روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت - شماره 4592

سرمقاله

سرمایه انسانی و سرمایه طبیعی


 عمید وحدتی- چند سال پیش بانک جهانی طی گزارشی (The Changing Wealth of Nations, 2018)، تلاش کرد با رویکردی جدید کشورها را از‌­نظر پایداری تولید ثروت ارزیابی کند، بانک جهانی معتقد است شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) هر کشور، نشان‌دهنده روند تغییرات درآمد جاری آن کشور است، ولی لزوماً رشد این شاخص به منزله تولید ثروت پایدار نیست، بنابراین، به شاخص دیگری با عنوان ثروت یا دارایی (Wealth) اشاره می‌کند. اگر GDP و ثروت به‌طور هم‌جهت تغییر کنند، اثر GDP بر ثروت، اثری مثبت و پایدار خواهد بود. ثروت یا دارایی یک کشور از سرجمع دارایی‌های تولید‌شده (زیرساخت‌ها، ماشین‌آلات و ساختمان‌ها)، سرمایه انسانی و سرمایه طبیعی آن کشور به دست می‌آید، سرمایه طبیعی شامل نفت، گاز، معادن، کشاورزی، جنگل‌ها و مناطق حفاظت‌شده است. در تعریف ثروت طبیعی در این گزارش، هنوز کاستی‌های اساسی دیده می‌شودکه البته به مرور زمان تکمیل خواهند شد ولی براساس این تعریف، شاخص قابل اتکایی است.
پول پس‌انداز شده در بانک، ثروت است ولی وقتی به وام در اختیار کارآفرین قرار گیرد تبدیل به سرمایه می‌شود: ثروت، یک مفهوم ایستا است (اسکالر)، ولی سرمایه جنبه حرکتی دارد یعنی بردار است (وکتور). سرمایه علاوه بر حرکتی بودن، دارای ساختار فنی نیز هست و ازاین‌رو یک‌میلیون دلاری که مثلاً در کارخانه فلز سازی است با یک‌میلیون تومانی که در کارخانه پارچه‌بافی است هم به لحاظ ساختار و هم از حیث تکنولوژی محتوای خود متفاوت است. ولی هردو در شکل مشترک همه ارزش‌های اقتصادی یعنی پول بیان می‌شوند. استناد به آمار رسمی تائیدی برای افزایش توزیع نابرابر درآمد و ثروت و افزایش فاصله طبقاتی به نفع مرفهین جامعه است، جایی که در کنار تمامی عوامل، تورم، عدم ثبات اقتصادی و سهم قابل توجه یارانه‌های پنهان برای قشر ثروتمند قابل تامل است. این در حالی است  که توزیع عادلانه درآمد از اهم شاخص‌های ارزیابی عملکرد اقتصادی کشورها به شمار می رود و آن‌طور  که در گزارش‌های  مرکز آمار ایران به آن اشاره شده در صورتی که یک فرد در جامعه تمامی درآمد را در اختیار داشته باشد توزیع درآمد ناعادلانه‌ترین وضع ممکن است و زمانی که تمامی افراد به یک نسبت از کل درآمد جامعه بهره مند شوند عادلانه‌ترین حالت وجود دارد.   طبق این گزارش اکنون مساله مهم توزیع عادلانه بر مبنای توانایی‌های افراد مختلف است که می‌توانند به ایجاد تعادل و توازن بیشتر منتهی شود؛ به گونه‌ای که در یک جامعه متعادل شمار ثروتمندان و فقیران در کشور بسیار کم است چرا که وجود گروه‌های بسیار پردرآمد یا بسیار کم درآمد نشان دهنده توزیع نامناسب درآمد در آن منطقه است.  
اگرچه گذشت زمان رؤیای ثروتمندی کشور را برای ایرانیان محقق نکرده، اما با وجود تغییر مبنای ثروتمندی کشورها و جوامع از منابع طبیعی و خام به منابع انسانی، سرمایه‌های اجتماعی و بهره‌مندی از علم و دانش، دل‌کندن از این باور همچنان سخت به نظر می‌رسد. اما واقعیت چیست؟ آیا ایران واقعا بدون درنظرگرفتن تحول در منابع ثروتمندی و صرفا با تکیه بر منابع طبیعی و آن‌هم نفت و گاز، کشوری ثروتمند است؟
ایران در حال حاضر، بزرگ‌ترین دارنده ذخایر هیدروکروبوری دنیا (مجموع ذخایر نفت و گاز) به حساب می‌آید. ایران بر اساس آمار رسمی و تأییدشده مراجع معتبر بین‌المللی، حدود ۱۵۸ میلیارد بشکه نفت (۹.۳ درصد از کل منابع نفتی دنیا) و حدود ۳۳ هزار میلیارد مترمکعب گاز (۱۸ درصد دنیا) در اختیار دارد. با توجه به محدودیت توزیع منابع نفت و گاز در دنیا و انحصار این منابع در کشور‌هایی معدود، وجود بزرگ‌ترین ذخایر نفت و گاز در ایران در مقایسه با دیگر کشور‌ها و اهمیت دراختیارداشتن این منابع از نظر اقتصادی و سیاسی، عامل بزرگ ثروت به شمار می‌آیند، اما واقعیت این است که توان ثروت‌آفرینی این منبع با گذشت زمان در مقایسه با دیگر منابع و به‌ویژه منابع جدید ثروت که از علم و دانش نشئت می‌گیرد، کاهش یافته است. با یک حساب ساده، ارزش کل این منابع را می‌توان تخمین زد و بعد بر اساس آن نتیجه گرفت که آیا این میزان منابع می‌تواند نشان از ثروتمندی ایران باشد یا نه؟

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه