روزنامه کائنات
2

هیجان انگیز

1398 دوشنبه 24 تير - شماره 63

هیجان انگیز

بهار ایلچی:
«چنگ» در ایران تا دو سال پیش فقط دو نوازنده داشت


| نوازنده چنگ و موسس و سرپرست گروه بانوان «ستاره قطبی» می‌گوید: من در جریان ابتذال رایج هستم اما می‌گویم در تمام مقاطع تاریخی و در همه کشورها با هرآنچه که قرار بوده تغییر به وجود بیاورد، مخالفت شده است. به طور مثال موسیقی جَز که از کافه‌ها شروع شد و حال قوی‌ترین و سخت‌ترین گونه موسیقی در دنیاست. به گزارش کائنات به نقل از ایلنا، ساز باستانی چنگ بر خلاف بسیاری از سازهای ایرانی بسیار مهجور است و با توجه به قابلیت‌ها و پتانسیل‌هایش جایگاه تثبیت شده‌ای در موسیقی ایرانی ندارد و حتی در ارکسترها نیز کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. بهار ایلچی، نوازنده و مدرس پیانو که نوازندگی چنگ را از محضر آذرنوش صدرسالک آموخته در این‌باره می‌گوید: هیچکس را نداشته‌ایم که بر ساز چنگ متمرکز شود و آن را ارتقا دهد. یعنی همان ساز چنگ ابتدایی که صرفا رنگ صدا داشت و تکنیکال نبود به همان شکل اولیه باقی ماند و همان نیز آرام آرام از بین رفت. این ساز در نهایت از ایران رفت و دیگران روی آن کار کردند و به سازی امروزی تبدیلش کردند که هارپ نام دارد. ایلچی که گروه موسیقی پاپ بانوان «سولاریس» یا «ستاره قطبی» را نیز تاسیس کرده درباره نحوه فعالیت گروه و اهداف آن نیز توضیح داد.
 ساز چنگ را ایرانی می‌دانند با این وجود چرا مهجور است؟ آیا صرفا به دلیل گران بودن آن است که نوازندگان سمتش نمی‌روند؟
موضوع این است که در ایران به ساز ایرانی چنگ توجهی نشده و این بی‌توجهی باعث شده که هنرمندان خارج از ایران روی آن کار کردند و آن را «هارپ» بنامند که ساز کاملی است تا آنجا که در توانایی اجرا و چگونگی نوازندگی می‌توان آن را با پیانو مقایسه کرد. درباره این موضوع که چرا چنگ در ایران خیلی مورد استفاده نیست باید بگویم که این ساز تا چند سال پیش فقط دو نوازنده داشته است. خانم آذرنوش صدر سالک و خانم فتانه شاهین بودند که خانم شاهین تا چند سال پیش شیراز تشریف داشتند. ساز چنگ به نوازندگی خانم صدرسالک گاه در ارکستر سمفونیک مورد استفاده قرار می‌گرفت و این امکان وجود نداشت تا گروه‌های موسیقی از نوازنده هارپ استفاده کنند. از طرفی نیز مردم با این ساز آشنایی نداشتند و علاقمندان نیزبه هارپ دسترسی نداشتند تا نوازندگی آن را بیاموزند.
 یعنی همچنان در ایران سازنده چنگ یا هارپ نداریم؟
در داخل کشور سازنده ساز داریم، اما موضوع این است که ساخته‌های آنها استاندارد نیست؛ یعنی با توجه به قیمت و کیفیت آنها، واقعا نمی‌ارزد که ساز را از داخل تهیه کنیم اما به هرحال برخی اشخاص اینگونه سازها را خریداری می‌کنند.
 آن زمان که تصمیم گرفتید نوازندگی چنگ یا همان «هارپ» را بیاموزید با چه مشکلاتی مواجه بودید و سازتان را چگونه تهیه کردید؟
ده، پانزده سال پیش یعنی آن زمان که برای یادگیری اقدام کردم، به سختی و از طریق یکی از دوستانم ساز را تهیه کردم. در آن مقطع موفق نشدم ساز را از ایران تهیه کننم و دوستم لطف کرد و آن را برایم به ایران آورد. اما در حال حاضر شرایط بهتر شده و شرکت‌هایی هستند که برندهای مختلف هارپ را وارد می‌کنند و نوازنده می‌تواند هر چه را می‌خواهد به آنها سفارش دهد یا اینکه از میان برندهای آنها یکی را انتخاب و تهیه کند. در حال حاضر هستند معلمانی که شیوه نواختن هارپ را به هنرجو یاد می‌دهند، بنابراین می‌توان گفت در بخش آموزش نیز وضعیت بهتر شده و نوازنده تربیت می‌شود. ارکسترها نیز کم کم دارند متوجه می‌شوند که می‌توان از ساز هارپ استفاده کرد.
 شما در بحث آموزش نیز فعال هستید؟
تخصص من پیانو است و تنها سازی که تدریس می‌کنم پیانوست. هارپ سازی است که خودم علاقه بسیاری به آن داشته و دارم و در زمینه نوازندگی آن فعال هستم و با گروه‌های سنتی نیز همکاری کرده‌ام.
 برخی می‌گویند دو ساز پیانو و هارپ وجه تشبهاتی دارند. در این‌باره توضیح دهید.
قاعدتا این دو ساز در «اکول» و «پوزوسیون» کاملا با یکدیگر تفاوت دارند. پیانو سازی کلاویه‌ای است و هارپ زهی، زخمه‌ای است. این دو ساز به لحاظ وسعت با یکدیگر شبیه هستند و خیلی از قطعات قابل اجرا با پیانو توسط چنگ نیز قابل نواختند. ساز هارپ توانایی اجرای چند صدایی و آکورد را دارد. این ساز ملودیک است و می‌تواند با خودش هارمونی داشته باشد، یعنی دست چپ و راست را همزمان با هم دارد. به‌طور کلی هارپ توانایی‌های بسیاری دارد و همانطور که گفتم در این زمینه با پیانو قابل مقایسه است. همانطور که می‌دانید پیانو کامل‌ترین سازی است که می‌توان با آن آثار ارکستریک را اجرا کرد.
 ساز هارپ برای همراهی با موسیقی دستگاهی چه قابلیت‌هایی دارد و چقدر با موسیقی ایرانی هم‌خوانی دارد؟
ساز هارپ به دلیل رنگ صدایی که دارد و آن حس رویایی و نوستالژیکی که ایجاد می‌کند، برای استفاده در هر ارکستری چه سنتی و چه پاپ و چه کلاسیک مناسب است. این ساز در موسیقی کلاسیک جایگاه خود را پیدا کرده و ارکسترهای خارجی در سطح دنیا از آن استفاده می‌کنند. اما در موسیقی سنتی این اتفاق نیفتاده است زیرا هیچ‌گاه امکان حضور نداشته است، به همین دلیل آن اتفاقی که باید برایش رخ نداده است.
 یعنی می‌توان گفت عدم تجربه استفاده از ساز هارپ باعث مهجوریت آن است؟
بله کاری در این زمینه رخ نداده است. یعنی در ایران هیچ نوازند حرفه‌ای وجود نداشته تا درباره ساز هارپ کتابی بنویسد تا دیگران از آن استفاده کنند.
*آیا می‌توان گفت عدم وجود سازندگان چنگ در ایران بخشی از این مهجوریت را رقم زده است؟ زیرا مثلا در زمینه سازهای ایرانی این روند به درستی طی شده تا آنجا که ساختار فیزیکی سازها را تا حدودی دستخوش تغییر کند و در نهایت نحوه نوازندگی آنها را را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
دقیقا موضوع همین است. می‌توان گفت، هیچ پردازشی روی ساز چنگ انجام نشده است. همانطور که می‌دانید چنگ سازی اصیل و ایرانی و باستانی است اما از مقطعی به بعد رها شده است. رویه تکامل سازی مانند تار به شکل دیگری بوده و طی روندی مشخص به تکامل و قطعیت رسیده است. حال همه می‌دانند که تار چیست و چه توانایی‌هایی دارد اما در مورد چنگ قضیه متفاوت است. هیچکس را نداشته‌ایم که بر ساز چنگ متمرکز شود و آن را ارتقا دهد. یعنی همان ساز چنگ ابتدایی که صرفا رنگ صدا داشت و تکنیکال نبود به همان شکل اولیه باقی ماند و همان نیز آرام آرام از بین رفت. این ساز در نهایت از ایران رفت و دیگران روی آن کار کردند و به سازی امروزی تبدیلش کردند که هارپ نام دارد. در حال حاضر هارپ سازی کامل است و همه چیز آن مشخص است و اگر بخواهیم از آن استفاده کنیم، بهترین حالتش ساخته شده و می‌توانیم آن را در اختیار داشته باشیم. مانند ساز تار که بهترینش در ایران است. در حال حاضر می‌توانیم از ساز هارپ استفاده کنیم، فقط باید آن را به فرهنگ سنتی خودمان وارد کنیم و از ویژگی‌هایش بهره ببریم و نیازی به ساخت نیست.
 آیا در حال حاضر محافل آموزشی و دانشگاهی به ساز چنگ یا هارپ توجه دارند و آن را تدریس می‌کنند؟
متاسفانه خیر. حتی در هنرستان موسیقی که مهمترین و تنها آکادمی ایران است و می‌توان آن را با سایر آکادمی‌های دنیا مقایسه کرد نیز هنوز هارپ را به عنوان ساز قبول ندارند. همه اینها در حالی است که هنرستان موسیقی مهد اصلی به حساب می‌آید و قاعدتا باید مانند همه آکادمی‌ها تمام سازهای شناخته شده موسیقی در آن وجود داشته باشد و تدریس شود که اینطور نیست. متاسفانه مسئولان هنرستان موسیقی که مهمترین مرجع برای موسیقی کلاسه شده و آکادمیک کشور ماست نیز آنقدر درگیر مسائل دیگر هستند که به این موارد توجه نمی‌کنند. اغلب مدیران و مسئولان هنرستان موسیقی خودشان موزیسین نیستند و با موسیقی آشنایی ندارند به همین دلیل نمی‌توانند در انتخاب معلمان موفق عمل کنند. موضوعات دیگری هست که مسئولان به آنها می‌پردازند.
 گروه موسیقی پاپ «ستاره قطبی» یا «سولاریس» چگونه اداره می‌شود؟
گروه «سولاریس» را طی این مدت به لحاظ مالی خودمان تامین کرده‌ایم. تهیه‌کننده گروه آقای افشار است که همسر بنده هستند و تامین بخش مالی گروه به عهده ایشان بوده و اسپانسر یا حامی مالی دیگری نداشته‌ایم؛ البته در چند اجرا از وجود اسپانسر بهره برده‌ایم و با «هایپراستار» همکاری کردیم که اتفاق خوبی بود و شرایط خوبی ایجاد کرد زیرا با حمایت آنها تبلیغات خوبی داشتیم.
به طور کلی در کشور ما آنطور که باید نسبت به گروه‌های بانوان ذهنیت و دید خوبی وجود ندارد، یعنی  تا زمانی که نیایند و کار را نبینند روی آن به صورت حرفه‌ای حسابی نمی‌کنند. اما خب زمانی که کار ما را دیدند تغییر ذهنیت داده‌اند و بسیاری از آنها تلاش کردند ما را به نوعی مورد حمایت قرار دهند.
 گروه موسیقی «ستاره قطبی» تنها گروه موسیقی پاپ بانوان است؟
گروه ما اولین گروه پاپ بانوان بود که در ایران با گروه حرکت روی صحنه رفت و تفکری پشت این اتفاق بود. به هرحال به جز موسیقی محلی، ما رقص‌ها و حرکات محلی بسیاری داریم که کم کم بچه‌های ما آنها را فراموش خواهند کرد و این اتفاق آنها را از فرهنگ ما دور می‌کند. با اضافه کردن گروه حرکت به گروه‌ «ستاره قطبی» تلاش کردم به این موضوع نیز بپردازم. امسال شاهد بوده‌ام که چند گروه پاپ دیگر نیز تشکیل شده که اتفاق خوشحال‌کننده‌ای است. بسیاری از این اشخاص هنرمندانی هستند که پیش‌تر با ما همکاری کرده‌اند و حال مستقل شده‌اند و به فعالیت مشغولند. بسیار خوشحالم که راه باز شده و بانوان می‌توانند، تلاش کنند و در این زمینه به فعالیت ادامه دهند. حین اجراها بسیار می‌شنوم که می‌گویند ما نیز انگیزه پیدا کرده‌ایم و قصد داریم فعالیتمان در عرصه پاپ را آغاز کنیم. همه این اتفاق‌ها برای من ایجاد انگیزه می‌کنند و باعث می‌شود ادامه دهم. به هرحال نوازندگان خانم بسیار خوبی داریم که می‌توانند به طور حرفه‌ای فعالیت کنند و ناامید نباشند.
 وضعیت بد فعلی موسیقی پاپ و زد و بندهای مرسوم چقدر فعالیت‌های گروه‌تان را تحت تاثیر قرار داده است؟
ببینید من در جریان آن ابتذالی که می‌گویید هستم اما می‌گویم در تمام مقاطع تاریخی و در همه کشورها با هرآنچه که قرار بوده تغییر به وجود بیاورد، مخالفت شده است. به طور مثال موسیقی جَز که از کافه‌ها شروع شد و حال قوی‌ترین و سخت‌ترین گونه موسیقی در دنیاست، زمانی که آغاز شد و در حال پا گرفتن بود به شدت مورد مخالفت قرار گرفت تا آن حد که برخی آن را هجو و افتضاح و مبتذل می‌دانستند. در صورتی که به هرحال موج جدید آغاز می‌شود و قدرتمند جلو می‌رود و پیشرفت می‌کند زیرا نه آدمها یک جا می‌مانند و نه علائق یک جا می‌مانند. نسل جدید ما بچه‌های دهه هشتاد هستند و ما باید آثاری را به آنها ارائه کنیم که جذاب باشند و نظر آنها را جلب کند تا در نهایت دوستش داشته باشند و هرچقدر هم بگوییم این جریان رو به ابتذال می‌رود به نظر من نتیجه‌ای نخواهد داشت. ما باید این نگاه متعصب را کنار بگذاریم و موسیقی مورد علاقه همان بچه‌ها را با کیفیت بهتر و سطح علمی بهتر به آنها ارائه دهیم. نه اینکه بگوییم بد است سانسورش کنیم و کلا آنرا از بین ببریم. فکر می‌کنم هرکسی در هر جایگاه و در هر نقطه از دنیا اگر طرفدارای خودش را دارد قطعا در بخشی از کارش موفق عمل کرده است. باید با جریان فعلی همراه باشیم و کارمان را درست انجام دهیم.
 یعنی موافق نیستید که تولید و انتشار آثار ضعیف به مرور سلیقه‌ آنها را تنزل می‌دهد.
من در دنیایی زندگی می‌کنم که بچه‌ها به همه جای دنیا وصل هستند. با وجود اینترنت بچه‌های ما به انواع موزیک دسترسی دارند و آنها را می‌شنوند. از بهترین‌ها و با کیفیت‌ترین‌ها تا بدترین و بی‌کیفیت‌ترین‌ها. بچه‌ها رشد می‌کنند و ما نمی‌توانیم آنها را محدود کنیم و آنها در نهایت می‌بینند و می‌شنوند و انتخاب می‌کنند و تنها کاری که باید بکنیم این است که به آنها آگاهی دهیم و دایره ارتباطات آنها را وسیع‌تر کنیم تا انواع مختلف موسیقی را بشنوند و بشناسند. همین. و من در آموزشگاه و در اجراها به این نکته توجه می‌کنم. اگر بچه به درستی آگاه شود و رشد کند سطح شعور، تفکر و فهمش آنقدر بالا می‌رود که بتواند بدرستی انتخاب کند.
 شما و اعضای گروه «ستاره قطبی» موسیقی مناطق مختلف را مدنظر دارید و به اجرای آنها می‌پردازید، کاری که گروه رستاک نیز بر آن متمرکز است...
تفکری که پشت این جریان است این است که من تصورم می‌کنم در همه عرصه‌ها به تمام دنیا وصل هستیم و مهمترین راه ارتباطی مردم همه جای دنیا نیز موسیقی و زبان است که من در تمام اجراها این دو مولفه را مدنظر قرار داده‌ام و از آنها استفاده کرده‌ام. موسیقی که حرفه ماست و از آن استفاده می‌کنیم و درباره زبان هم باید بگویم که تلاشم این است از طریق زبان‌های مختلف پاپ که در دل هر اجتماعی وجود دارد، ارتباط لازم را به وجود بیاورم و تا به نوعی سفیر ارتباط در تمام دنیا باشیم.



«پاتوسی» در تور «شفر»
| آیاندا پاتوسی هافبک فصل گذشته تیم استقلال با عقد قراردادی رسمی به تیم بن یاس امارات پیوست. به گزارش کائنات به نقل از ورزش سه، در شرایطی که باشگاه استقلال به شدت به دنبال تمدید با آیاندا پاتوسی هافبک اهل آفریقای جنوبی بود اما باشگاه بن یاس سرانجام توانست این ستاره را به خدمت بگیرد. آن ها پس از چند روز مذاکره در حالی او را از چنگ آبی های تهران درآوردند که هواداران استقلال بر خرید پاتوسی تاکید داشتند.ماجرا این است که قرار بود پاتوسی مذاکره نهایی با استقلال را در امارات انجام دهد اما پیشنهاد تیم بن یاس به این بازیکن او را وسوسه کرد تا در میان مشکلات مالی تیم آبی پوش پایتخت، پاتوسی ۲۶ ساله دوباره شاگرد وینفرد شفر شود.
باشگاه بن یاس بامداد یکشنبه این خبر را با انتشار عکسی از آیاندا پاتوسی در کنار مدیران این باشگاه به شکلی رسمی اعلام کرد تا کورسوی استقلالی ها نیز از بین برود. در توضیحات باشگاه بن یاس آمده که پاتوسی ۲۶ ساله با سابقه بازی در لوکرن بلژیک و کیپ تاون آفریقای جنوبی به تیم بن یاس پیوست. همچنین او را هافبکی با توانایی بازی در پست های هافبک بازیساز، هافبک راست و چپ قلمداد کرده اند.
 با پیوستن آیاندا پاتوسی به بن یاس امارات، حالا تقابل هفته اول وینفرد شفر و گادوین منشا مهاجم تیم عجمان جذاب تر خواهد بود و همچنین سرنوشت لیگ امارات برای ایرانی ها مهم تر خواهد شد؛ لیگی که اگرچه بازیکن ایرانی ندارد اما ستاره های اسبق تیم استقلال را در خود جای داده است.بن یاسی‌ها همچنین با یک ویدیوی کوتاه از گل ها و عملکرد پاتوسی به این بازیکن خوش آمد گفته اند.
به گزارش کائنات همچنین رئیس مستعفی هیات مدیره باشگاه استقلال اعلام کرد که به خاطر عدم همخوانی سیاست کلی این باشگاه با اعتقاداتش از سمتش استعفا داده است.احمد سعادتمند، رئیس مستعفی هیات‌مدیره باشگاه استقلال درباره وضعیتش در این باشگاه اظهار کرد: بیش از یک ماه است که از استقلال استعفا دادم و با وجود مخالفت مسعود سلطانی‌فر با استعفای من، احساس کردم وقتی نمی‌توانم قدمی برای هواداران بردارم بهتر است که بیرون باشم و از استقلال جدا شوم و پیگیر کارهای استعدادیابی، آموزش و پایگاه قهرمانی باشم.




به کسب سهمیه های کامل المپیک امیدواریم
| سرمربی تیم ملی تکواندوی ایران گفت:پرونده یونیورسیاد برای ما بسته شد و از فردا برای حضور در گرند پری توکیو برنامه ریزی می کنیم. به گزارش کائنات به نقل از ایسنا، فریبرز عسکری درباره عملکرد تکواندوکاران ایران در سی امین دوره یونیورسیاد دانشجویان جهان که با ۴ طلای انفرادی و یک طلای تیمی همراه بود،اظهار کرد: بچه‌ها نتایج خوبی در این مسابقات به دست آوردند. البته شرایط تیم به گونه‌ای بود که ۶ ورزشکار ما پتانسیل کسب مدال را داشتند اما یکی در امتیاز طلایی و دیگری با یک امتیاز اختلاف بازی را واگذار کردند و به مدال نرسیدند. در مجموع در بخش انفرادی به ۴ مدال طلا رسیدیم و در مسابقات تیمی نیز موفق به کسب مدال شدیم و از این بابت خدا را شاکرم و به ملت ایران تبریک میگویم.
وی در ادامه افزود: همان طور که قبل از مسابقات هم گفتم قصد نداریم با این مدال‌ها خیلی شادی کنیم و همین جا پرونده این مسابقات را می‌بندیم چرا که هدف اصلی ما المپیک است و یونیورسیاد و تمام مسابقات پیش رو را مسیری برای المپیک می‌بینیم. به همین دلیل اجازه نمی‌دهیم تمرکز خودمان و تیم به هم بخورد. همین جا پرونده یونیورسیاد برای ما بسته شد و از فردا تمرینات را برای گرند پری توکیو آماده می‌کنیم.
سرمربی تیم ملی تکواندوی ایران با اشاره به مسیر پیش روی تکواندوکاران برای کسب سهمیه المپیک گفت: ما در سه وزن یک، دو و چهار شانس کسب سهمیه المپیک را داریم که آرمین هادی پور و میرهاشم حسینی در این مسابقات حضور داشتند. هادی پور شرایط خوبی دارد و در رده پنج رنکینگ حضور دارد چرا که ۵ نفر اول هم سهمیه المپیک را کسب می‌کنند، بنابراین ما باید شرایط او را حفظ کنیم. بعلاوه فرزان عاشورزاده را نیز پشت سر هادی پور داریم که پا به پای او در حرکت است.
وی تصریح کرد: میرهاشم حسینی هم علی رغم مشکلاتی که دولت انگلیس ایجاد کرد و ۱۲۰ امتیاز المپیکی را از دست داد، با نتایج یونیورسیاد تا رنک هفت بالا رفت و برای رسیدن به رنک ۵ باید در سه مسابقه گرند پری آینده تلاش کند. سجاد مردانی هم در رنک ۶ ایستاده و باید خود را به ۵ نفر اول برساند.عسکری تاکید کرد: در شرایط فعلی می‌توان به کسب سه سهمیه امید داشت اما تلاش لازم است و هنوز امتیازات خود را از تورنمنت‌ها تکمیل نکرده‌ایم.



از «دیزنی‌لند» تا شهربازی «هزار و یک شب»
| احمد جعفری‌نژاد بیش از ۵۰ سال فعالیت حرفه‌ای در زمینه طراحی شهرهای بازی در کشورهای مختلف از جمله دیزلی‌لند را در کارنامه دارد. او زمانی دانشجوی دانشکده هنرهای زیبا بوده است و حالا به ایران آمده برای انتقال تجاربش به جوان‌ترها و البته طراحی پروژه‌ای تحت عنوان «هزار و یک شب» که آن‌هم یک شهربازی بر اساس داستان‌های ایرانی است. به گزارش کائنات به نقل از ایسنا، آیین نکوداشت احمد جعفری‌نژاد ـ معمار ایرانی ـ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با سخنرانی فاضل نظری مدیرعامل کانون، سیدمحمدمهدی حجت معمار و مدرس دانشگاه، سید محمد بهشتی‌شیرازی معمار و رییس سابق سازمان میراث فرهنگی و شکرالله بنار مدیرعامل سازمان سرمایه‌گذاری و مشارکت‌های مردمی شهرداری تهران برگزار شد.
احمد جعفری‌نژاد در این مراسم چنین بیان کرد: طرز صحبت من بیشتر با دستانم است، ولی بالاخره باید به نوعی صحبت کرد. افتخار می‌کنم که در کنار دوستان جدید و قدیمی باشم و کار کنم. امیدوارم چراغ امید کودکان این سرزمین خاموش نشود. آرزوی آخرم این است که هزار و یک شب ساخته شود. ما قسمتی داریم که شهر دلقک‌ها نام دارد که در آن آلاچیق است که پیرترین دلقک‌ها آنجا خواهند نشست. حال اگر این پارک باز شود من می‌روم آنجا بنشینم.
در ابتدای این برنامه، حجت درباره جعفری‌نژاد گفت: در سنت دانشکده هنرهای زیبا نیست که یک سال پایینی درباره سال بالایی خود صحبت کند ولی من این جسارت را می‌کنم.
او ادامه داد: نگاه کردن و برگرفتن مجموعه چیزهایی که در طبیعت و جهان مصنوع ما وجود دارد و دقت به آنها یک سوم از کاری است که یک معمار باید انجام دهد. دومین کار این است که چگونه آنچه را برداشت کرده در ذهن خود با خلاقیتش ترکیب کند و در پایان نحوه ارائه ذهنیت است. زمانی که به کارهای آقای جعفری‌نژاد نگاه می‌کنیم تمام این بعدها را داراست و به خوبی آنها را انجام داده است؛ بنابراین باید تمام قد در برابر توانایی و خلاقیت او سر تعظیم فرود آورد. ارزش‌های بصری موجود ما به صورت فشرده برای تمامی سنین در طراحی هزار و یک شب عرضه شده و این امر تا به حال در معماری معاصر ما وجود نداشته است. به همین دلیل آثار او برای ما حائز اهمیت است.



آرزوی لیلی گلستان در تولد ۷۵سالگی
| لیلی گلستان در هفتادوپنجمین زادروز خود از مترجمان و ناشرانی که کاغذ را حرام می‌کنند، از خاطرات کتاب‌فروشی‌ و از آرزویش می‌گوید. به گزارش کائنات به نقل از ایسنا، لیلی گلستان را شاید بیشتر با نگارخانه‌اش بشناسند، اما او مترجمی است که در کارنامه خود ترجمه آثاری همانند «بیگانه»‌ی آلبر کامو را دارد. در میان آثار غیرداستانی، ترجمه کتاب‌هایی همچون «گزارش یک مرگ» از گابریل گارسیا مارکز و «زندگی، جنگ و دیگر هیچ» نوشته اوریانا فالاچی از دیگر آثار او هستند.گلستان درباره برنامه پیش‌ روی خود برای ترجمه کتاب تازه می‌گوید: فعلا دارم استراحت می‌کنم. بعد از کتاب «مجموعه خصوصی لیلی گلستان» که زمستان ۹۷ منتشر شد و در نهایت تعجب من و ناشر، در عرض یک ماه هم به چاپ دوم رسید، کار تازه‌ای نکرده‌ام. باید یک سفر به پاریس بروم و کتاب‌های جدید را ببینم تا انتخاب کنم و بنشینم به ترجمه کردن. مترجم کتاب «میرا» نوشته کریستوفر فرانک که البته تالیف «قصه عجیب اسپرماتو» و کتاب‌های دیگر را نیز در کارنامه خود دارد، درباره آسیب‌هایی که امروزه متوجه ادبیات ترجمه است و همچنین آینده‌ این حوزه، چنین بیان می‌کند: بزرگترین آسیب را مترجم‌های بی‌سواد به حیطه‌ ترجمه می‌زنند و ناشران بی‌سوادتر که کتاب این‌ها را چاپ می‌کنند و کاغذ به این گرانی را حرام. اگر صحنه‌ ترجمه از لوث وجود این ناشرها و مترجمین پاک شود، می‌توانم به آینده‌ ترجمه امیدوار و خوش‌بین باشم.شاید بتوان گفت همه‌چیز برای لیلی گلستان از کتاب‌فروشی و نگارخانه «ایران» که در سال ۱۳۶۰ در گاراژ خانه‌اش افتتاح کرد شروع شد؛ جایی که آغازکننده راه متفاوتی برای او بود.لیلی گلستان حالا پس از گذشت سال‌ها از آن دوران در پاسخ به این‌ سوال که «اگر به دوران جوانی برمی‌گشتید باز هم راهی را که با افتتاح کتاب‌فروشی «ایران» آغاز کردید، شروع می‌کردید، اظهار می‌کند: من وقتی به گذشته‌ام نگاه می‌کنم، می‌بینم از لحاظ کاری، چه در حیطه ترجمه و چه در حیطه هنرهای تجسمی، همان کاری را می‌کنم که پیش از این کرده‌ام. هر کاری را که کرده‌ام دوست داشته‌ام و از انجام آن لذت برده‌ام و همین کفایت می‌کند.در آن روزگار کتاب‌فروشی لیلی گلستان جایی بود که نویسندگان و شاعران مختلفی به آن رفت‌وآمد می‌کردند. این نگارخانه‌دار درباره خاطراتش از آن روزها روایت می‌کند: خاطرات بسیار دلپذیری از کتاب‌فروشی‌ام دارم. آشنا شدن با احمد محمود نازنین، دیدن شاملو و دولت‌آبادی و نشست‌وبرخاست با آن‌ها برای من از خاطرات خوب آن دوران است.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه