشکال مختلف رسانهای پیگیری میشود. با کمال تأسف باید اعتراف کنیم ما در این جنگ حتی از لحاظ دفاعی هم از دشمن عقب هستیم چه رسد به اینکه دربرابر او آرایش تهاجمی گرفته باشیم. یکی از مصداقهای عملی این جنگ ترکیبی دشمن را میتوان در فضاسازیها پیرامون مذاکرات رفع تحریمها در وین دید؛ شاهد آن هستیم که این رسانهها چطور با استفاده از تکنیکهای مختلف عملیات روانی بهدنبال شرطی کردن جامعه به مقوله مذاکره و پیشبرد اهداف شوم خود علیه ایران هستند. سفر رئیسجمهور محترم به روسیه، مصداق دیگری از همین قضیه است؛ متأسفانه شاهد بودیم که رسانههای بیگانه و بخشی از رسانههای دنبالهروی آنها در داخل، چگونه سفری با اینهمه دستاورد را که میتوانست الگویی برای عزت، حکمت و مصلحت ملی باشد، معکوس جلوه دادند و تلاش کردند با قلب واقعیتها و حقیقتها ادراک دیگری از آن در افکار عمومی جامعه پدید بیاورند. به لحاظ منابع و امکانات رسانهای جریان انقلابی هرچند به هیچ وجه قابل مقایسه با جریان دشمن نیست؛ اما به لحاظ ظرفیت منطقی و قوت استدلال و حقانیت، ابتکار عمل را در دست دارد. برد ادراکی در این میدان با جبههای است که اولاً واجد ظرفیت منطقی باشد و ثانیاً منابع و امکانات خود را برای رسیدن به اهدافش به طور دقیق و هدفمند به کار گیرد. همچنین به این موضوع باید توجه داشت که در حوزه روشها نیز نیازمند تحولی جهادی و انقلابی هستیم، وگرنه حتی با فهم ماهیت و چیستی جهاد تبیین و نیز با درک ضرورت و چرایی آن، اگر در روشهای تبیینی، حرکت جهادی نداشته باشیم، پیروزی رسانهای بسیار دور از ذهن به نظر میرسد؛ چراکه این، منطق تاریخ است که هر قوم و طایفهای که بدون برنامه، روش و دید راهبردی پا به میدان کارزار گذاشت، دچار رکود، عقبگرد، انحطاط و شکست شد. از ضروریات جهاد در میدان و عرصههای مختلف کارزار تبیین این است که رسانههای انقلاب اسلامی باید بهجای رقابتهای رسانهای، اتحاد، همافزایی، هماهنگی، تقسیمکار و همپوشانی و عمل جبههای را وجهه همت کار خود قرار دهند. نکته نهایی که نیاز به یادآوری دارد این است که هر چقدر این جهاد تبیین در مقام عمل به کمال و فعلیت خود نزدیکتر میشود، ممکن است عملیات رسانهای و روانی دشمن نیز سیر اشتدادی بیابد و از لحاظ کمیت و کیفیت و ترفندها افزایش پیدا کند که این را از تأسیس شبکهها و وبسایتهای جدید و روشهای هدایت اذهان نوینی که به کار میگیرد باید تشخیص داد و برای خنثی سازی زهر القائات آن، برنامه و راهبرد منسجم و منطقی داشت.