روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 شنبه 29 آذر - شماره 4977

کائنات جایگاه موسیقی در نظام آموزش جهانی را بررسی می کند

ناترازی شادمانی در مدارس

 محبت قلی پور- وضعیت ملالت‌‌آور و کسالت بار مدارس، سیاستگذاری برای افزایش شادی و نشاط را ناگزیر کرده‌است. نظام آموزشی نیز ایجاد مدارس شاد و با نشاط را جز اهداف خود معرفی می­کند. در ساختار معنایی نظام آموزشی، شادی یکی از عواطف خنثی بشری است که در نتیجه انتخاب انسان می‌تواند وسیله‌ای برای نیل به کمال و یا مانعی بر سر راه آن باشد. از همین جا با دوگانگی در معنا مواجهیم که دو نوعِ متفاوت سیاستگذاری را طلب می­کند. در این دوگانگی شادی سالم یا شادی روحی (که در این ساختار معنایی، نشاط نامیده می­شود) در برابر شادی ناسالم یا شادی جسمانی قرار می­گیرد. نظام آموزشی در مقام اجرا، برای مقابله با شادی ناسالم، سازوکارهای مختلف طرد، سرکوب و توبیخ را به کار گرفته‌است، این در حالیست که برای شادی سالم، برنامه اجرایی مشخصی ارائه نکرده‌است.
واکنش وزیر آموزش و پرورش به حواشی موسیقی در مدارس
هفته پیش وزیر آموزش و پرورش با واکنش به حواشی پخش موسیقی در مدارس، تأکید کرد که مدرسه دارای شأن و قداست تربیتی است و نباید در پوشش فعالیت‌های جانبی، زمینه ناهنجاری فراهم شود.
 علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش با واکنش به حواشی ایجادشده درباره پخش موسیقی در برخی مدارس تصریح کرد: فضای مدرسه جای رفتارهای نامتعارف نیست و هرگونه فعالیت فرهنگی باید در چارچوب اهداف تربیتی و ارزشی دنبال شود.
وی افزود: نباید در پوشش برنامه‌های جانبی، زمینه بروز ناهنجاری‌های تربیتی فراهم شود یا به قداست و شأن مدرسه آسیب وارد شود، چراکه این فضا امانت خانواده‌ها و محل تربیت نسل آینده است.
وزیر آموزش و پرورش با اشاره به انتشار بخش‌هایی تقطیع‌شده از سخنانش اعلام کرد: اگر مجموعه اظهارات در کنار هم دیده شود، به‌روشنی مشخص است که تأکید ما بر تقویت فعالیت‌های سالم فرهنگی و جلوگیری از انحراف در کارکرد مدرسه است.
کاظمی با طرح این پرسش که آیا مدرسه محل پخش موسیقی‌های مبتذل یا رفتارهای خارج از چارچوب است، خاطرنشان ساخت: هیچ خانواده‌ای راضی به چنین رویکردی نیست و اساساً چنین مجوزی در سیاست‌های آموزشی کشور وجود ندارد.
وی افزود: مدارس بستر رشد استعدادهای فرهنگی و هنری دانش‌آموزان هستند و هنرهای آوایی و برنامه‌های سرود، جشنواره‌ها و مسابقات فرهنگی سال‌هاست به‌صورت سازمان‌یافته در نظام آموزشی اجرا می‌شود و حتی دامنه آن به جامعه معلمان نیز گسترش یافته است.
وزیر آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه مدرسه جای فرهنگ، هنر و تمدن اصیل ایرانی است، تأکید کرد: اجازه نخواهیم داد جریان‌های معاند یا فرصت‌طلب در پوشش فعالیت‌های هنری، فضای آموزشی کشور را آلوده یا ماموریت تربیتی مدارس را تضعیف کنند.
آیا وزیر درکی از خواسته جوانان دارد
اظهارات وزیر آموزش‌وپرورش درباره نفی موسیقی در مدارس، با واکنش انتقادی کارشناسان مواجه شده که آن را نشانه شکاف عمیق با نیازهای روحی، اجتماعی و نسلی دانش‌آموزان می‌دانند.
نسبت مدرسه با موسیقی در سال‌های اخیر چالش‌برانگیز بوده است، حواشی پخش موسیقی در مدارس ایران هم معلم بیکار کرده و هم مدیر مدرسه را به مقامات مسئول پاسخگو کرده است؛ حالا واکنش اخیر وزیر آموزش‌وپرورش به پخش موسیقی در مدرسه سبب‌ساز تعجب کارشناسان شده، اظهار نظری که انگار قصد دارد پخش موسیقی و آهنگ را در مدارس زیر سوال ببرد و با نفی آن به قداست مدرسه اضافه کند؛
از حرف‌های وزیر شوکه شدمرشد
محمدرضا نیک‌نژاد، معلم و کارشناس آموزش در واکنش به اظهارات وزیر آموزش و پرورش به خبرآنلاین می‌گوید: «تجربه شخصی من به‌عنوان معلم این است، دانش‌آموزان در کشور ما مجبورند خیلی زود یعنی ساعت شش از خواب بیدار شوند و طبیعتاً خواب‌آلودند، موسیقی می‌تواند خواب را از سر آن‌ها بپراند و ذهن‌شان را آماده کند؛ زنگ تفریح هم دقیقاً با همین هدف تعریف شده است، برای استراحت و تازه شدن ذهن و جسم. در این فضا اگر چند قطعه موسیقی پخش شود ذهن دانش‌آموز را تازه می‌کند. من بارها دیده‌ام در روزهای ملی که سرود یا آهنگ پخش می‌شد، بچه‌ها با انرژی بیشتر، چهره‌ای بازتر و آمادگی ذهنی بالاتری وارد کلاس می‌شدند.»
اما این کارشناس با اظهار تعجب از نظر وزیر آموزش و پرورش ادامه می‌دهد: «در برخورد اول و با خواندن این خبر آدم شوکه می‌شود. شما در مدرسه با دانش‌آموزانی سر و کار دارید که همگی زیر سن قانونی‌اند و در دوره‌ای از زندگی هستند که نیازمند شادی‌اند؛ چنین اظهارنظری در جهانی مطرح می‌شود که علم بارها نشان داده موسیقی حتی بر رشد گیاهان هم تأثیر می‌گذارد، حالا در چنین جهانی وزیر آموزش‌وپرورشی که مسئولیت دارد کودکان را سالم به جامعه تحویل بدهد، می‌آید و می‌گوید موسیقی یا آهنگ در مدرسه پخش نشود. به نظر من یکی از مهم‌ترین نتایج چنین نگاهی این است که این فرد واقعاً صلاحیت این جایگاه را ندارد.»
به‌گفته نیک‌نژاد: «همه‌جا در دنیا موسیقی را وارد محتوای درسی می‌کنند، اما اینجا مسئولی می‌گوید ما موسیقی نداریم. این حرف نشان‌دهنده یک شکاف بزرگ ذهنی، بینشی و حتی سوادی میان مسئولان آموزش‌وپرورش و مخاطبان آن است. تفاوت آموزش‌وپرورش با بسیاری از نهادهای دیگر این است که مخاطبانش از پنج‌سالگی وارد این ساختار می‌شوند و تا دوره نوجوانی در آن حضور دارند، واقعاً عجیب است که چنین اظهاراتی مطرح می‌شود و عجیب‌تر اینکه تحمل می‌شود.»
وزیر درکی از نیازها و خواست‌های جوانان ندارد
جامعه امروز با چالش‌های جدی مواجه است، شاید مهم‌ترین آن همین مسائل سیاسی و اقتصادی است که سبب شده دغدغه‌های ذهنی آن جامعه را گرفتار کند، حالا طبیعی است که همین دغدغه‌های فراگیر در جایی مانند مدرسه و کلاس درس ظهور و بروز کند، نیک‌نژاد با اشاره به همین مسائل به خبرآنلاین می‌گوید: «امروز تمام فشارها و گرفتاری‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، چه از طرف خانواده‌ها، چه از طرف معلمان و چه از سوی خود دانش‌آموزان، وارد کلاس درس می‌شود. اگر همین امکان محدود شادی جمعی را هم از بچه‌ها بگیریم، آمار افسردگی، خودکشی و آسیب‌های اجتماعی به‌مراتب بالاتر می‌رود. موسیقی یکی از این ابزارهاست و من واقعاً تعجب می‌کنم که بالاترین مقام آموزشی کشور از ممنوعیت پخش آهنگ در مدرسه صحبت می‌کند.»
این کارشناس آموزش به خواسته‌های نسل جدید اشاره می‌کند، نسلی که نیک‌نژاد معتقد است خواسته‌های آنان در میان مقامات نمایندگی نمی‌شود، او به اشاره به انتخابات اخیر شهردری نیویورک به خبرآنلاین می‌گوید: «در کشورهایی مثل آمریکا فردی ۳۵ ساله شهردار نیویورک می‌شود، چرا چنین فردی انتخاب می‌شود و چرا مردم به سمت او اقبال پیدا می‌کنند؟ به‌این دلیل که سخنگو و نماینده نسل‌های جدید است؛ نسل‌هایی که صاحبان واقعی جامعه کنونی‌اند. نسل وزیر دوره خود را پشت سر گذاشته اما نسل جوان نیازها و خواست‌های خاص خودش را دارد، این نوع نگاه نشان می‌دهد که وزیر درکی از نیازها و خواست‌های جوانان ندارد.»
آقای وزیر! جای موسیقی در مدرسه است؛ شادی جمعی را از دانش‌آموز بگیرید آمار افسردگی بالا می‌رود/ درکی از خواسته جوانان وجود ندارد
ما یاد نگرفته‌ایم به شکل جمعی شادی کنیم
همان‌طور که از نام آموزش و پرورش مشخص است این نهاد محلی برای آموزش زندگی به افراد جامعه است، حتما تلاش برای ترویج زندگی جمعی می‌تواند از اهداف مدرسه باشد، اما این قبیل اظهارنظرها (وزیر آموزش‌وپرورش) نسبت چندانی برای زندگی جمعی یا شادی جمعی به‌عنوان نشانه‌هایی از جمع‌پذیری ندارند. نیک‌نژاد با یادآوری همین مسئله بیان می‌کند: «دانش‌آموزان در مدرسه یاد می‌گیرند همدیگر را درک کنند، با هم زندگی کنند، با هم همکاری کنند و برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش کنند. آن‌ها یاد می‌گیرند با هم شادی کنند، موسیقی می‌تواند ابزار خوبی برای این فرآیند باشد. ناتوانی در بروز شادی در سطح ملی، ریشه در همین موضوع دارد؛ اینکه ناگهان یک اتفاق ملی می‌افتد و نیروهای امنیتی مجبور می‌شوند برای کنترل اوضاع به خیابان بیایند برای این است که ما یاد نگرفته‌ایم به شکل جمعی شادی کنیم درحالی‌که یادگیری این مسئله از مدرسه شروع می‌شود.»
این کارشناس آموزش با اشاره به سوابق مدارس می‌گوید: «در گذشته مدیر مدرسه عامل اجرای ساختاری بود که نوعی محدودیت ایجاد می‌کرد تا برنامه‌های ایدئولوژیک اجرا شوند، اما امروز مدیر، معاون و معلم از جنس خود مردم‌اند، معلم از دل جامعه آمده و خواست عمومی این است که فضای مدارس شاداب باشد. در بسیاری از مدارس این فضاهای شاد در حال شکل‌گیری است، با این وجود یکی از دلایل چنین واکنشی از طرف وزیر می‌تواند برای دخالت نهادهای غیرمسئول در آموزش و پرورش باشد، گاهی رسانه‌هایی وابسته به جناح مخالف دولت یا نهادهای مذهبی که می‌بینند در مدرسه‌ای موسیقی پخش می‌شود به وزیر فشار می‌آورند، او هم ناچار می‌شود واکنش نشان دهد، اما یادمان نرود وظیفه وزیر، دفاع از این مسئله است، او باید توضیح بدهد که این نسل و این بچه‌ها به شادی نیاز دارند و موسیقی یکی از ابزارهای شادی است، جای موسیقی در مدرسه است.»
خطای وزیر آموزش و پرورش کجاست؟
شکاف میان نهادی رسمی همچون آموزش و پرورش و زیست فرهنگی نسل جدید جایی برملا شد که کاظمی گفت: «ما در مدرسه چیزی به نام آهنگ نداریم و من نمی‌فهمم منظورتان چیست؟!» یک جامعه شناس معتقد است که بچه‌ها از مدرسه بریده‌اند و علاقه‌ای به حضور در آن ندارند، بنابراین به جای نگرانی درباره پخش موسیقی در مدارس، وزیر باید به فکر ارتقای سطح علمی و معدل دانش‌آموزان باشد.
پرسش انکاری وزیر آموزش و پرورش در مورد موجودیت موسیقی در مدارس، آنجا که می‌گوید: «کجا ما چنین مسائلی داریم؟» در مقابل واقعیت‌های اجتماعی قرار می‌گیرد؛ واقعیتی که به واسطه ماهیت نهاد آموزش و پرورش، مشخصا نسل آینده را هدف قرار می‌دهد. از سویی دیگر ورود به این مساله با نگاه وزیر آموزش و پرورش نشان از کژفهمی مفهوم موسیقی دارد؛ تسری یافتن این نگاه در جامعه حتی بر کیفیت موسیقی به شکل کلی هم تاثیرگذار بوده تا جایی که در برخی موارد رو به سوی ابتذال دارد.
به گزارش فرارو، وقتی علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش، در مجلس به استیضاح نزدیک شده بود، پذیرفت که «در آموزش و پرورش چالش مزمن چندوجهی داریم». به گفته کارشناسان، این چالش‌ها از افت کیفیت علمی تا تبعیض و نابرابری آموزشی و بی‌توجهی به پرورش آنان را دربرمی‌گیرد.
این چالش‌ها تنها متوجه دانش‌آموزان و اولیا نیست، بلکه معلمان را نیز به طور مستقیم تحت تاثیر قرار داده است؛ به‌گونه‌ای که در ماه‌های اخیر، موارد قابل توجهی از مدیران و معلمان تنها به دلیل پخش موسیقی یا ایجاد فضایی شاد در مدرسه، مورد بازخواست قرار گرفته‌اند.
این وضعیت در حالی رخ می‌دهد که حال کلی جامعه نیز خوب نیست. به تعبیر تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس: «در جایی که وضعیت یک جامعه از نظر اقتصادی و اجتماعی به صورت توامان خوب نیست، حتی اگر از نظر اقتصادی گشایشی هم پدید بیاید، حال آن جامعه از نظر فرهنگی و اجتماعی به سرعت به سامان نخواهد شد.» با این وجود آموزش و پرورش، به عنوان نهادی اجتماعی که مستقیما با آسیب‌پذیرترین قشر جامعه سروکار دارد راه حل‌های آزمایش شده جهانی همچون استفاده از موسیقی را رد می‌کند؛ آن هم برای قشری که آینده را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند.
او در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره پخش موسیقی در مدارس می‌گوید: «ما در مدرسه چیزی به نام آهنگ نداریم و من نمی‌فهمم منظورتان چیست، مدرسه جای تربیت، آموزش و فعالیت‌های گروهی است... این موارد به هیچ‌وجه مورد تایید ما نیست، کجا ما چنین مسائلی داریم؟»
مساله زمانی پررنگ‌تر می‌شود که از منظر دانش‌آموزان به ماجرا نگاه کنیم؛ دانش‌آموزانی که هر روز در صف صبحگاه، با یونیفرم‌های یکدست و گاه تیره ایستاده‌اند.
در این چارچوب باید پرسید: جایگاه موسیقی در نظام آموزش جهانی امروز چیست و چه نقشی در فعالیت‌های گروهی دارد؟ آیا چنین نگاه‌هایی مرز میان موسیقی خوب و بد را در سطح کلان کدر نکرده است؟ و در نهایت، آیا پخش موسیقی در مدرسه ناهنجاری اجتماعی است یا طرح این مساله از سوی وزیر، به معنای محدود کردن فضای آموزشی به تعریفی خاص از هنجار و بیرون راندن دیگران از این فضاست؟
شریفی یزدی علیرضا شریفی یزدی، جامعه‌شناس، روان‌شناس اجتماعی و مشاور علمی در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تهران، در گفت‌وگو با فرارو به بررسی این مساله پرداخته و می‌گوید: «جایگاه آقای کاظمی در نظام آموزش و پرورش کجاست و آیا او جایگاه خود را می‌شناسد؟ واقعیت این است که او شناختی از نظام آموزش و پرورش و از حوزه تعلیم و تربیت سررشته‌ای ندارد. موضع‌گیری‌های او بیشتر در راستای حفظ جایگاه شخصی‌اش به نظر می‌رسد و با هدف جلب رضایت اقلیتی با چنین نگرشی مطرح می‌شود، نه با در نظر گرفتن مخاطبی به وسعت جمعیت ۹۰ میلیونی ایران.»
تاثیر موسیقی حتی بر حیوانات اثبات شده
علیرضا شریفی یزدی به فرارو می‌گوید: «در سلسله مراتب نیازهای انسان، عالی‌ترین مرتبه که به آن والایش یا تصعید می‌گویند، هنر است. هنر، بالاترین مرتبه رشد یک انسان محسوب می‌شود. یکی از هنرهای هفت‌گانه جهان که بیشترین اثر و تاثیر را نه تنها بر انسان‌ها بلکه بر حیوانات دارد، موسیقی است. اگر به چوپان‌ها نگاه کنید، یکی از ابزارهای همیشگی آن‌ها نی است که به افزایش شیردهی حیوانات کمک می‌کند. جایگاه موسیقی برای انسان نیز از لحاظ علمی در طول تاریخ والاترین بوده و خواهد بود.»
او می‌افزاید: «اما این موسیقی در نظام‌های آموزش و پرورش دنیا چه جایگاهی دارد؟ پیشرفته‌ترین نظام آموزش و پرورش دنیا متعلق به کشور فنلاند است و پس از آن کشورهایی مانند دانمارک، هلند، بلژیک و نروژ و سایر کشورهای حوزه اسکاندیناوی قرار دارند که موسیقی یکی از اصلی‌ترین شیوه‌های آموزشی آن‌هاست. در شرق نیز کشور چین که الگوی ایران شده است، موسیقی جزو لاینفک نظام آموزشی آن‌هاست و همین‌طور در ژاپن.»
هیپ‌هاپ بر ذهن اثر منفی دارد
این جامعه‌شناس می‌گوید: «در زمینه موسیقی، وقتی می‌خواهیم فردی را به مراتب عرفانی برسانیم، در هند، چین و حتی میان برخی از عرفای ایران، یکی از ابزارهای مهم آنان موسیقی بوده است. موسیقی به دو دسته تقسیم می‌شود: یک دسته باعث تعالی روح، پالایش روان انسان، رشد مغز و پیشرفت او در زندگی می‌شود که نظام‌های آموزشی به آن می‌پردازند. دسته دیگر، موسیقی‌های خطی است که مطالعات عصب‌روان‌شناسی نشان می‌دهد بر مغز اثر منفی دارد؛ مانند هیپ‌هاپ و برخی موسیقی‌های پارتی که به صورت تکراری و خطی اجرا می‌شوند و برای مغز انسان مضر هستند.»
او می‌افزاید: «همه نظام‌های پیشرفته آموزش و پرورش دنیا، حتی در منطقه خودمان مانند اردن و قطر، به موسیقی به عنوان ابزاری برای تربیت کودکان نگاه می‌کنند. در کشور ما نیز همین وضعیت وجود دارد؛ مگر سرودها و آهنگ‌هایی که کودکان اجرا می‌کنند؟ آن‌ها نیز بخشی از موسیقی هستند و بنابراین موسیقی در نظام آموزشی ایران هم حضور دارد.»
نگاه محافظه‌کارانه مرز میان موسیقی خوب و بد را کدر می‌کند​
این روانشناس اجتماعی می‌گوید: «نگاه محافظه‌کارانه و سنتی باعث می‌شود مرز میان موسیقی خوب و بد کدر شود. یکی از مهم‌ترین وظایف نظام تعلیم و تربیت، ایجاد سواد هنری در دانش‌آموزان است؛ یعنی توانایی شناخت موسیقی خوب و بد. هدف آموزش و پرورش تربیت موزیسین یا نقاش نیست، بلکه آموزش سواد هنری به کودکان است تا بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند و موسیقی فاخر و مثبت را از موسیقی سخیف بازشناسند.»
او می‌افزاید: «اگر این آموزش صورت نگیرد، خلاء ایجاد می‌شود و موسیقی نامناسب جایگزین می‌شود، زیرا فضایی خالی و بدون راهنمایی هنری در اختیار مخاطب است. وقتی آموزش و پرورش از یک سو سواد هنری کودکان را بالا می‌برد و از سوی دیگر تولیدات موسیقی مناسب برای آنان ارائه می‌کرد، شاهد فاجعه‌هایی که برخی خوانندگان با شعرهای اروتیک برای کودکان ایجاد کردند، نبودیم. این آثار، که بچه‌ها بدون درک معنی آن‌ها حفظ و حتی در مدرسه تکرار می‌کنند، نتیجه کوتاهی آموزش و پرورش است. نظام آموزشی در این زمینه وظیفه دارد هم مهارت تمییز موسیقی خوب از بد را به کودکان بیاموزد و هم تولید و عرضه موسیقی مناسب آن‌ها را فراهم کند تا فضای هنری سالم ایجاد شود.»
صندلی کناری کاظمی مجوز کنسرت می‌دهد
مشاور علمی در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تهران می‌گوید: «هم‌اکنون حتی دو قطبی ایجاد نشده است؛ ما یک قطب بزرگ داریم که جامعه‌ای با نیازهای موسیقیایی خود است و مسیر خود را می‌رود، و یک اقلیت اندک که به دلایل موقعیتی یا مالی شعارهایی می‌دهند که هیچ مخاطبی ندارد و عملی نیست. تصور کنید فضای ایران بدون موسیقی، کشوری که هر سال چندین کنسرت با مجوز وزارت ارشاد برگزار می‌شود؛ یعنی صندلی کنار آقای کاظمی! این نیاز محسوس است و به همین دلیل سالانه حدود ۵ میلیون نفر برای کنسرت خوانندگان خارجی خارج می‌شوند، چون داخل گزینه‌ای وجود نداشت.»
او می‌افزاید: «در مورد دانش‌آموزان هم، آن‌ها منتظر دستور وزیر نیستند که موسیقی گوش بدهند یا نه. در فضایی که اکنون وجود دارد، اظهارات وزیر بیشتر شبیه شوخی است؛ گویا ایشان به برخی نمایندگان مجلس و دیگران می‌گوید با این حرف‌ها اجازه بدهند همچنان وزیر بماند، چراکه لبه استیضاح قرار گرفته است. او می‌داند اکثر مدارس ما بچه‌ها موسیقی گوش می‌دهند، ساز می‌آموزند، آواز می‌خوانند و حتی با هوش مصنوعی آهنگ می‌سازند.»
آموزش و پرورش ۱۶ هزار ساعت وقت دانش‌آموزان را می‌گیرد
او ادامه می‌دهد: «اگر آموزش و پرورش مدرسه را کور کند و موسیقی را ممنوع اعلام کند، کودکان تنها در خانه به آن می‌پردازند. این در حالی است که آموزش و پرورش ۱۶ هزار ساعت وقت دانش‌آموزان را طی ۱۲ سال می‌گیرد تا آن‌ها را تربیت کند، اما نتیجه این می‌شود که از نظر موسیقیایی و هنری در جای دیگری تغذیه می‌شوند و آموزش و پرورش هیچ اشرافی ندارد. یک آموزش و پرورش عاقل این موضوع را زیر نظر می‌گیرد و بر اساس ارزش‌ها، مسیر موسیقیایی دانش‌آموزان را هدایت می‌کند.»
شریفی یزدی می‌گوید: «بچه‌ها از مدرسه بریده‌اند و علاقه‌ای به حضور در آن ندارند، بنابراین به جای نگرانی درباره پخش موسیقی در مدارس، وزیر باید به فکر ارتقای سطح علمی و معدل دانش‌آموزان باشد؛ میانگین معدل در کل کشور زیر ۹ است و یک وزیر آگاه باید شرایطی فراهم کند که دانش‌آموزان ۲۰ سال آینده مفید برای کشور باشند. پرداختن به موسیقی در این فضا، در حالی که مباحث اصلی آموزشی رها شده، فاقد ارزش تعلیم و تربیتی است و بیشتر برای حفظ قدرت و گروهی خاص مطرح می‌شود.»
مدرسه مقدس است، مسجد و هیئت نه؟
او می‌افزاید: «ادعای وزیر درباره «قداست مدارس وعدم جای موسیقی در آن» نیز با واقعیت فاصله دارد؛ مگر در هیئت‌ها و مساجد موسیقی پخش نمی‌شود؟ نوحه‌خوانی نیز نوعی موسیقی است. این فضاسازی‌ها خطرناک است و تصور غلط ایجاد می‌کند که مدارس ایران مکانی مقدس و عاری از مشکلات هستند، در حالی که در برخی مدارس مواردی مثل گل، سیگار و الکل گزارش شده است. وزیر باید به مسائل حیاتی‌تری مانند آموزش جنسی، پیشگیری از خودکشی و تربیت کاربردی دانش‌آموزان توجه کند. متاسفانه هیچ برنامه‌ای برای تربیت نسل آینده و توسعه کشور وجود ندارد، و تمرکز بر موسیقی، که می‌تواند مفید باشد، جایگزین اقدامات ضروری آموزشی شده است.»
قتل خاموش شادی در مدارس است
در همین رابطه روزنامه اطلاعات نوشت: این سخن، فراتر از یک اظهار نظر ساده، نشان‌دهنده یک نگاه نخ‌نما و محافظه‌کارانه به آموزش و فرهنگ جوانان است که نه‌تنها با روح زمانه همخوانی ندارد، بلکه نوعی محدودیت بی‌مورد بر شادی و خلاقیت دانش‌آموزان تحمیل می‌کند.
ابتدا باید پرسید: صبحگاه مدرسه برای چه است؟ آیا صرفا محلی برای اجرای دستورات خشک و مراسم تشریفاتی است، یا فرصتی برای ایجاد حس جمعی، انگیزه و نشاط در آغاز روز تحصیلی؟ آهنگ، چه موسیقی سنتی باشد چه مدرن، نه‌تنها سرگرمی نیست بلکه ابزار مهمی برای پرورش روحیه، تقویت هماهنگی گروهی و ایجاد انگیزه در دانش‌آموزان است.
دانش‌آموزانی که با نشاط و انرژی صبحگاه را آغاز می‌کنند، در طول روز تحصیل بهتر عمل می‌کنند، با همکاران خود همدل‌تر هستند و فضای مدرسه مثبت‌تر خواهد بود. با این حال، این وزارتخانه ترجیح می‌دهد به جای ایجاد انگیزه، دیوارهای خشک و بی‌روح مقررات را بلند کند.
اشکال سخن وزیر فقط در محدود کردن موسیقی نیست؛ اشکال بزرگ‌تر در این است که نشان می‌دهد نگاه آموزش و پرورش هنوز در دهه‌های گذشته گیر کرده است. در حالی که دنیا به سمت روش‌های خلاقانه و متنوع آموزشی حرکت می‌کند، ما هنوز درگیر بحث‌های فرسوده‌ایم که به جای پرورش خلاقیت، به دنبال کنترل رفتارهای ساده و شادی‌آفرین دانش‌آموزان هستند. موسیقی در مدارس نه تهدیدی برای نظم و تربیت است، نه مخالفتی با فرهنگ و اخلاق. بلکه برعکس، اگر درست مدیریت شود، می‌تواند به ابزاری قدرتمند برای تربیت اجتماعی و عاطفی تبدیل شود.
سخن وزیر همچنین نشان‌دهنده عدم اعتماد به خود دانش‌آموزان است. فرض بر این است که کودکان و نوجوانان نمی‌توانند با انتخاب آهنگ مناسب، رفتار جمعی درست را رعایت کنند. این نگاه، نه‌تنها بی‌اعتمادانه است، بلکه تحقیرآمیز هم هست. آیا آموزش و پرورش واقعا می‌خواهد جوانان را موجوداتی مطیع و بدون ذوق بار بیاورد، یا قصد دارد نسلی خلاق و باانگیزه بسازد؟ اگر گزینه دوم مدنظر باشد، محدود کردن موسیقی و شادی در مدارس یک ضدالگو است.
عجیب‌تر آن‌که این محدودیت حتی با منطق ساده تربیتی هم همخوانی ندارد. پژوهش‌های متعدد نشان داده‌اند که موسیقی، به ویژه در آغاز روز، می‌تواند استرس را کاهش دهد، حافظه و تمرکز را تقویت کند و حتی روابط اجتماعی میان دانش‌آموزان را بهبود بخشد. از سوی دیگر، حذف چنین ابزار ساده‌ای و تحمیل سکوت خشک و بی‌روح به مدرسه نه‌تنها هیچ سودی ندارد، بلکه محیط یادگیری را کسالت‌آور و خسته‌کننده می‌کند.
به طور خلاصه، سخن وزیر در بهترین حالت نشانه محافظه‌کاری بی‌جا و در بدترین حالت، تحقیر و محدود کردن نسل آینده است. وزارت آموزش و پرورش، به جای محدود کردن شادی و نشاط، باید بسترهایی فراهم کند که موسیقی، هنر و خلاقیت در مدارس جریان داشته باشد. جوانان ما سزاوار نیستند در محیطی که هر حرکت شاد و طبیعی آنان با انگ «مورد تایید نیست» پاسخ داده می‌شود، رشد کنند. این نوع نگاه، نه‌تنها ناکارآمد است، بلکه خطرناک هم هست؛ زیرا دانش‌آموزان را به جای افرادی خلاق و متفکر، به ماشین‌هایی بی‌روح و فرمان‌بردار تبدیل می‌کند.
سخن وزیر، در نهایت، یک هشدار است: اگر آموزش و پرورش به همین منوال ادامه دهد، مدارس ما به مکان‌هایی خشک و بی‌روح تبدیل خواهند شد که نه شور زندگی دارند، نه انگیزه یادگیری. موسیقی، شادی و نشاط، ابزارهای تربیتی هستند که نمی‌توان با سیاست‌های محافظه‌کارانه و دستوری سرکوبشان کرد. اگر قرار است آموزش واقعی رخ دهد، باید به این ابزارها میدان داد، نه این‌که با یک «به هیچ‌وجه مورد تایید نیست» جلوی آن‌ها را گرفت.
این سخن، بیش از آن‌که هشدار باشد،نادیده گرفتن واقعیت‌های ساده انسانی و تربیتی است؛ نادیده گرفتن آن‌چه که مدارس را به محل یادگیری واقعی و زندگی جمعی تبدیل می‌کند.
روزنامه اطلاعات نوشت: این سخن، فراتر از یک اظهار نظر ساده، نشان‌دهنده یک نگاه نخ‌نما و محافظه‌کارانه به آموزش و فرهنگ جوانان است که نه‌تنها با روح زمانه همخوانی ندارد، بلکه نوعی محدودیت بی‌مورد بر شادی و خلاقیت دانش‌آموزان تحمیل می‌کند.
ابتدا باید پرسید: صبحگاه مدرسه برای چه است؟ آیا صرفا محلی برای اجرای دستورات خشک و مراسم تشریفاتی است، یا فرصتی برای ایجاد حس جمعی، انگیزه و نشاط در آغاز روز تحصیلی؟ آهنگ، چه موسیقی سنتی باشد چه مدرن، نه‌تنها سرگرمی نیست بلکه ابزار مهمی برای پرورش روحیه، تقویت هماهنگی گروهی و ایجاد انگیزه در دانش‌آموزان است.
دانش‌آموزانی که با نشاط و انرژی صبحگاه را آغاز می‌کنند، در طول روز تحصیل بهتر عمل می‌کنند، با همکاران خود همدل‌تر هستند و فضای مدرسه مثبت‌تر خواهد بود. با این حال، این وزارتخانه ترجیح می‌دهد به جای ایجاد انگیزه، دیوارهای خشک و بی‌روح مقررات را بلند کند.
اشکال سخن وزیر فقط در محدود کردن موسیقی نیست؛ اشکال بزرگ‌تر در این است که نشان می‌دهد نگاه آموزش و پرورش هنوز در دهه‌های گذشته گیر کرده است. در حالی که دنیا به سمت روش‌های خلاقانه و متنوع آموزشی حرکت می‌کند، ما هنوز درگیر بحث‌های فرسوده‌ایم که به جای پرورش خلاقیت، به دنبال کنترل رفتارهای ساده و شادی‌آفرین دانش‌آموزان هستند. موسیقی در مدارس نه تهدیدی برای نظم و تربیت است، نه مخالفتی با فرهنگ و اخلاق. بلکه برعکس، اگر درست مدیریت شود، می‌تواند به ابزاری قدرتمند برای تربیت اجتماعی و عاطفی تبدیل شود.
سخن وزیر همچنین نشان‌دهنده عدم اعتماد به خود دانش‌آموزان است. فرض بر این است که کودکان و نوجوانان نمی‌توانند با انتخاب آهنگ مناسب، رفتار جمعی درست را رعایت کنند. این نگاه، نه‌تنها بی‌اعتمادانه است، بلکه تحقیرآمیز هم هست. آیا آموزش و پرورش واقعا می‌خواهد جوانان را موجوداتی مطیع و بدون ذوق بار بیاورد، یا قصد دارد نسلی خلاق و باانگیزه بسازد؟ اگر گزینه دوم مدنظر باشد، محدود کردن موسیقی و شادی در مدارس یک ضدالگو است.
عجیب‌تر آن‌که این محدودیت حتی با منطق ساده تربیتی هم همخوانی ندارد. پژوهش‌های متعدد نشان داده‌اند که موسیقی، به ویژه در آغاز روز، می‌تواند استرس را کاهش دهد، حافظه و تمرکز را تقویت کند و حتی روابط اجتماعی میان دانش‌آموزان را بهبود بخشد. از سوی دیگر، حذف چنین ابزار ساده‌ای و تحمیل سکوت خشک و بی‌روح به مدرسه نه‌تنها هیچ سودی ندارد، بلکه محیط یادگیری را کسالت‌آور و خسته‌کننده می‌کند.
به طور خلاصه، سخن وزیر در بهترین حالت نشانه محافظه‌کاری بی‌جا و در بدترین حالت، تحقیر و محدود کردن نسل آینده است. وزارت آموزش و پرورش، به جای محدود کردن شادی و نشاط، باید بسترهایی فراهم کند که موسیقی، هنر و خلاقیت در مدارس جریان داشته باشد. جوانان ما سزاوار نیستند در محیطی که هر حرکت شاد و طبیعی آنان با انگ «مورد تایید نیست» پاسخ داده می‌شود، رشد کنند. این نوع نگاه، نه‌تنها ناکارآمد است، بلکه خطرناک هم هست؛ زیرا دانش‌آموزان را به جای افرادی خلاق و متفکر، به ماشین‌هایی بی‌روح و فرمان‌بردار تبدیل می‌کند.
سخن وزیر، در نهایت، یک هشدار است: اگر آموزش و پرورش به همین منوال ادامه دهد، مدارس ما به مکان‌هایی خشک و بی‌روح تبدیل خواهند شد که نه شور زندگی دارند، نه انگیزه یادگیری. موسیقی، شادی و نشاط، ابزارهای تربیتی هستند که نمی‌توان با سیاست‌های محافظه‌کارانه و دستوری سرکوبشان کرد. اگر قرار است آموزش واقعی رخ دهد، باید به این ابزارها میدان داد، نه این‌که با یک «به هیچ‌وجه مورد تایید نیست» جلوی آن‌ها را گرفت.
این سخن، بیش از آن‌که هشدار باشد،نادیده گرفتن واقعیت‌های ساده انسانی و تربیتی است؛ نادیده گرفتن آن‌چه که مدارس را به محل یادگیری واقعی و زندگی جمعی تبدیل می‌کند.

 نشاط و شادابی حلقه مفقوده در مدارس كشور
 نشاط و شادابی حلقه مفقوده در مدارس كشور است و علت آن را در برخی قوانین و رفتار مسوولان امر باید جستجو كرد كه سبب ایجاد استرس،‌ ناامیدی و دلزدگی در میان دانش آموزان می شود و آنها را منزوی و گوشه گیر می كند كه برای بازگشت به روزهای شاد باید حاكمیت برخی رفتارها و قوانین در مدارس پایان یابد.
‌ شاد زیستن برای دانش آموزان به همان اندازه مهم است كه تغدیه خوب، محبت كردن و حفاظت از آنها اهمیت دارد زیرا سلامت روحی، روانی، فیزیكی و جسمانی دانش آموزان را تامین می‌ كند. یكی از وظایف مهم تربیتی، مدیریت و برنامه ریزی آموزشی مدارس، تشویق دانش آموزان به مشاركت و تعاون در همه امور است كه مسوولان مدرسه می توانند با تدوین برنامه ریزی آموزشی مناسب به جلب مشاركت آنان در امور مختلف مدرسه اقدام كنند و این موضوع می تواند به احساس مفید بودن و دور شدن از انزوا و كسالت كمك كند و خود یكی از موارد شاد و با نشاط زیستن به شمار می رود. بنابراین والدین و مربیان و همه دست اندركاران آموزش و پرورش باید با همكاری و تعامل، تلاش خود را بكار گیرند تا مراكز آموزشی را به محیط هایی با نشاط و جذاب برای دانش آموزان تبدیل كنند تا پیشرفت تحصیلی آنها ارتقاء یابد. برای دستیابی به تحقق آرمان های مربوط به شاداب سازی مدارس جهت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، باید تحولات جدی در نگرش مدیران و مسوولان نظام آموزش و پرورش صورت گیرد و برنامه ریزی های آموزشی مطابق با استانداردهای جهانی پیش رود.
دنیای صنعتی امروز و پیچیده شدن روابط، میزان ناكامی ها و فشارهای روانی در افراد جامعه روند رو به رشدی پیدا كرده است. افراد دیگر به ارضای نیازهای اولیه راضی نیستند و نیازهای جدیدی بر گستره نیازهای قبلی پا بر عرصه وجود گذاشته كه در این میان دانش آموزان از این قاعده مستثنی نبوده و نسبت به نسل های قبل تكالیف پیچیده تری بر عهده داشته و ملزم به رعایت برنامه ریزی های نوین آموزشی هستند كه همین مسایل سبب شده تا نشاط و شادی آنها در مدارس كمرنگ شود.
همچنین در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش كه مسوولان آموزش و پرورش باید به آن عمل كنند، درباره نشاط و شادابی دانش‌آموزان 2بار با این مضمون كه «دانش‌آموزان با ورزش و تفریحات سالم فردی و گروهی، به نیازهای جسمی و روانی خود و جامعه براساس اصول برگرفته از نظام معیار اسلامی پاسخ دهند.» و «تعمیق تقوای الهی و مهارت خویشتنداری و انتخابگری درست و تعالی‌بخش مستمر دانش‌آموزان با استفاده از فرصت ایام‌الله، برگزاری مراسم آگاهی‌بخش و نشاط‌انگیز در اعیاد و حضور فعال و مشاركت دانش‌آموزان در محافل، مجالس و اماكن مذهبی و تقویت انس به دعا و توسل.» سخن به میان آمده است.
نقش برجسته شادی و نشاط در مدارس
شادی و نشاط در مدارس یكی از مهمترین مسایلی به شمار می رود كه برای مسوولان آموزشی و خانواده بسیار حایز اهمیت است ونسبت به آن هم نظر هستند. در بسیاری از مدارس كشور دیده می شود كه برخی قوانین و رفتار مسوولان سبب پیدایش استرس،‌ ناامیدی و دلزدگی در میان دانش آموزان شده و آنها را منزوی و گوشه گیر می كند به طوری كه او می خواهد هر چه زودتر زمان مدرسه به پایان برسد و به منزل برگردد. همچنین كتاب‌های درسی در بحث ایجاد نشاط دانش‌آموزان نقش موثری دارد زیرا فرصت‌های آموزشی و تربیتی مختلفی را برای آنها فراهم می‌كند. محتوای آموزشی ارایه ‌شده در مدارس اگر بدون توجه به نیاز واقعی دانش‌آموزان در زندگی اجتماعی و عنصر خلاقیت باشد فضای رخوت آوری را در كلاس های درسی حاكم می كند.
نقش معلمان در ایجاد فضایی شاد در كلاس های درسی
آموزگاران تنها نباید به كتاب های درسی اكتفا كنند و باید از دیگر ابزارها در كلاس درس بهره ببرند تا فضای نشاط آوری را برای دانش آموزان ایجاد كنند و با انجام دادن بحث و تبادل نظر میان دانش آموزان در خصوص موضوع درسی، آنها را به مشاركت و كارگروهی سوق دهند. تنها گفتن نداشتن نشاط در مدارس مشكلات آموزشی را حل نمی كند بلكه در بحث كتاب‌های درسی برای آموزش جذاب به رسانه‌های آموزشی و آزمایشگاه نیز نیاز است اما تنها تعداد اندكی از مدارس كشور اینگونه تجهیزات را دارند. بیشتر كلاس‌های درس در نقاط مختلف كشور از تعداد بالای دانش‌آموزان برخوردار هستند و تنها ابزار آموزشی مورد استفاده به وسیله معلمان كتاب درسی و تخته كلاسی است كه در چنین شرایطی دانش‌آموز در كلاس دچار خستگی و خواب‌آلودگی می‌شود.
تامین سالن های وزرشی در مدارس برای ایجاد نشاط
فضای ورزشی مدارس می‌تواند در ایجاد حس نشاط بسیار موثر باشد اما تامین سالن های ورزشی در مدارس به عنوان اولویت شناخته نمی شود. در اختیار قراردادن سالن های ورزشی به وسیله شهرداری های مناطق مختلف به مدارس می تواند عنصری مهم برای نشاط دانش آموزان باشد. در برخی مدارس فضای حیاط آنها بسیار كوچك است و گاهی اوقات نیز مسوولان مدرسه اجازه هیچ گونه بازی و جنب و جوشی به دانش آموزان نمی دهند و تنها ساعت ورزشی و برنامه صبحگاهی را كافی می دانند. این شرایط در روحیه و فیزیك بدنی دانش آموزان تاثیر منفی دارد زیرا او همیشه كسل و خسته به نظر می رسد. شناسایی و شناخت عوامل عدم نشاط و دلزدگی دانش آموزان در مدارس به پژوهش و تحلیل نیاز دارد تا با شناسایی عامل های اصلی آنها را به تدریج حذف كرد. استفاده از تجربیات دیگر كشورها برای ایجاد نشاط و شادابی در مدارس می تواند راهگشای برخی مسایل شود. كلاس های درسی فقط به صورت تئوری ارایه می شوند و چیدمان كلاس ها برای دانش آموزان از جذابیت خاصی برخوردار نیستند كه این موضوع ناشی از طرح تحول و تغییرات ناگهانی كتاب های درسی به وسیله دولت و وزارت آموزش و پرورش وقت بود كه مدارس پس از آن حمایت نشدند.
بی شك فضای شاد و با نشاط در مدارس می تواند زمینه های به وجود آوردن شاداب كردن جامعه شود. اگر در مدرسه شوق زندگی كردن به وجود آید بر جامعه اثر گذار خواهد بود. انسان های شاد زندگی خود را تحت كنترل دارند ، مسوولیت پذیر و هدفمند هستند و با دید مثبت به زندگی ادامه می دهند و در مقابل مشكلات و سختی ها از پای در نمی آیند.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه