روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 سه‌شنبه 29 مهر - شماره 4936

کائنات راهکارهای گشایش در فرایند توسعه کشور را بررسی می کند

تغییر بازی از خروج مغزها به چرخش مغزها

 لاله تعاون-دیروز رئیس‌جمهور گفت: راه رفع مشکلات کشور نه شعار و دستور، بلکه تکیه بر متخصصان، فارغ از نوع پوشش، منش و ظواهر آنان است. امروز دشمن چشم امید به این دوخته که ایران ضعیف شده و زمان ضربه زدن به آن است، اما اگر نخبگان به میدان بیایند، دشمن هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.
منابع انسانی نخبه وکارآمد نقش حیاتی درعرصه های مختلف ملی داشته و ازاصلی ترین عوامل رشد و توسعه کشورها به شمار می رود،کمبود این سرمایه اثربخش فرایند توسعه را در کشورهای در حال توسعه به تأخیر می اندازد. بنابراین شناسایی چالش های مرتبط با آنها بسیار مهم تلقی می شود.
نخبگان در ایران به افرادی اطلاق می‌شود که در زمینه‌های علمی، فرهنگی، هنری یا فنی دارای توانمندی‌های برجسته‌ای هستند. این افراد معمولاً در دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی، صنایع و هنرها فعالیت می‌کنند و می‌توانند تأثیرات مثبتی بر جامعه و فرهنگ کشور داشته باشند. نخبگان در ایران می‌توانند شامل دانشجویان ممتاز، پژوهشگران، هنرمندان و کارآفرینان باشند که با ایده‌ها و نوآوری‌های خود به پیشرفت جامعه کمک می‌کنند.
چالش‌های نخبگان در ایران
نخبگان ایرانی با چالش‌های متعددی مواجه‌اند که می‌تواند بر روند پیشرفت آنان تأثیر منفی بگذارد. از جمله این چالش‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. مهاجرت نخبگان: بسیاری از نخبگان به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی نامناسب به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند. این پدیده که به “فرار مغزها” معروف است، باعث کاهش ظرفیت‌های علمی و فنی کشور می‌شود.
۲. عدم حمایت‌های مالی و معنوی: نخبگان معمولاً نیازمند حمایت‌های مالی برای تحقیق و توسعه پروژه‌های خود هستند. عدم وجود این حمایت‌ها می‌تواند مانع از پیشرفت آنان شود.
۳. سیاست‌های نادرست آموزشی: نظام آموزشی کشور ممکن است نتواند به خوبی استعدادهای نخبگان را شناسایی و پرورش دهد. برنامه‌های آموزشی باید به گونه‌ای طراحی شوند که قابلیت‌های خلاقانه و نوآورانه را تقویت کنند.
۴. محدودیت‌های اجتماعی: نخبگان ممکن است با محدودیت‌هایی در زمینه آزادی بیان، فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی روبرو شوند که بر روند فعالیت‌های آنان تأثیر منفی می‌گذارد.
نخبه‌کشی یا نخبه‌پروری؟
یکی از سوالات اساسی که در مورد نخبگان در ایران مطرح می‌شود، این است که آیا نخبه‌کشی بیشتر از نخبه‌پروری است؟ برای پاسخ به این سوال، باید به شرایط موجود توجه کنیم.
۱. نخبه‌کشی: این پدیده به معنای موانع و چالش‌هایی است که باعث می‌شود نخبگان نتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند. مهاجرت نخبگان، عدم حمایت‌های لازم و محدودیت‌های اجتماعی از جمله عواملی هستند که می‌توانند به نخبه‌کشی منجر شوند. در سال‌های اخیر، بسیاری از نخبگان به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی و اجتماعی کشور تصمیم به ترک وطن گرفته‌اند.
۲. نخبه‌پروری: در مقابل، نخبه‌پروری به معنای شناسایی، حمایت و پرورش استعدادهای نخبگان است. برخی از مراکز آموزشی و تحقیقاتی در ایران تلاش کرده‌اند تا با ارائه بورس‌های تحصیلی، امکانات تحقیقاتی و برنامه‌های آموزشی مناسب، نخبگان را تشویق کنند تا در کشور بمانند و فعالیت کنند.
با توجه به شرایط موجود، به نظر می‌رسد که پدیده نخبه‌کشی در حال حاضر بیشتر از نخبه‌پروری است. اگرچه برخی اقدامات در جهت حمایت از نخبگان انجام شده، اما هنوز هم موانع زیادی وجود دارد که مانع از شکوفایی کامل استعدادهای آنان می‌شود.
راهکارها برای نخبه‌پروری
برای تبدیل وضعیت موجود و افزایش نرخ نخبه‌پروری در ایران، نیازمند اتخاذ چندین راهکار هستیم:
۱. تقویت نظام آموزشی: اصلاحات در نظام آموزشی کشور باید صورت گیرد تا بتواند استعدادهای نخبگان را شناسایی و پرورش دهد. برنامه‌های آموزشی باید بر اساس نیازهای روز جامعه طراحی شوند.
۲. حمایت مالی از نخبگان: ایجاد برنامه‌های حمایتی مالی برای پژوهشگران و دانشجویان ممتاز می‌تواند انگیزه بیشتری برای فعالیت آنان ایجاد کند.
۳. افزایش فرصت‌های شغلی: ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب برای نخبگان در داخل کشور می‌تواند مانع از مهاجرت آنان شود. صنایع باید به جذب نخبگان توجه بیشتری داشته باشند.
۴. تقویت ارتباطات بین‌المللی: برقراری ارتباطات علمی و فرهنگی با سایر کشورها می‌تواند به تبادل دانش و تجربیات کمک کند و فرصت‌های بیشتری برای نخبگان فراهم آورد.
اهتمام ویژه دولت به تعامل با ایرانیان خارج از کشور
اواخر سال گذشته  «سید ضیاء هاشمی» معاون فرهنگی اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در چهارمین نشست همایش «مهاجرت نخبگان علمی در ایران امروز، چالش‌ها و راهکارها» از اهتمام ویژه دولت به تعامل با ایرانیان خارج از کشور خبر داد و گفت: رییس جمهور هم این نگاه را دارد که ایرانی هر جای جهان باشد، حقوق ایرانی را دارد و دولت به آنها تعهد دارد. از این رو کارگروه هایی ایجاد شده تا موانع تردد و همفکری و تعامل با مهاجران ایرانی برداشته شود و در ستاد دولت هم دنبال لوایح و طرح هایی برای بهره مندی از ظرفیت نخبگان علمی مقیم خارج هستیم.
هاشمی به عنوان دبیر این نشست، سیاست‌های کشور را به ناکارآمد قابل اجرا، ناکارآمد غیرقابل اجرا، کارآمد غیرقابل اجرا و کارآمد قابل اجرا تقسیم و ابراز امیدواری کرد مسائل مطرح شده بیشتر از درد دل به اصلاح سیاست‌ها منجر شود.
علت العلل مشکلات، «اختلال حکمرانی» و «نبود سیاست خارجی معطوف به توسعه»
شریف زادگان با تقسیم علل مهاجرت به سه بخش اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، تخصیص منابع براساس روابط و نه شایستگی، فساد ارگان‌های دولتی، تضاد منافع، بکارگیری خویشاوندن در مناصب و نامتناسب شدن عرضه و تقاضا را از علل اقتصادی خواند«دکتر محمدحسین شریف‌زادگان» استاد دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به آمار مهاجرت سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی نخبه طبق اعلام صندوق بین المللی پول گفت: مهاجران ذهنی و هنجار شدن مهاجرت و ناهنجار شدن ماندن در کشور، پدیده های جدیدی در کشور است. من وقتی در یک بیمارستان خصوصی تهران بستری بودم، دیدم برای پزشکی که می‌خواست مهاجرت کند، جشن گرفته بودند!
وی با تقسیم علل مهاجرت به سه بخش اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، تخصیص منابع براساس روابط و نه شایستگی، فساد ارگان‌های دولتی، تضاد منافع، بکارگیری خویشاوندن در مناصب و نامتناسب شدن عرضه و تقاضا را از علل اقتصادی خواند و توضیح داد: دستمزد متوسط پروفسور دانشگاه در ایران ۸۷۵ دلار و استادیار ۳۷۵ دلار با قدرت خرید پایین است، در حالی که این دستمزد در کشورهای دیگر چندین هزار دلار است.
شریف‌زادگان به ۱۳ ابرچالش کشور شامل کاهش سرمایه اجتماعی و ارتباط دولت و ملت، کاهش تولید ثروت، افزایش تورم، نبود سیاست خارجی معطوف به توسعه اقتصادی، فساد در همه ابعاد، فقر و نابرابری، مشکل آب، محیط زیست، بحران بانک‌ها، صندوقهای بازنشستگی، ناترازی بودجه، ناترازی انرژی اشاره کرد، اما مهمترین آنها را «اختلال در حکمروایی» و «نبود سیاست خارجی معطوف به توسعه» دانست که اگر اینها حل نشود، بقیه حل نمی‌شود و اگر تا حدی هم حل شود، موثر است. اما با این شرایط مهاجرت نخبگان طبیعی است. او تنش‌های زیاد با کشورهای مقصد مهاجران، کاهش ظرفیت نمایندگان ایران برای جذب نخبگان و تحریم‌هایی که به دانشگاه‌ها هم رسیده را در مهاجرت موثر خواند و گفت: من در دانشگاهی کار می کنم که تحریم است و دانشگاه‌های دنیا هم اجازه تعامل مناسب با ما ندارند.
شریف‌زادگان: اولین راهکار تغییر در شرایط اقتصادی است و این هم با حرف انجام نمی‌شود و نیاز به پارادایم شیفت در اقتصاد کشور دارد. اصلاح حکمرانی و گسترش آزادی‌ها و سیاست خارجی معطوف به منافع ملی از دیگر راه‌های کاهش موج مهاجرت نخبگان ایرانی استوزیر اسبق رفاه در ادامه با بیان این که ما به آینده امیدواریم و بهبود نسبی شرایط هم موثر است، راه‌های برون رفت از وضع کنونی را برشمرد و گفت: اولین راهکار تغییر در شرایط اقتصادی است و این هم با حرف انجام نمی شود و نیاز به پارادایم شیفت در اقتصاد کشور دارد. او اصلاح حکمرانی و گسترش آزادی‌ها و سیاست خارجی معطوف به منافع ملی را از دیگر راه‌های کاهش موج مهاجرت نخبگان ایرانی خواند. استاد دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به لزوم بهره گیری از ایرانیان خارج گفت: این تصور که ایرانیان مهاجرت کرده سرمایه شان را اینجا می آورند، درست نیست؛ مگر اینکه برنامه فراسرزمینی طراحی کنیم و این نیازمند بهبود روابط با کشورهای دیگر است. البته جای تاسف است که ما یکی از ۵ تمدن دنیا بودیم و ایران هراسی می شود و در شرایطی که تمام بانک‌ها با هم زنجیره هستند، استاد ما به خاطر FATF حتی یک کتاب نمی تواند بخرد. کارمند و دیپلمات ایران رفته برای خدمت و در خارج بچه دار شده و الان او را متهم و از سمت ممنوع می‌کنیم!
وی در پایان با یادآوری راهبرد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در ابتدای دولت سازندگی گفت: آقای هاشمی گفت جنگ تمام شده و باید ایرانیان خارج کشور راحت بیایند و برای این، قانون مدنی را مسکوت بگذارید. این قانون مسکوت بود تا سال ۱۴۰۱ که آن را حتی سخت‌تر از قبل کردند و اگر دلایل مهاجرت را حل نکنیم، در بر همین پاشنه می چرخد.
به جای مهاجرت نخبگان با تخلیه ملی مواجهیم
«مجتبی لشگربلوکی» مشاور ارشد استراتژی و سرمایه‌گذاری اقتصادی سخنران بعدی نشست با بیان این که «اگر فرض‌های درست نداشته باشیم، سیاست‌گذاری می‌تواند باعث مشکل شود»، به پیش فرض های نادرست در زمینه مهاجرت اشاره کرد و گفت: در ذهن ما ناگفته خاک از انسان مهمتر است و طلا از مغز مهمتر! اگر امروز بخواهید از ایران خارج شوید، تنها ۵۰۰۰ دلار می توانید بیرون ببرید، ولی خروج مغز به راحتی ممکن است. از دست دادن جزایر خیلی برای ما ناگوارتر از خروج آدم‌هایی است که می‌روند و برنمی‌گردند. این نگاه باید اصلاح شود و باید با حساس سازی ذهن جامعه و سیاست‌گذار را اصلاح کرد. وی انحصار مهاجرت به نخبگان را نادرست خواند و گفت: بعید است یک لوله کش یا پرستار را نخبه بدانید. ولی جامعه بدون پرستار و لوله کش ممکن نیست. امروز ما با تخلیه ملی به جای مهاجرت نخبگان مواجهیم.
لشگربلوکی: انحصار مهاجرت به نخبگان را نادرست خواند و گفت: بعید است یک لوله کش یا پرستار را نخبه بدانید. ولی جامعه بدون پرستار و لوله کش ممکن نیست. امروز ما با تخلیه ملی به جای مهاجرت نخبگان مواجهیملشگربلوکی با رد این نگاه که «مهاجرت تنها مساله کشور مبدا است» گفت: واقعیت اینست که الان مقاصد مهاجرتی دارند فعالانه عمل می کنند و در جنگ بر سر جذب استعدادها در امارات و انگلستان و نقاط دیگر کاملا برنامه ریزی می کنند. چون فهمیده اند بیش از خاک مغز مهم است. ما باید حساب سرمایه انسانی خود را داشته باشیم. چون چیزی که سنجیده نشود، کنترل و مدیریت نمی شود. درباره سرمایه انسانی این را نداریم و حساسیت اجتماعی ایجاد نمی شود. باید کمک کنیم در مراجع رسمی سیاستگذاری مثل شورای عالی امنیت ملی، دفتر سرمایه انسانی وجود داشته باشد و نهادهای امنیتی سیاسی حساس باشند و به حفظ سرمایه انسانی کمک کنند. وی این باور که «مهاجرت نخبگان برای کشور مبدا زیان بار است» را هم زیر سوال برد و گفت: جنبه های منفی مهاجرت هست، ولی نباید از جنبه های مثبت آن هم غافل شویم. انگار جامعه ما هوشمندانه در خارج مرزهای ایران یک ذخیره ژنتیک برای بقا ایجاد می‌کند تا شرایط برای بازگشت مساعد شود. اگر نمی توانیم مهاجرت را کنترل کنیم لااقل هر ایرانی یک سفیر فرهنگی، رسانه و یک پل ارتباطی در خارج باشد و باید شرایطی ایجاد کنیم تا از ظرفیت اینها استفاده کنیم. به عنوان نمونه، چرا لابی ایرانی در خارج کشور نداشته باشیم؟
لشگربلوکی با بیان اینکه با تغییرات فناوری رخ داده، «هم زمانی» و «هم مکانی» دیگر مثل قبل مهم نیست، افزود: فناوری حتی مشکل «هم زبانی» را هم حل کرده و می توان در لحظه صدای فردی را به زبان دیگر شنید؛ اما ما چند دوره (course) مشترک با دانشگاه های دنیا داریم؟ بسیاری از ایرانیان در موسسات مالی دنیا هستند. چقدر از مشورت آنها استفاده می‌کنیم؟ چند ایرانی خارج کشور را برای حل مشکلات و ابرچالش‌هایمان به صورت آنلاین دعوت می‌کنیم؟
وی در پایان گفت: ما به خاطر نگاه امنیتی اشتباه و تنگ‌نظری از ایرانیان مهاجر استفاده نمی کنیم، اما اگر این نگاه را تغییر دهیم، شاید تهدید مهاجرت برای ما به فرصت تبدیل شود. سیاست ما بازگشت مهاجران است؛ اما من می‌گویم به جای آن، دنبال اتصال فرامرزی باشیم و هر کس هر جای دنیا هست، برای ایران کار کند.
نژادپرستی فرهنگی، باعث اعتراض توده و واگرایی نخبگان
«دکتر کیومرث اشتریان» استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به عنوان سخنران بعدی، بخشی از مهاجرت را مربوط به سیاست‌های عمومی و متاثر از مبانی ارزشی و هنجاری دانست و گفت: این موارد از جنس گفتمان است و از طریق گفت‌وگوی دائمی خبرگان حل می شود.
اشتریان: واژه «نژادپرستی فرهنگی» را به کار می‌برم تا هشدار دهم. گاه بدون این که مطلع باشیم نژادپرست فرهنگی می‌شویم و برخی نمادها را آنقدر تکرار می کنیم که انسان‌ها و حکومت را به نژادپرستی فرهنگی می‌کشانیم. این نژادپرستی فرهنگی با توده مردم و نخبگان تصادم کرده و باعث می‌شود اعتراض اجتماعی وارد توده شود و از سوی دیگر باعث واگرایی نخبگان و مهاجرت می شودمن واژه «نژادپرستی فرهنگی» را به کار می‌برم تا هشدار دهم. گاه بدون این که مطلع باشیم نژادپرست فرهنگی می‌شویم و برخی نمادها را آنقدر تکرار می کنیم که انسان‌ها و حکومت را به نژادپرستی فرهنگی می‌کشانیم. این نژادپرستی فرهنگی با توده مردم و نخبگان تصادم کرده و باعث می‌شود اعتراض اجتماعی وارد توده شود و از سوی دیگر باعث واگرایی نخبگان و مهاجرت می شود.
وی با طرح این سوال که «آیا واقعا ما ایرانی ها نژادپرست هستیم؟ و آیا این به ساختار سیاست‌گذاری نیروی انسانی ما وارد شده؟» افزود: چه بسا یک طبقه خرده بورژوازی و فرقه سازی ایدئولژیک شکل گرفته تا باعث مهاجرت نخبگان شود. چون استراتژی نیروی انسانی ما، ملی نیست و این زخم عمیق کنار گذاشته شدن در مهاجران ایجاد می‌کند و باعث می شود حتی نتوانیم آثار مثبت مهاجرت را داشته باشیم. اشتریان گفت: شاید نظام گزینش سیاسی در سطح یک گروه سیاسی مثلا حذف اصلاح طلبان به صورت عمومی حس نشود، ولی وارد حذف معلمان و استادان و... هم شد، جامعه متاثر می شود. مثلا یک جوان ۳۵ ساله دکترا گرفته، ولی با سیاستهای گزینشی تا ۴۵ و ۵۰ سالگی مضطرب است که چیزی بگوید و کل فرصت شغلی هیئت علمی شدنش از بین برود. مهاجران ۴۵ ساله می‌شناسم که می‌گویند هنوز آواره‌ام و اصلا دوست ندارند در انگلستان و فرانسه باشد، اما چیزی گفته و رهایش نمی کنند. وی توضیح داد: البته برخی افراد چون خودشان را انطباق می دهند، از این صافی گزینش رد می شوند. اما اگر شما آینده روشن نداشته باشید، فضا به سمت مهاجرت ترغیب می شود و عملا یک طبقه بورژوازی ایدئولژیک شکل می گیرد. ما باید هشدار دهیم تا این وضعیت رخ ندهد. البته ایدئولژی در اینجا صرفا یک پوشش است. ما انسان‌ها دنبال منافع هستیم و به منافعمان پوشش ایدئولژیک می دهیم. و الا رویکرد اصلی انقلاب اسلامی ربطی به این رویکرد ندارد. استاد دانشگاه تهران در پایان گفت: اگر زیست فرهنگی خاصی را تحمیل کنیم باعث واگرایی و حتی باعث انقراض اجتماعی یک نسل می شود. یک دلیل اساسی مهاجرت نخبگان می تواند نژادپرستی فرهنگی در سیاست‌های استخدامی باشد و نکته مهم این است که توده‌ها هم به راحتی این را می فهمند.
دیاسپورای ایرانی نداریم؛ ایرانیان در کشور مقصد از هم فرار می‌کنند
دکتر «طاهره خزایی» عضو هیات علمی دانشگاه تهران و استاد «جامعه شناسی مهاجرت» سخن خود را با خاطره جلسه اول تدریس همین درس در ترم پیش آغاز کرد که وقتی نظر دانشجویان درباره مهاجرت را جویا شده، یکی از دانشجویان گفته است: در خارج فرش قرمز برای من پهن نکرده‌اند و فقط می‌خواهم زندگی کنم. برخی از نسل جوان به جای یک آرمان و ایده‌آل، تنها برای یک زندگی عادی می خواهند مهاجرت کنند.
خزایی استاد دانشگاه: دانشجو می‌گویددر خارج فرش قرمز برای من پهن نکرده‌اند و فقط می‌خواهم زندگی کنم. برخی از نسل جوان به جای یک آرمان و ایده‌آل، تنها برای یک زندگی عادی می خواهند مهاجرت کنندوی با انتقاد از اینکه در سند سازمان ملی مهاجرت هیچ اشاره ای به مهاجرت ایرانی و جمعیت ایرانیان خارج از ایران نیست، گفت: براساس تعاریف علمی، ما دیاسپورای ایرانی نداریم. ۲ تا ۷ میلیون ایرانی مهاجر داریم و میزان مهاجران بعد از جمهوری اسلامی یا افزایش یافته و یا اقلا کاهش نیافته و نظام سیاسی نتوانسته این روند را کم کند.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به سه رویکرد ممانعت خروج، بازگشت و تمرکز بر جمعیت ایرانیان خارج، سومی را برگزید و گفت: این جمعیت ۷، ۸ میلیونی، تنها ۱ درصد مهاجران جهان است. اما با اینکه اکثرا نخبه هستند، هیچ آورده‌ای برای جامعه ایران ندارند. وی با اشاره به مطالعه مهاجران ایرانی و دیگر کشورهای خاور میانه گفت: مهاجر ایرانی ماهر و آموزش دیده است و برخلاف کشورهای دیگر، مهاجرت ما فردی است، نه جمعی و انتخابی است. ضمنا مثل برخی کشورها پسااستعماری نیست. به گفته خزایی، ایرانیان به دلیل نبود اعتماد در کشور مقصد از هم فرار می‌کنند، اجتماع هم‌بسته از ایرانیان در خارج از ایران نداریم که بگوییم «دیاسپورا» است. اندازه آن کوچک است و در گروه‌های کوچک و بزرگ و جزایر گریزان و منزوی پراکنده هستند و روابط حسنه با هم ندارند. همدیگر را قبول ندارند و اینکه همسو با نظام جمهوری اسلامی هستی یا اپوزیسیون و.. همدیگر را متهم می کنند. با جمعیت واگرایی مواجهیم که می شود به آنها مجمع الجزایر قومیتی گفت و گرچه فرهنگی و متخصص هستند، اما اتمیزه و پراکنده‌اند و آورده سیستماتیک برای جامعه ایران ندارند و حتی سفیر فرهنگی هم برای ایران نیستند. به گفته این استاد دانشگاه، هنوز بخشی از دعوای آنها بر سر انقلاب ۱۳۵۷ است و از نگاه برخی سبک زندگی مذهبی به معنای کارگزاری جمهوری اسلامی و باعث فاصله گرفتن می شود. اما باید زمینه گفت‌وگوی جامعه ایرانیان را فراهم کرد و قدم اول گفتگوی اینها با هم و گفتگوی نماینده ایران با آنهاست. وی در پایان گفت: در قدم بعدی نظام باید در سطح کلان‌تر با نظام بین الملل گفتگو کند. مهاجر هیچ وقت منافع خود را برای سرزمین مادری به خطر نمی‌اندازد و باید از ساختار خواست که این کارها را بکند.
انقلاب کردیم که بند از پای مردم باز کنیم، اما برخی قوانین ما بندها را زیاد کرده است
دکتر «علی اکبر صالحی» استاد دانشگاه صنعتی شریف در این نشست با بیان اینکه «تعلق به ایران نباید به خاطر اشتباه امثال من تضعیف شود» گفت: چیزی که ما از آن ضربه می خوریم، تصویرسازی و روایت پردازی است و دیگران برای ما روایت پردازی می کنند. خیلی اشکالات داریم، اما سیاه نمایی هم زیاد است و البته باید عیب‌های خود را هم ببینیم و منصفانه قضاوت کنیم.
وی تاکید کرد: نمی توان با بخشنامه و پلیس مانع رفتن کسی شد، مسائل فرهنگی بخشنامه پذیر نیست.  تعلق به ایران نباید به خاطر اشتباه امثال من تضعیف شود،چیزی که از آن ضربه می خوریم، تصویرسازی و روایت پردازی دیگران است.اشکالات زیادی داریم، اما سیاه‌نمایی هم زیاد است و البته باید عیب‌های خود را ببینیم و منصفانه قضاوت کنیموزیر پیشین امور خارجه با انتقاد از قانون دوتابعیتی گفت: قانون را برای این می گذارند که مشکلات مردم را حل کند. ما انقلاب کردیم که بند از پای مردم باز کنیم، اما برخی قوانین ما بندها را زیاد کرده است. هیچ جا به اندازه ما مجلسشان جلسه ندارد. بعضی صرفا با رویکرد سیاسی قانون دوتابعیتی را گذاشتند تا پای بعضی افراد به جایی باز نشود. اگر فردی در آمریکا بوده و قهرا فرزندش آنجا به دنیا آمده، چرا باید قانون پایش راببندد؟ باید قوانین منطقی و راهگشا باشند. البته دولت لایحه داده که بخشی از مسایل حل می شود.
صالحی در ادامه گفت: دست‌کم از کشورهای اطراف بیاموزیم. لبنانی تا ابد لبنانی است و حتی با ۱۰۰ پاسپورت، هروقت لبنان برود، تمام امکانات را دارد. قوانین مدنی ما خون ایرانی را شریف می‌داند. از سال ۱۳۰۴ تاکنون، تنها ۱۶۰۰ نفر تابعیت ایرانی داده‌ایم. می توانیم به نخبگان دیگر کشورها هم تابعیت بدهیم. ما به ایرانی بودن افتخار می‌کنیم، اما پیش از آن انسان هستیم. باید دنبال اکوسیستمی باشیم که هم تشویق به خارج نشوند و هم از همه بتوان استفاده کرد.

 

ایران چگونه می‌تواند مقصد بازگشت نخبگان باشد؟
 با وجود چالش‌های خروج نخبگان، ایران هنوز از ظرفیت علمی و نیروی انسانی متخصص، با اصلاح سیاست‌ها، تقویت اکوسیستم نوآوری و ایجاد پل‌های ارتباطی با نخبگان ایرانی خارج از کشور، کشور می‌تواند به مقصد بازگشت استعدادها و یک هاب فناوری و نوآوری در منطقه تبدیل شود.
اخیراً گزارشی منتشر شده با این مضمون که نمایشگاه GITEX Global ۲۰۲۵ در دبی، به یکی از بزرگ‌ترین «چاه‌های گرانشی استعداد و سرمایه» در خاورمیانه بدل شده است؛ جایی که بسیاری از نخبگان ایرانی، کارآفرینان و استارتاپ‌ها به امید یافتن سرمایه، بازار بین‌المللی و محیطی باثبات‌تر، در مدار آن قرار گرفته‌اند.
در این گزارش آمده است که امارات متحده عربی با تکیه بر زیرساخت‌های دیجیتال، سیاست‌های جذب نخبگان و حمایت از سرمایه‌گذاری خطرپذیر، توانسته است بخش قابل توجهی از ظرفیت علمی و فناورانه منطقه را به سوی خود بکشاند؛ و در مقابل، ایران با وجود دارا بودن پشتوانه‌ی عظیم نیروی انسانی متخصص، هنوز نتوانسته این ظرفیت را به فرصت اقتصادی و فناوری پایدار تبدیل کند.
اما در پسِ این روایتِ غالب، پرسش دیگری نیز نهفته است:
آیا واقعاً همه نخبگان ایرانی «به اجبار» به امارات می‌روند؟
آیا ایران در این رقابت منطقه‌ای، صرفاً در جایگاه تماشاگر ایستاده است؟
یا هنوز می‌تواند بازی را تغییر دهد و به بازیگری فعال در زنجیره نوآوری و فناوری خاورمیانه تبدیل شود؟
به گزارش خبرنگار دانشجوایران از نظر سرمایه انسانی و علمی، یکی از کشور‌های پیشرو منطقه به شمار می‌آید. بدنه‌ی عظیم مهندسان، پژوهشگران، دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در رشته‌های فنی و علوم پایه، پشتوانه‌ای است که در کمتر کشوری در خاورمیانه با این گستردگی یافت می‌شود. براساس گزارش‌های بین‌المللی، ایران در حوزه‌ی تولید علم و مقالات علمی، همواره در میان کشور‌های برتر منطقه قرار داشته است و سهم قابل‌توجهی از مقالات علمی حوزه‌های مهندسی، نانو، زیست‌فناوری و علوم پایه به پژوهشگران ایرانی اختصاص دارد. این آمار نشان می‌دهد که «ظرفیت تولید دانش» در کشور نه‌تنها فعال است، بلکه در بسیاری از حوزه‌ها رشد پیوسته‌ای را تجربه می‌کند.
در سال‌های اخیر، این سرمایه علمی به تدریج به سمت تجاری‌سازی و نوآوری نیز حرکت کرده است. براساس مطالعه‌ی توسعه زیست‌بوم نوآوری ایران که از سوی برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) منتشر شد، طی سال ۲۰۲۱ تعداد استارتاپ‌ها و شرکت‌های نوپا در کشور رشد قابل توجهی داشته است. هم‌زمان، زیرساخت‌هایی مانند پارک‌های علم و فناوری، مراکز رشد، شتابدهنده‌ها و صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر گسترش یافته‌اند و به تدریج شبکه‌ای از نهاد‌های پشتیبان نوآوری را شکل داده‌اند. این تحول نشان می‌دهد که مسیر شکل‌گیری اکوسیستم نوآوری در ایران هرچند هنوز در ابتدای راه است، اما جهت‌گیری آن به سوی تثبیت و بلوغ تدریجی پیش می‌رود.
 از سوی دیگر، گزارش سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO) درباره شاخص جهانی نوآوری (Global Innovation Index) در سال ۲۰۲۴ نکته‌ی جالبی را آشکار می‌کند: ایران در بخش «خروجی‌های نوآوری» (Innovation Outputs) عملکردی به‌مراتب بهتر از «ورودی‌های نوآوری» (Innovation Inputs) دارد. به بیان ساده، هرچند منابع مالی و زیرساختی نوآوری در ایران محدود است، اما خروجی‌های علمی، فناورانه و خلاقانه‌ی کشور فراتر از میزان ورودی‌هاست. این یعنی ایران با وجود محدودیت‌های تحریم، کمبود سرمایه‌گذاری خارجی و چالش‌های نهادی، همچنان توانسته بازده بالایی از نوآوری ایجاد کند. به تعبیر دیگر، «خلاقیت ایرانی» حتی در شرایط دشوار نیز به حرکت ادامه داده است. این شاخص‌ها در مجموع نشان می‌دهند که ایران از منظر منابع انسانی، تولید دانش و ظرفیت نوآوری، نه تنها دارای پایه‌ای مستحکم است، بلکه در صورت فراهم شدن بستر‌های حمایتی، مالی و ارتباطی مناسب، می‌تواند یکی از قطب‌های نوآوری منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای شود.
فرصت‌های پیش‌ِروی ایران برای تثبیت جایگاه در اقتصاد دانش‌بنیان
 در کنار چالش‌های ساختاری، ایران از ظرفیت‌های راهبردی قابل‌توجهی برخوردار است که می‌تواند پایه‌گذار مدلی بومی از نوآوری و توسعه فناورانه باشد. نخستین مزیت، بازار داخلی بزرگ و متنوع کشور است؛ بازاری با بیش از ۸۵ میلیون نفر جمعیت و تقاضای رو به رشد در حوزه‌های فناوری اطلاعات، انرژی‌های نو، بهداشت، و صنایع خلاق. این بازار، همراه با موقعیت ژئواستراتژیک ایران در اتصال سه منطقه‌ی خاورمیانه، آسیای مرکزی و خلیج فارس، ظرفیت بالقوه‌ای برای تبدیل شدن به یک هاب منطقه‌ای نوآوری و تبادل فناوری فراهم می‌کند.
از سوی دیگر، ایران می‌تواند به جای الگوگیری صرف از مدل‌های اقتصادی امارات یا ترکیه، مدل بومی نوآوری خود را بر مبنای واقعیت‌های داخلی و مزیت‌های علمی و فرهنگی بنا کند. ترکیب دانش بومی، شبکه‌ی گسترده‌ی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها، و حضور نیروی انسانی متخصص در حوزه‌های مهندسی، علوم پایه و پزشکی، بستر مناسبی برای طراحی «نوآوری ایرانی» فراهم کرده است — مدلی که بتواند میان فناوری، فرهنگ، و اقتصاد اجتماعی پیوند برقرار کند.
در نهایت، اگر اصلاحات در حوزه‌ی رگولاتوری، جذب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی، و تسهیل همکاری‌های بین‌المللی به‌طور هدفمند دنبال شود، ایران نه تنها از مسیر خروج نخبگان خواهد کاست، بلکه می‌تواند به مقصدی برای بازگشت، همکاری و جذب استعداد‌های منطقه‌ای بدل شود. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که ایران، به‌واسطه‌ی هزینه‌ی پایین نیروی انسانی متخصص، ظرفیت بالای علمی، و موقعیت جغرافیایی ممتاز، پتانسیل آن را دارد که در آینده‌ی نزدیک از صادرکننده‌ی استعداد به صادرکننده‌ی نوآوری و فناوری تبدیل شود — به شرط آن‌که مسیر سیاست‌گذاری در جهت تقویت اکوسیستم نوآوری و تعامل جهانی بازتعریف گردد.
وضعیت امارات و مدل جذب نخبگان
 نمایشگاه GITEX ۲۰۲۵ در دبی، به یکی از مهم‌ترین رویداد‌های فناوری در سطح جهان تبدیل شده است؛ جایی که بیش از ۶٬۸۰۰ شرکت فناور و ۲٬۰۰۰ استارتاپ از ۱۸۰ کشور حضور داشته‌اند. این حجم از مشارکت، نشان‌دهنده‌ی قدرت امارات در نمایش فناوری، جذب سرمایه و ایجاد شبکه‌های بین‌المللی است و جایگاه آن را به عنوان یک هاب منطقه‌ای فناوری و نوآوری تثبیت می‌کند.
امارات با بهره‌گیری از سیاست‌های جذب استعداد، زیرساخت‌های مدرن، آزادی نسبی اقتصادی و موقعیت تجاری استراتژیک توانسته است محیطی فراهم کند که سرمایه‌گذاران، کارآفرینان و نخبگان منطقه‌ای را به سوی خود جلب کند. این سیاست‌ها، علاوه بر جذب سرمایه، شبکه‌ای گسترده برای تعامل و تبادل دانش بین‌المللی ایجاد کرده‌اند.
با این حال، برخی تحلیل‌ها هشدار می‌دهند که مدل امارات در برخی حوزه‌ها نیز محدودیت‌هایی دارد. به عنوان نمونه، گزارش‌ها نشان می‌دهند که سرمایه‌گذاری‌های منطقه‌ای در حوزه‌های نوظهور مانند «کلایمت‌تک» (فناوری‌های مرتبط با تغییرات اقلیمی) بیشتر به کشور‌های خارج از منطقه اختصاص یافته و سهم منطقه از این سرمایه‌گذاری‌ها نسبتاً محدود بوده است.
از سوی دیگر، حضور ایرانی‌ها در این اکوسیستم به هیچ وجه همگانی یا ساده نیست. طبق گزارش‌ها، ایران در GITEX ۲۰۲۵ تنها با یک شرکت در نمایشگاه حضور داشته است، که نشان می‌دهد مشارکت نخبگان ایرانی محدود و محدودیت‌های اداری و سرمایه‌ای هنوز پابرجا هستند.
نکته مهم این است که خروج نخبگان به امارات به معنی قطع ارتباط با ایران نیست، اما اگر این مهاجرت‌ها به شکل «رفته بماند» ادامه یابد، فرصت‌های بازگشت، تأثیرگذاری منطقه‌ای و ایجاد حلقه‌های دانش و نوآوری برای ایران از دست خواهد رفت. تحلیلگران بر این باورند که ایران باید با ایجاد بستر‌های بازگشت و همکاری بین‌المللی، از این جریان به عنوان فرصت بهره ببرد و نه صرفاً به عنوان تهدید.
 تغییر بازی از خروج نخبگان به «گردش مغزها» (Brain Circulation)
 به جای نگرانی صرف از خروج نخبگان، ایران می‌تواند با اتخاذ سیاست‌های هدفمند به سمت گردش و بازگشت نخبگان، همکاری بین‌المللی، سرمایه‌گذاری مشترک و ایجاد پلتفرم‌های مشارکت حرکت کند. این رویکرد نه تنها از مهاجرت استعداد‌ها جلوگیری می‌کند، بلکه آنها را تشویق می‌کند تا در فرآیند‌های فناورانه و اقتصادی کشور مشارکت فعال داشته باشند و تجربه و دانش خود را به زیست‌بوم نوآوری ایران منتقل کنند.
راهکار‌های عملی برای تحقق این هدف شامل موارد زیر است:
ایجاد شبکه‌های بین‌المللی: برقراری ارتباط مستمر با نخبگان ایرانی مقیم خارج و جذب سرمایه، فناوری و فرصت‌های همکاری از طریق آنان.
تسهیل ساختار‌های ارتباطی: ایجاد دفاتر نمایندگی، همکاری‌های پروژه‌ای، استارتاپ‌های مشترک و برنامه‌های مشارکتی که امکان ارتباط مستقیم نخبگان خارج با اکوسیستم داخلی را فراهم کنند.
کاهش موانع قانونی و اداری: اصلاح قوانین، مقررات مالی و نظام سرمایه‌گذاری به نحوی که مشارکت نخبگان در پروژه‌ها و کسب‌وکار‌های داخلی، آسان، سریع و جذاب باشد.
حضور بین‌المللی؛ ضرورتی برای رشد شرکت‌های دانش‌بنیان
 یکی از مؤلفه‌های کلیدی در توسعه اقتصاد دانش‌بنیان، فراهم‌کردن فرصت حضور فعال شرکت‌های فناور ایرانی در نمایشگاه‌ها و رویداد‌های بین‌المللی است. چنین حضوری نه تنها ویترینی برای معرفی توانمندی‌های فناورانه کشور محسوب می‌شود، بلکه دریچه‌ای است برای آشنایی با روند‌های جهانی، استاندارد‌ها و نیاز‌های بازار‌های نوظهور در حوزه فناوری‌های پیشرفته. شرکت‌های دانش‌بنیان از طریق این تعاملات می‌توانند درک دقیق‌تری از جهت‌گیری جهانی نوآوری به دست آورند و محصولات خود را با معیار‌های بین‌المللی همسو کنند.
نمایشگاه‌های جهانی فناوری، به‌ویژه رویداد‌هایی مانند GITEX و CES، فرصت‌های بی‌نظیری برای شبکه‌سازی، یافتن سرمایه‌گذاران خارجی و ورود به زنجیره جهانی تولید و عرضه فناوری فراهم می‌کنند. فراهم‌کردن بستر حضور گسترده‌تر شرکت‌های دانش‌بنیان ایرانی در چنین رویدادهایی، می‌تواند مسیر جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) را هموار کرده و به توسعه صادرات محصولات دانش‌بنیان ایرانی منجر شود. این روند نه تنها موجب رشد اقتصادی شرکت‌ها خواهد شد، بلکه جایگاه ایران را در عرصه نوآوری منطقه‌ای ارتقا می‌دهد.
به‌منظور بهره‌گیری مؤثر از این فرصت‌ها، لازم است نهاد‌های حاکمیتی و حمایتی کشور از جمله معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان ریاست‌جمهوری، صندوق نوآوری و شکوفایی و پارک‌های علم و فناوری، برنامه‌های ویژه‌ای برای پشتیبانی از حضور بین‌المللی شرکت‌ها طراحی کنند. ارائه بسته‌های حمایتی برای حضور در نمایشگاه‌ها، تسهیل فرآیند‌های صادراتی، و آموزش تیم‌های بازاریابی فناورانه می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در گسترش سهم شرکت‌های ایرانی از بازار جهانی داشته باشد. این سیاست، گامی مؤثر در جهت تبدیل ایران به بازیگری فعال در اکوسیستم جهانی فناوری و نوآوری خواهد بود.
کارشناسان معتقدند که با اجرای این سیاست‌ها، ایران می‌تواند از وضعیت مهاجرت مغز‌ها به فرصت گردش مغز‌ها تبدیل شود و علاوه بر حفظ استعداد‌های داخلی، شبکه‌ای فعال از نخبگان ایرانی خارج از کشور برای توسعه نوآوری، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان ایجاد کند.
سیاست‌ها و زیرساخت‌های لازم برای توسعه اکوسیستم نوآوری
 برای اینکه ایران بتواند به یک هاب منطقه‌ای فناوری و نوآوری تبدیل شود، تقویت سیاست‌ها و زیرساخت‌ها ضروری است. نخستین گام، بهبود ورودی‌های نوآوری است؛ این به معنای افزایش بودجه تحقیق و توسعه (R&D)، تقویت زیرساخت‌های فناورانه، توسعه شتابدهنده‌ها، مراکز رشد و پارک‌های علم و فناوری است. براساس گزارش برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP)، اکوسیستم نوآوری ایران رشد کرده، اما هنوز مسیر پیشرفت و تثبیت کامل را طی نکرده است.
علاوه بر این، ایجاد انگیزه‌های مالی و قانونی برای نخبگان نقش مهمی دارد؛ این شامل معافیت‌های مالیاتی، حمایت از سرمایه‌گذاری، و تسهیل روابط میان شرکت‌های دانش‌بنیان و نهاد‌های داخلی و بین‌المللی است. چنین اقدامات حمایتی می‌تواند مشارکت نخبگان در پروژه‌های داخلی و بازگشت استعداد‌ها را تشویق کند.
بهبود ارتباط با بازار‌های بین‌المللی و جذب سرمایه خارجی نیز از دیگر ضرورت‌هاست. باز کردن پنجره‌های سرمایه‌گذاری و توسعه همکاری با دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های خارج از کشور، ضمن انتقال دانش، امکان ورود فناوری و سرمایه را برای اکوسیستم داخلی فراهم می‌کند. در نهایت، بهره‌گیری از موقعیت منطقه‌ای ایران می‌تواند زمینه را برای تبدیل کشور به یک هاب منطقه‌ای فناوری فراهم کند. نمونه‌ای از این ظرفیت، حضور ایران در نمایشگاه‌های جهانی فناوری مانند GITEX است؛ هرچند حضور شرکت‌ها و استارتاپ‌های ایرانی محدود بوده است، اما به تازگی «پانل ایران» در GITEX ۲۰۲۵ به صورت رسمی برگزار شد، که فرصت مهمی برای معرفی توانمندی‌ها و جذب سرمایه‌های بین‌المللی فراهم می‌کند.
مدل خاص ایران؛ مسیر بومی و چالش‌محور نوآوری
 ایران می‌تواند به جای تقلید صرف از مدل امارات یا سایر هاب‌های منطقه‌ای، مدلی بومی و متناسب با ظرفیت‌های داخلی طراحی کند. این مدل می‌تواند ارزان‌تر و با اتکا بر نیروی انسانی متخصص داخلی باشد و تمرکز خود را بر فناوری‌های چالش‌محور منطقه‌ای قرار دهد؛ حوزه‌هایی مانند مدیریت آب، کشاورزی هوشمند، انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری سلامت که هم نیاز‌های داخلی را پاسخ می‌دهند و هم در سطح منطقه مزیت رقابتی ایجاد می‌کنند.
نمونه‌ای از این رویکرد، پارک فناوری پردیس در ایران است که با ترکیب ظرفیت دانشگاهی، زیرساخت‌های نوآوری و تمرکز بر شرکت‌های دانش‌بنیان، به عنوان یک مرکز توسعه فناوری بومی عمل می‌کند.
نکته کلیدی در طراحی مدل ایران این است که فناوری باید پاسخگوی مسائل واقعی داخلی و منطقه‌ای باشد، نه صرفاً تولید برای صادرات یا نمایش بین‌المللی. این رویکرد می‌تواند مزیت رقابتی ایران را در مقابل هاب‌های فناوری منطقه‌ای مانند امارات افزایش دهد و امکان جذب نخبگان و سرمایه‌گذاران را به شکل پایدار فراهم کند.
ایران با وجود چالش‌های ساختاری و محدودیت‌های تحریم، هنوز دارای سرمایه انسانی، ظرفیت علمی و اکوسیستم نوآوری قابل توجه است. تولید علم و نوآوری در کشور، علی‌رغم ضعف در «ورودی‌ها» و محدودیت‌های زیرساختی، نشان می‌دهد که پتانسیل بالفعل‌نشده‌ی فناوری و دانش ایرانی بالا است و با حمایت‌های هدفمند می‌تواند به رشد پایدار برسد. این نکته مهم، تصویر ایران را از یک کشور صرفاً «بازنده در فرار مغزها» به یک بازیگر بالقوه در منطقه تغییر می‌دهد. در عین حال، محدودیت‌های قانونی، سرمایه‌گذاری، زیرساختی و دسترسی به بازار‌های بین‌المللی، همراه با روایت غالب خروج نخبگان، همچنان مانع اصلی توسعه پایدار فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان هستند. ایران اگر نتواند مسیر بازگشت، مشارکت و گردش نخبگان را تسهیل کند، ممکن است فرصت‌های ارزشمند همکاری، انتقال دانش و سرمایه‌گذاری بین‌المللی را از دست بدهد.
با این وجود، ایران می‌تواند با طراحی مدل نوآوری بومی، تمرکز بر فناوری‌های چالش‌محور منطقه‌ای، بهبود زیرساخت‌ها و سیاست‌های حمایتی، و بهره‌گیری از موقعیت ژئواستراتژیک خود، نه تنها خروج نخبگان را به فرصت تبدیل کند، بلکه به یک هاب منطقه‌ای فناوری و نوآوری بدل شود. این مسیر می‌تواند ایران را به مقصد نخبگان و سرمایه‌گذاران تبدیل کند و جایگاه علمی و فناورانه کشور را در سطح منطقه تثبیت نماید.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه