جامعه
عفت وزیریان- دیدگاه های موجود در زمینه مهاجرت نخبگان را می توان به دیدگاه های سلبی وبدبینانه و دیدگاه های ایجابی و خوش بینانه تقسیم بندی کرد.مهاجرت نخبگان محصول مؤلفههای درهم تنیده فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. از آن جا که نخبگان کنشگرانی آگاه و هوشمندند، موضوعات مربوط به رفتار و کنش آنان موضوعاتی پیچیده است. جذب نخبگان در نظام اجتماعی دارای اثرات و پیامدهای مهمی است. این اثرات و پیامدها هم نظام علم و فناوری را تحت تأثیر قرار می دهد و هم کل ساختار نظام اجتماعی را متأثر میکند. برای کشورهای در حال توسعهای چون ایران، که در مرحله رشد و خیز اقتصادی قرار دارند، نیاز به توسعه منابع انسانی نخبه و به کارگیری متخصصان علمی و فنی نیازی حیاتی و مضاعف است. مطابق آمارهای بینالمللی، موج مهاجرت نخبگان ایرانی به کشورهای اروپایی، ایالات متحده آمریکا و اخیراً کشورهای حاشیه خلیج فارس و شرق آسیا هنوز مهار نشده است. مشکل مهم تر این است که سامانه مشخص آماری - اطلاعاتی، تصمیم سازی و تصمیم گیری در زمینه حفظ و جذب نیروی انسانی نخبه موجود نیست نکته مهم ماهیت جامعه شناختی پدیده مهاجرت نخبگان و متخصصان است. راهکارهای پیشنهادشده جهت جلوگیری از خروج نخبگان از کشور به شرح ذیل است:درگیرکردن نخبگان در مقوله توسعه، به طوری که آنان توسعه نیافتگی را مشکل خـود دانسته و در شرایط حاد و سخت بمانند و حاضر به همکاری باشند. شرایط مادی به گونهای فراهم آید تا افرادی که رفتهاند برگردند؛ این راهحل در کره جنوبی موفق بوده است. محل زندگی نخبگان از نظر مکانی مهم نیست بلکه باید از تخصص، مهارت و سرمایه آنها استفاده کرد که میتواند در ایران به کار گرفته شود. توسعه ارتباط بین دانشگاه و صنعت. رعایت نظام شایستهسالاری و استفاده بیشتر از نخبگان در مشاغل مدیریتی و نهادهای علمی در کشور. فراهم کردن زمینه ارتباط آموزشی و پژوهشی نخبگان و متخصصین با دانشگاههای برتر جهان. حمایت دولت از کارآفرینی و اشتغال نخبگان. در مهاجرت نخبگان و هدر رفتن هزینههای آموزش کاهش احساس تعلق به جامعه و خدشه دار شدن هویت ملی کاملاً مشهود است و همچنین در ابعاد بینالمللی، دامن زدن به ایران هراسی، خروج ژن نخبگی از کشور و ضعف منابع انسانی با استعداد کشور در آینده و کاهش جمعیت کشور از لحاظ کیفی خواهیم بود . مهاجرت نخبگان کشور را از یک سرمایه ملی که در واقع میتواند در خدمت توسعه کشور باشد بیبهره میکند، زیرا سرمایه انسانی عامل اصلی رشد و توسعه اقتصاد، پر کردن شکاف های خالی مهم کشور، کاهش نقش مزیت نسبی طبیعی و افزایش نقش مزیت نسبی اکتسابی کشورهای در حال توسعه محسوب میشود به همین دلیل سهم قابل توجهی از آن صرف آموزش نیروی انسانی میشود اما زمانی که باید از این سرمایه بهره برداری کنند به شکل مهاجرت نخبگان از کشور خارج شده و زیان جبران ناپذیری به کشور در حال توسعه وارد میشود جامعهای که مصمم به حفظ نخبگان خود است، باید در کنار بهبود وضعیت شغلی و درآمدی، در حوزه فرهنگی با تقویت ریشه نخبگان در خاک سرزمین مادری، به میزان وابستگی و دلبستگی آنان به این سرزمین بیفزاید. امروزه جوامع توسعهیافته و حتی برخی جوامع درحالتوسعه تلاش گستردهای را برای جذب نخبگان سایر کشورها به کار میبرند؛ زیرا با این کار بدون اینکه سرمایهگذاری سنگینی برای تربیت نخبه کرده باشند، از حاصل زحمت کشورهای دیگر با قیمتی اندک برخوردار میشوند. از اینرو رقابت سرسختانه این کشورها برای جذب نخبگان مهاجر امری طبیعی بوده و از توجیهی قوی برخوردار است. به بیان دقیقتر، کشور مبدأ مهاجرت در این حوزه کاری از دستش برنمیآید. درواقع مسئولان و دستاندرکاران کشور ما هم اگر روزی دست از لجبازی با واقعیتهای دنیا برداشته و الزامات حرکت در مسیر توسعه را بپذیرند، باید سیاستهایی برای جذب نخبگان سایر کشورها و استفاده از ظرفیت آنها برای تسهیل جریان توسعه به کار بگیرند.