صفحه آخر
سحر آرامی- تاثیر کرونا بر زندگی روزمره همه ما امری بسیار واضح است، این روزها خیلی از تصمیمات ما وابسته به این موضوع است و سبک زندگی همهمان با گذشته تفاوت چشمگیری دارد. اما بخش دیگری از این تاثیر طولانی مدت خواهد بود، بسیاری از کارشناسان پیشبینی کردهاند که سبک زندگی انسانها واسطهی این همهگیری تغییراتی اساسی و همیشگی در پی خواهد داشت. به گفتهی این کارشناسان روابط اجتماعی از این پس بهگونهای دیگر خواهد بود. با این حال هنوز زود است که بتوان پیشبینی کاملی از این تغییرات داشت و فعلا آنها به گمانهزنی نزدیکترند. با اینحال کرونا تا این لحظه تاثیرش را بر خیلی از زمینهها نشان داده است، از جمله بخشهای فرهنگی کشورها. تعطیلیها و بهدنبال آن ضررهای اقتصادی و ترس مردم از حضور در امکان عمومی از جمله سالنهای تئاتر و سینما بخشی از این تغییرات هستند. از طرف دیگر میل روزافزون مردم به دیدن فیلمها از طریق ویاودیها، از جمله تغییراتی است که بهنظر نمیرسد ماندگار خواهند بود. بر همین اساس اخیرا مقالهای در «گاردین» منتشر شده است؛ مقالهای با عنوان «چگونه همهگیری یک بیماری آیندهی تئاتر آنلاین را میسازد؟» که در آن به بحث درباره تجربههای تئاتری این دوران و برخی پیشبینیها پرداخته شده است. این مقاله با طرح یک سوال مهم شروع میشود: «رونق تولیدات مجازی، سبب بروز خلاقیت و نواوریهای زیادی شد و آثار موفق و مطرحی را راحتتر در دسترس قرار داد، اما آیا این وضعیت به لحاظ مالی دوام میآورد؟» منتقد تئاتر گاردین در ادامه نوشته است: «تئاتر در شش ماه گذشته تسلیبخش بود، هیجان و سرگرمی را پیشکش ما کرد. البته نه آن تئاتر زندهی همیشگی، بلکه یک گونه مجازی از تئاتر که از ظلمات پاندمی در قالب نمایش آنلاین ظهور کرد؛ یعنی از نمایشهای پر سر وصدای ضبط شده با چند دوربین گرفته، تا کارهای بسیار کم بودجهای که خیلی سریع آماده و راهی خانههای ما شدند مثل مکالمات تصویری دراماتیزه شده، نمایشهای شنیداری (نمایشنامهخوانی)، نمایشهای تعاملی زوم و مونولوگهایی درباره زندگی در قرنطینه. اما حالا که صدای چرخدندههای «تئاتر زنده» برای بازگشت و شروع دوباره به گوش میرسد، جای چنین نمایشهایی کجاست؟ آیا ما به جای برگشت به سالنهای تئاتر ترجیح میدهیم نشستن مقابل صفحههای نمایش خانگی را ادامه دهیم؟ آیا این جایگزین مجازی اهداف خود را به سرانجام رسانده است؟ شواهد متقنی وجود دارد که نشان میدهد آرشیو پر و پیمان فیلم - تئاترها، خاطرجمعی گستردهای را در این صنعت ایجاد کرده است. طرح «تئاتر در خانه» متعلق به کمپانی تئاتر ملی لندن یکی از بزرگترین موفقیتهای مجازی در دوران پاندمی بود. در این طرح ۱۷ فیلم تئاتر نمایش داده شدند که بیش از ۱۵ میلیون بار توسط مخاطبان بیش از ۱۷ کشور دیده شدند. این یک سرگرمی برای توده مردم بود که همان لحظات تئاتری را مثل یک تئاتر زنده اما در ابعاد جهانی و کاملا رایگان خلق کرد. این کار جبران مافاتی هم بود برای گونهای از هنر که معمولا بیش از حد گران پنداشته میشود و در یک جامعه ممتاز گیر افتاده است. اما باید توجه داشت که عرضه مجازی این هنر به موجودیت تئاتر فیزیکی وابسته است. ما برای اینکه پیشبرد کاری که میخواهیم به صورت دیجیتالی و مجازی انجام دهیم، به تئاتر زنده نیاز داریم. در این باره روپرت گولد – مدیر هنری آلمیدا در لندن – که تابستان امسال نسخه تصویری نمایش «مایک بارتلت البیون» را پخش کرد، میگوید؛ ادامه این کار محتمل است چون بیبیسی برای نمایش خودش پول پرداخت کرد. او حالا میتواند به مدلی در آینده فکر کند که در آن تئاتر با پلتفرمهای دیجیتال همراه شود. «به خاطر دارم یک بار در صحبت با یک کارگزار درجه یک، او از شبکهای حرف زد، مثلا نتفلیکس، که تمام تئاترها را میتوانست ترغیب کند تا از اجراهای خود فیلمبرداری کنند و محصولی دیجیتال برای عرضه در آن شبکه داشته باشند. این کار شدنی است، اما مستلزم همکاری و به هم پیوستن عقاید و ایدهها و گروههای مختلف است.» با این وجود یک راه ارزانتر و خلاقانهتری هم برای رفتن در این مسیر هست که آن هم خلق کردن کارهای آنلاین از میان چرکنویسهاست. حجم زیاد چنین نمایشهایی - چه ضبط شده باشند، چه زنده در یوتیوب یا زوم - ابتکار، چارهاندیشی و آمیختگی فرم را به ارمغان آورده است. بهترین نمونه از اینها در شکل عملگرایی تئاتر بروز پیدا کرد و در میان آنها جنبش مربوط به نژاد پرستی، آنقدر کم هزینه و با سرعت پیش رفت که یک اجرای زنده تئاتری هیچ گاه نمیتوانست به جنین موقعیتی برسد. به این موارد؛ نمایشنامهخوانیهایی که توسط بازیگران جوان با موضوع تغییرات جوی اجرا شد را هم باید اضافه کرد. آیا اینها میتوانند باز هم ادامه داشته باشند؟ یک مدیر تئاتری و کارگردان چند نمایش دیجیتال در دوران قرنطینه از جمله ۸۴۶، میگوید حتما میتواند و باید ادامه داشته باشد. «این ها شبیه فیلم کوتاههایی هستند که تئاتریاند، چرا که جوهرهی تئاتر را از طریق یک مدیوم متفاوتتر عرضه میکنند.» این بدان معنی است مردمی که استطاعت رفتن به تئاتر را ندارند میتوانند آنها را تماشا کنند، ضمن اینکه نیاز به دسترسیهای متفاوت در این کار مورد توجه قرار میگیرد.» وقتی بعضی نمایشهای دیجیتالی، اصالت رسمی شورانگیزی را نشان دادند - مثل نمایش تجربی زوم در تئاتر بلاروس با نام «مدرسه ابلهان» - میبینیم که فرم هم بیشتر دراماتیزه شده و سوژهها به واقعیتهای روزمره زندگی در دوران پاندمی مربوط میشوند.» این منتقد در ادامه به وجهی دیگر از این اجراها اشاره میکند و مینویسد:« مادامیکه تئاتر آنلاین ارزانتر از اجرای زنده است، رنج هنرمندانِ مشغول در این کارها نیز بخاطر مسائل مالی بیشتر میشود. طبق گزارشها، بازیگرها و نویسندهها با دستمزدهای خیلی کم و صرفا با حسن نیت و بخاطر حفظ جایگاه حرفهای خود کار کردهاند ولی با این حال کمپانیهای زیادی به دلیل پایین بودن نرخها مجبور به توقف تولیدات آنلاین خود شدند. در این بین، اثر متقابل نمایشهای زنده و دیجیتال سبب بدعت و نوآوری شده؛ مثلا «۸۴۶ » از یک نمایشنامهخوانی به یک اجرای زنده رسید، و از آن سو دوربینها اجرای زنده را برای عرضه دیجیتال ضبط کردند. گولد میگوید: «هیجانانگیزترین آمیختگی از ترکیب دو اجرای زنده و دیجیتال برمیآید.» بهنظر میرسد این آمیختگی بهترین راهکار باشد. نکتهای که ورایتی در مقالهای به آن پرداخته بود و بیان میکرد که صنعت سرگرمی را نمیتوان از روابط انسانی جدا کرد. در آن مقاله با مقایسه همهگیری آنفولانزا در سال 1918 و همهگیری کرونا نتیجه گرفته شده بود که علیرغم پیشرفتهای تکنولوژی در زمانهی ما، صنعت سرگرمی وابسته به ارتباط میان انسانهاست. به بیان دیگر هیچ تکنولوژیای نتوانسته جای خالی نیاز انسان به تجربههای مشترک را پر کند. تماس با دیگر انسانها و به اشتراک گذاشتن لحظاتی از زندگی با جمعیتی غریبه، هیچ همتای مجازیای ندارد. اما شاید همزیستی این دو، نتایج قابلقبولتری در بر داشته باشد.