صفحه اول
شمشیر داموکلس گزارش جامع زودتر از موعد مقرر در رسانهها و تریبونهای غربی درباره پرونده هستهای ایران بالا رفته و دومینوی تهدید و فشار علیه تهران به راه افتاده است، دومینویی که آغاز آن شاید با قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود اما پایان آن چندان قابل پیشبینی و کنترل نخواهد بود. «ایالات متحده در حال آمادهسازی پیشنویس قطعنامهای تازه علیه ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی است.» این ادعای مطرح شده از سوی رویترز، شروع گمانهها، تهدیدها و تحلیلها درباره نشست روز نوزدهم شورای حکام آژانس است، نشستی که در آن قرار است اعضای این نهاد یکی از حساسترین گزارشهای خود درباره یکی از حساسترین پروندههای مورد بررسی خود را منتشر خواهد کرد. «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی با تایید انتشار این گزارش درباره محتوای آن گفت: «این گزارش جامع خواهد بود و قرار است یک گزارش کامل فنی باشد.» گروسی همچنین با اشاره به حضور «ماسیمو آپارو» یکی از معاونان خود در ایران از برگزاری تعدادی جلسه فنی در آینده نزدیک خبر داد و گفت: ما به روند خود برای روشن کردن تعدادی از مواردی که ایران در مورد آنها پاسخهای کافی به ما نداده است ادامه خواهیم داد اما تاکنون نتوانستهایم این توضیحات را دریافت کنیم.» گرچه تهران امیدوار است ادامه این گزارش «جامع» از وضعیت همکاریها با آژانس، مبتنی بر واقعیات و نه دادهها و فشارهای سیاسی باشد اما به توصیف منابع مطلع، این گزارش سختگیرانه و انتقادی تنظیم شده و در آن ادعاهای پیشین درباره برخی مکانهای غنیسازی و دیگر فعالیتهای هستهای ایران تکرار شده است. چرایی افزایش فشار بر ایران و تردیدها درباره نتیجهبخشی آن ارجاع احتمالی پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل، دومینویی است که آغاز آن با اعضای شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای اما پایان آن با آنها نخواهد بود. بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایرانی که از زمان برجام تلاش کرده است تا این رویه ناعادلانه را از بین ببرد، چندان خوشایند نبوده و ایران را به نوعی از سازوکارهای بینالمللی و حقوقی ناامید کرده و حق هرنوع واکنشی را برای تهران محفوظ میدارد. اینکه اما چرا نهاد بینالمللی چون آژانس هستهای تا این اندازه از رسالت خود فاصله گرفته محل سوال است. اگر هدف آژانس، تروییکای اروپا و آمریکا از بالا بردن شمشیر داموکلس علیه ایران، متقاعد شدن تهران برای رهاسازی غنیسازی و صنعت هستهای باشد که نشان میدهد این گروه با وجود بیش از ۳ دهه تجربه کنش و واکنش با تهران هنوز اصول بنیادین در تفکر سیاست خارجی ایران را نمیدانند. برای تهران غنیسازی به تعبیر «اسماعیل بقائی» سخنگوی وزارت امور خارجه اساسا موضوعی فانتزی نیست که قابل چشمپوشی باشد. غنیسازی به واسطه هزینههای مادی و معنوی بسیاری که برای جمهوری اسلامی ایران در سه دهه گذشته درپی داشته است موضوعی فراتر از ماده و اورانیوم و راکتور است و از این رو آژانس، آمریکا و اروپا برای درک نگاه تهران به این مسئله نه سایتهای هستهای که مفهومی چون غرور و عزت را باید درک کنند. فشار بر ایران نتیجهای جز تکرار روندی دو دهه قبل نداشته و این باید جامعترین دستور کار آژانسبینالمللی انرژی اتمی باشد، به ویژه اگر در پی رسیدن به توافقی با ایران هستند. گزینههای پیشروی ایران در برابر فشارهای جدید، طبعا گزینههای متعددی برای ایران قابل تصور است: - تداوم همکاری حداقلی با آژانس: ایران ممکن است تصمیم بگیرد که با حفظ خطوط قرمز خود، همکاری با آژانس را در سطحی حداقلی ادامه دهد تا بهانهای برای ارجاع پرونده به شورای امنیت بهدست نیاید. - افزایش سطح غنیسازی یا نصب سانتریفیوژهای پیشرفته: بهعنوان واکنش متقابل به تحرکات سیاسی آژانس، ایران میتواند گامهای فنی جدیدی بردارد تا اراده خود را برای استفاده از حقوق قانونی اش علی رغم فشارهای موجود تشان دهد. - مذاکره غیررسمی با آمریکا: مسیر مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا که در ماههای اخیر بهصورت محرمانه جریان داشته، ممکن است با میانجیگری کشورهایی چون عمان یا قطر، برای کاهش تنشها فعالتر شود. پرونده هستهای ایران بهنقطهای رسیده است که در آن، تصمیمات هر طرف میتواند پیامدهای بسیار سنگینی داشته باشد. اگر ایران و غرب نتوانند به یک الگوی تفاهم برسند، تداوم وضعیت فعلی ممکن است به مرحلهای خطرناک و غیرقابل بازگشت منجر شود. فعالسازی مکانیسم ماشه، و بازگشت تحریمهای بینالمللی، یقینا بر پیچیدگی ماجرای پرونده هسته ای ایران خواهد افزود. اما اگر آژانس بتواند نقش واقعی خود بهعنوان ناظر بیطرف و نه بازیگر سیاسی را ایفا کند، احتمال رسیدن به راهحل دیپلماتیک در میانمدت وجود دارد. هر توافق جدید، البته، باید بر پایه احترام متقابل، تضمینهای حقوقی و برد-برد بودن تنظیم شود، نه صرفاً باجخواهی یکجانبه.