روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 چهارشنبه 12 شهريور - شماره 4903

کائنات شکل‌گیری شکاف عمیق میان نسل‌ها را بررسی می کند

وزارت تنهایی برای 17 میلیون جوان مجرد

  رازی سامریان- در فراز و فرودهای جامعه، تجرد قطعی نو پدیده ای است که به اذعان جامعه شناسان از انباشت فرهنگی نمود یافته و کنترل آن نیازمند برنامه ریزی و تصمیم سازی است.  گرایش به «تنهازیستی»؛ عبارتی که همزمان با توسعه‌شهرنشینی گریبان‌گیر جامعه ایران هم شده، این اتفاق درحالی روند صعودی دارد که با تاخیر ازدواج جوانان و افزایش معضلات اجتماعی گره خورده است. امان‌الله قرائی‌مقدم، می‌گوید: «گرایش به تنهایی» معضلی است که در ابتدا گریبان‌گیر جوامع غربی شد و درحالی به‌تدریج کشورهای جهان سوم با آن مواجه شدند که امکانات لازم فرهنگی در این کشورها برای انسجام و وابستگی‌های اجتماعی، خانوادگی و شهری به وجود نیامده بود.
در سه میلیون از خانوارها افراد به صورت مجردی، تنها یا بدون ثبت رسمی ازدواج زندگی می‌کنند؛ این آماری است که در سرشماری نفوس و مسکن سال 95 به ثبت رسیده است. به گفته شهلا کاظمی پور، جمعیت‌شناس، همزمان با افزایش سن ازدواج، تمایل به «زندگی تجردی» نیز زیاد شده که این موضوع موجب بالا رفتن تعداد خانوارها در این سرشماری شده است.
این آمارها درحالی است که جامعه‌شناسان دهه 90 را آغاز افزایش زندگی مجردی می‌دانند. اگرچه قبل از این دهه این نوع زندگی در ایران وجود داشت اما با ورود دهه شصتی‌ها به دوره جوانی تعداد زندگی‌های یک نفره هم افزایش یافت. به‌طوری که وزیر وقت ورزش و جوانان در سال ۹۱ اعلام کرد که 30درصد جوانان در کلانشهرهای تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز به تنهایی زندگی می‌کنند. آمار بالای تجرد در کشور، نشان‌دهنده چالشی است که ریشه در مسائل اقتصادی، فرهنگی و تغییر سبک زندگی دارد.
آمار ۱۷ میلیون جوان مجرد نشان می‌دهد که مسئله ازدواج در ایران تنها یک دغدغه فردی نیست، بلکه تبدیل به چالشی اجتماعی و جمعیتی شده است. وقتی ۹/۵ میلیون مرد و ۷/۵ میلیون زن زیر ۴۵ سال وارد زندگی مشترک نشده‌اند، باید پرسید چه عواملی مانع از این انتخاب طبیعی و سنتی شده است. بخش مهمی از این وضعیت به مشکلات اقتصادی، اشتغال و مسکن بازمی‌گردد، اما لایه‌های فرهنگی و تغییر سبک زندگی نیز نقشی اساسی دارند. بی‌عملی در این حوزه می‌تواند به شکل‌گیری شکاف عمیق میان نسل‌ها و تضعیف نهاد خانواده منجر شود.
واژه تجرد قطعی بر اساس برخی تعریف‌های جمعیت‌شناختی، برای افرادی به کار می‌رود که بدون حتی یک بار ازدواج، وارد سن ۴۰ سالگی شده‌اند و از آنجا که احتمال مجرد ماندن این افراد بیشتر از ازدواج کردن است در محاسبه شاخص تجرد قطعی، از آمار این بخش از جامعه بهره می‌برند. بر اساس دیگر تعریف ها و البته به خاطر تغییر سن ازدواج همچنین برخی ورود به سن ۵۰ سالگی که احتمال ازدواج را بطور تقریبی به صفر نزدیک می‌کند مترادف با تجرد قطعی می دانند. تجرد قطعی، پدیده‌ای است که در آن فرد شرایط مناسب سنی برای ازدواج را از دست می‌دهد. البته شاید امکان ازدواج داشته باشد، اما ممکن است دیگر توان باروری نداشته باشد.
نگرش مادی نسبت به انتخـاب همسـر
ساختارهای سنتی جامعه در حال دگرگونی است. از جمله مظاهرآن نگرش مادی نسبت به انتخـاب همسـر است. منظور از مادی‌شدن، حاکمیت سود و زیان‌های مادی در امر ازدواج بوده و این منطـق، مبنای تصمیم‌گیری و انتخاب شریک‌زندگی می‌شود و چه بسا فرد، حاضر نیست تشکیل خانواده بدهد، چراکه در گزینش فرد مورد نظر خود به لحاظ ویژگی‌های مادی، اشتغال و تحصیل ناکام می ماند.آموزه‌های خانوادگی و ارزش‌های اجتماعی در شیوه‌های سنتی ازدواج، سازش‌گری و تساهل بیشتری را ممكن می‌کرد، اما در دوران كنونی افزایش كنش‌گری و تصمیم‌گیری‌هـای فـردی در بسـتر سـرمایه‌ای شـدن مناسبات اجتماعی، موجب غلبه معیارهای كمی و كـالایی در انتخـاب همسـر شـده اسـت. این معیارها، كه بیانگر پایگاه اقتصادی و اجتمـاعی افـراد اسـت، شـامل ویژگـی‌هـایی چـون مدرك تحصیلی، شغل، درآمد، میزان نفوذ در دستگاه‌های قدرت و… اسـت.
از سـویی این مـلاك هـای کمی به عاملی در رتبه بندی و طبقه بندی افراد تبدیل شده اسـت و خـط كشـی از انـدازه گیری میزان دسترسی به منابع قدرت را در اختیار افراد قرار داده است و از سوی دیگر، بـه عـاملی در دستیابی به مقولات ارزشمند اجتماعی همچون موفقیت، پیشرفت، تمایز و برتری تبـدیل شـده است. مجموع شرایط ذكرشده به افزایش عاملیت سوژه های اجتماعی در اجرای قواعد مسلط بـر دنیای ریاضی شده و حساب گرانه، حتی در گزینش همسر، منجر شده است. مناسبات حساب گرانه به پیدایش رویكردهای مبتنی بر مقایسه و مسابقه و برتـری جـویی بـا دیگران منجر می شود و به دلیل گره خوردن آن با مقوله موفقیت و پیشـرفت، فـرد را بـه حـذف بیشتر افراد و جستجویی افزونتر برای یافتن «گزینه برتر» سوق می‌دهد كـه عمـدتاً موجـب صرف زمان بیشتر و ازدست‌دادن فرصت‌های احتمالاً مناسب برای ازدواج می شود.
شاید یکی از دلایل«تجرد زیستی» به همین امر بازگردد چرا که بر اثر تغییر در نهاد خانواده شکل گرفته وتازه ترین بررسی‌ها حکایت از آن دارد که زنان در این فرآیند بیش از مردان مجرد می‌مانند. جامعه شناسان به منظور علت یابی این پدیده به چند گزاره دیگر هم دست یافته اند، نخست اینکه گروهی برحسب پیروی از «کلاس اجتماعی»تجرد را برگزیده اند و گروهی دیگر آرمانگرایی و وسواس کمال طلبی را از دلایل تجربه تجردطولانی دانسته اند.
البته در این میان برخی از کاهش آزادی و تصمیم گیری های فردی به عنوان عوامل شکل گیری این پدیده نوظهور نام می برند.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی تجرد
افزایش تجرد در جامعه، پیامدهایی فراتر از بعد فردی دارد. کارشناسان هشدار می‌دهند که این روند مستقیماً بر نرخ باروری تأثیر گذاشته و زمینه پیری جمعیت را فراهم می‌کند؛ موضوعی که آینده اقتصادی کشور را با بحران نیروی کار جوان مواجه می‌سازد. از منظر اجتماعی نیز، تنهایی گسترده در نسل جدید می‌تواند به افزایش افسردگی، انزوا و حتی بحران‌های هویتی منجر شود. در سطح کلان، فروپاشی انسجام خانوادگی می‌تواند شبکه حمایتی جامعه را تضعیف کرده و هزینه‌های رفاهی و اجتماعی دولت را افزایش دهد.
مسئولیت سیاست‌گذاران؛ از هشدار تا اقدام
در شرایطی که آمار تجرد به سطح هشدار رسیده است، مسئولیت سیاست‌گذاران تنها در بیان نگرانی‌ها خلاصه نمی‌شود. ارائه مشوق‌های واقعی برای ازدواج، از جمله تسهیلات مسکن، اشتغال پایدار و حمایت‌های مالی می‌تواند زمینه آغاز تغییر را فراهم سازد. علاوه بر این، آموزش مهارت‌های زندگی مشترک و بازتعریف ارزش‌های اجتماعی مرتبط با خانواده باید به‌صورت جدی دنبال شود. نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای نیز وظیفه دارند الگوسازی مثبت از زندگی خانوادگی را به نسل جدید ارائه دهند تا انگیزه‌های ازدواج تقویت شود.
راهبرد آینده؛ خانواده به‌عنوان محور توسعه
اگرچه بحران تجرد امروز یک تهدید بزرگ برای جامعه ایران است، اما با سیاست‌گذاری آینده‌نگر می‌توان آن را به فرصت تبدیل کرد. حمایت از جوانان در مسیر تشکیل خانواده، نه‌تنها باروری و پویایی جمعیت را تضمین می‌کند، بلکه موجب تقویت سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی خواهد شد. راهبرد اصلی باید بر محور قرار دادن خانواده در برنامه‌های توسعه‌ای کشور استوار باشد؛ چراکه بدون انسجام خانوادگی، هیچ برنامه اقتصادی یا فرهنگی به‌طور پایدار موفق نخواهد شد. اکنون زمان تصمیم‌های جسورانه و اقدام‌های ملموس فرارسیده است.
تجرد قطعی و آثار مخرب آن
در گروه سنین ازدواج، ۱۱ میلیون مجرد وجود داشته که از این تعداد ۸۵ درصد آنها زیر ۳۵ سال هستند و منحنی تجرد قطعی در کشور بر اساس آمارها رو به افزایش است. جمعیت جوانان کشور بین سنین ۱۵ تا ۲۹ سال بوده که ۳۲ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند و نرخ بیکاری در این قشر آسیب‌پذیر ۱۵درصد است که متاسفانه در برخی مناطق این نرخ به ۲۵ الی ۳۰ درصد نیز می‌رسد. مساله ازدواج نیز یکی دیگر از آسیب‌های جوانان است. بیش از ۱۱میلیون و ۲۰۰ هزار مجرد در سن ازدواج وجود دارند. ازدواج ممکن است در سنین مختلف صورت گیرد، اما هر چه سن ازدواج بالا رود کیفیت آن پایین می آید، چرا که افرادی که در سن بالا ازدواج می کنند ممکن است امکان فرزندآوری نداشته باشند، همان‌طور که با مسائل دیگری از بعد روانی و عاطفی نیز دست به گریبانند. در ایران از هر ۵۰ ازدواج یکی منجر به طلاق می‌شود. شاید وجود چنین وضعیتی در ازدواج های جامعه را می توان یکی از دلایل عدم تمایل جوانان به مقوله ازدواج و نبود زیرساخت‌های آن برشمرد.
جمعیت افراد در مرحله تجرد قطعی
از دیرباز در اکثر جوامع به مقوله ازدواج تاکید شده است. در دین مبین اسلام نیز بر ایجاد بستر برای تشکیل خانواده از طریق ازدواج دائم بارها تاکید شده است. تشکیل خانواده می تواند فرصت تولید نسل را افزایش داده و طبیعتا این اقدام می تواند یکی از مولفه‌های امنیت و توسعه در هر کشوری البته متناسب با شرایط آن قلمداد شود. بر اساس آمار در جامعه ما تجرد قطعی نگرانی هایی را ایجاد کرده است. براساس آخرین اخبار منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال آمار مجردان کشور بیش از۱۱ میلیون و ۲۰۰نفر است. تقسیم‌بندی‌های آماری سن ازدواج برای مردان ۲۰ تا ۳۴ سال و سن ازدواج زنان ۱۵ تا ۲۹ سال تعریف شده است. این آمار با توجه به وضعیت موجود در جامعه و افزایش سن ازدواج نگران‌کننده است. در کنار این مساله حدود یک میلیون و ۳۰۰هزار نفر در کشور ما در سن تجرد قطعی هستند. در اصل این افراد به سنی بالاتر از سنین تعریف‌شده برای ازدواج رسیده و همچنان مجرد هستند.
پیامدهای تجرد قطعی را بشناسید
تجرد قطعی باعث تشدید نگرانی ها در ابعاد گوناگونی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و… کشور می‌شود، چون با افزایش تجرد قطعی، طبیعتا نرخ زاد و ولد نیز در جامعه کاهش یافته و همین امر در جمعیت کشور و عدم دستیابی به توسعه و پیشرفت نقش اساسی دارد. با بررسی سیاست های کلی جمعیت تشویق به ازدواج یکی از اولویت ها محسوب می شود. برای مثال امسال شاهد افزایش نرخ وام ازدواج بودیم. توجه به نیاز جنسی و به رسمیت شمردن این امر نه تنها برای انسان بلکه برای هر جانداری یک ضرورت است. این مساله را نمی توان مدیریت کرد. به همین دلیل ازدواج دائم تنها راه مشروع برای تامین نیاز جنسی انسان ها محسوب می شود. طبیعتا تاخیر در ازدواج دائم و افزایش تجرد قطعی یکی از مهم‌ترین نیازهای افراد را که همان ارضای نیاز جنسی است با مشکلات گوناگون مواجه می کند. فرد در تجرد قطعی باید این نیاز را سرکوب کند و چون غریزه جنسی در قالب فطرت بشر است باید به تامین آن توجه شود. برخی افراد از طریق خود ارضایی به این نیازشان پاسخ می دهند و این اقدام نیز با مشکلات و تبعات گوناگون همراه است. درضمن فقط از طریق ازدواج دائم می توان به شکل مشروع به نیاز جنسی پاسخ داد. این در حالی است که ارضای نیاز جنسی از طریق غیر مشروع نیز تبعات جبران ناپذیر فراوانی به همراه دارد. از پیامدهای این اقدام می‌توان به تولد فرزندان ناخواسته، افزایش شیوع بیماری ایدز و هپاتیت اشاره کرد. در ضمن افزایش این نوع ارتباطات نامناسب می تواند تهدیدی برای تشکیل خانواده ها محسوب شود. این پدیده مسئولیت پذیری در برابر خانواده را کاهش می دهد. هر فردی در مقابل خانواده وظایفی دارد که با تشکیل زندگی مشترک باید به وظایف خود عمل کند، اما با توسعه چنین روابط باز و به دور از هیچ قید و بندی افراد کمتر به تشکیل زندگی مشترک و قبول مسئولیت های ناشی از آن تمایل دارند. هر شخصی که نمی تواند نیاز خود را با رضایت و به شکل مشروع تامین کند طبیعتا در ایفای سایر نقش های اجتماعی خود نیز دچار مشکلات گوناگون می شود. این نوع بی‌اعتنایی نسبت به وضعیت تاهل جوانان در کشور می‌تواند در جامعه تسریع شود. تسریع مساله تجرد جوانان در جامعه صدمات جبران ناپذیری فراوانی را برای نهاد خانواده، وضعیت بهداشت، سیاست های جمعیتی و دیگر زیرساخت های جامعه به همراه دارد.
فرصت‌های جمعیتی را دریابیم
به گفته سید حسن موسوی چلک هم اکنون جمعیت ما در مرحله فرصت یا همان پنجره قرار دارد. این وضعیت که از آن به‌عنوان دوران طلایی جمعیت نیز نام برده می‌شود تا سال ۱۴۳۰ طول می‌کشد. در این دوران نسبت جمعیت در سنین فعالیت افزایش یافته و به حداکثر خود یعنی بالای ۷۰ درصد می‎رسد. در حال حاضر، در کشور ۷۱ درصد جمعیت در سنین فعالیت ۶۴-۱۵ سال قرار دارد. اگر با استفاده از شرایط موجود نتوان از این فرصت برای جهش در حوزه های مختلف استفاده کرد به نسبت در آینده باید مشکلات بیشتری را در جامعه تحمل کرد. تصویب سیاست های کلی جمعیت و نگرانی دستگاه ها درباره پیری جمعیت خود نشان دهنده این است که موضوع ازدواج و فرزندآوری باید جدی تر از قبل مورد توجه قرار گیرد. در شرایط کنونی باید مکانیزم‌های ترکیبی و رفتاری پنجره جمعیتی نظیر افزایش عرضه نیروی کار، افزایش مشارکت زنان، کاهش نسبت‌های وابستگی (بار تکفل)، تعامل تغییرات ساختار سنی جمعیت با چرخه زندگی اقتصادی تولید و مصرف، افزایش قدرت پس‌اندازها و سرمایه‌گذاری، بهبود و توسعه سرمایه انسانی، افزایش کیفیت جمعیت و… فرصت طلایی و پتانسیل‌های زیادی برای اثرگذاری مثبت بر رشد و توسعه اقتصادی فراهم می‌کند. البته بهره‌برداری از این وضعیت نیازمند ایجاد بسترهای مناسب اقتصادی، اجتماعی، سیاستی و نهادی است. به‌طور کلی، فرصت‌ها و چالش‌های جمعیتی پیش‌روی جمعیتی در کشور بیشتر به این وضعیت برمی‌گردد که اگر روندهای جدید تغییرات ساختار سنی جمعیت و پنجره جمعیتی کشور به درستی مدیریت شود و سیاست‎های مناسب و موثر اتخاذ شود، می توان زمینه بهره‌برداری از پنجره جمعیتی فرصت را فراهم آورد و ابعاد مختلف توسعه‌ای را بهبود بخشید.
پیامدهای آتی تجرد قطعی دختران
روند رو به تزاید «تجرد دختران» ازجمله مسائل جامعه امروز به‌شمار می‌رود. وقتی در مورد تجرد قطعی صحبت می‌کنیم، فاصله 40 تا 45 سال منظور است؛ یعنی افراد به سنی می‌رسند که ترجیح می‌دهند مجرد بمانند. برای مثال در خانم‌های بین 40 تا 45 سال دیگر چیزی به‌عنوان توانایی فرزندآوری متصور نیست و به تعبیری دیگر حوصله بچه را هم ندارند.
درمجموع سن که بالاتر می‌رود، افراد ترجیح می‌دهند به مجرد بودن خود ادامه دهند و مسئولیتی به اسم تشکیل خانواده را دیگر نمی‌پذیرند که به آن تجرد قطعی گفته می‌شود؛ حال آنکه طبق آخرین آمارها درحال حاضر آمار تجرد قطعی در میان مردان ایرانی 1.8 درصد و در میان زنان سه درصد است. آماری که برخی از جمعیت‌شناسان و جامعه‌شناسان معتقدند عدد نگران‌کننده‌ای نیست، اما برخی دیگر بر این باور هستند که با توجه به جمعیت کل کشور، حتی یک درصد جمعیت مجرد، عدد قابل توجهی محسوب می‌شود و نباید بی‌تفاوت از کنار آن گذشت.
چنانکه چندی پیش حسام‌الدین علامه، رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور اعلام کرده بود: «بیش از دوسوم تجردهای قطعی مربوط به زنان است و تا یک دهه آینده آمار تجرد قطعی در تمام گروه‌های سنی بین 40 تا 50 سال به بالا به بیش از دو میلیون نفر خواهد رسید.»
مریم‌السادات ظهوریان، روان‌شناس اجتماعی با اشاره به علل تجرد قطعی گسترده زنان ایران طی چند دهه اخیر، گفت: معمولاً وقتی قشری از جامعه از داشتن مزیت‌هایی مانند اشتغال و فعالیت‌های اجتماعی برای مدت طولانی چه در جنبه‌های فردی و چه در بُعد اجتماعی محروم هستند و بعد آن محدودیت‌ها به هر دلیل برطرف می‌شود، شاهد جهشی در آن بخش یا قشر از جامعه خواهیم بود که در فضای دختران ایران طی چند دهه اخیر نیز چنین اتفاقی رخ داده است و طبیعتاً این موضوع باعث می‌شود حداقل ازنظر اقتصادی نیازی به ازدواج کردن، نداشته باشند.
مریم‌السادات ظهوریان با تأکید بر اینکه تا چند دهه پیش دختران ما در ایران به‌خاطر برخی اتفاقات که در خانواده‌ها مشاهده می‌شد و نیز بعضی اعتقادات دچار محدودیت‌های اجتماعی بی‌شماری بودند، اظهار کرد: ازدواج‌های زودرس، عدم تجلی قدرتمندی دختران در فضاهای مختلف چه درخانواده و چه در اجتماع و عرصه‌های مختلف را می‌توان بخشی از این محدودیت‌ها قلمداد کرد.
ظهوریان با بیان اینکه اما با رفع شدن این محرومیت‌ها همان‌طورکه پیش‌تر گفته شد در این بخش شاهد یک جهش هستیم که امری طبیعی به‌لحاظ ساختار روان‌شناسی ‌اجتماعی است، تصریح کرد: درواقع اینکه دختران ما درحال حاضر از جنبه اجتماعی، اقتصادی، هنری، بروز خلاقیت و نبوغ در خانه و جامعه و نیز فضای تحصیلی پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند، امری طبیعی است.
این روان‌شناس اجتماعی با تأکید بر اینکه پیشرفت‌های مذکور باعث شده که دیگر دختران آن وابستگی‌ها پیشین را به‌ویژه در حوزه اقتصاد به پدران و در ادامه به همسران آینده خود نداشته باشند، اظهار کرد: درواقع فراهم بودن بستر برای بروز توانایی‌های دختران باعث شده تمام نیازهای اقتصادی و سایر نیازهای اجتماعی توسط خود آن‌ها مرتفع شده و به‌اصطلاح روی پای خود بایستند.
ظهوریان افزود: البته چرایی تجرد قطعی تنها به مسئله پیشین ختم نمی‌شود؛ بلکه می‌توان این مورد را هم اضافه کرد که تا چند دهه پیش شاهد گسترش مهاجرت‌ها از سطح روستاها به شهرها نبودیم و تقریباً در جوامع روستایی و شهری شاهد زیست‌بومی بودیم که در پی آن شناخت از افراد بهتر اتفاق می‌افتاد، اما درحال حاضر دیگر از این زیست‌بوم خبری نیست، پس شناخت افراد با دشواری همراه شده؛ به‌طوری که این موضوع انتخاب خانواده‌ها و دخترانی که شناخت از طرف مقابل و خانواده وی چه به‌لحاظ فردی و چه جایگاه اجتماعی برایشان مهم به‌شمار می‌رود را سخت کرده است.
این روان‌شناس اجتماعی با تأکید بر اینکه استقلال و عدم وابستگی دختران و نیز کم‌رنگ شدن اعتماد اجتماعی به‌لحاظ تغییر ساختار زیستی جامعه اصلی‌ترین دلایل تجرد قطعی دختران است، ابراز کرد: درواقع از دست رفتن یک‌دستی و سنخیت افراد با یکدیگر در جامعه امروز، باعث ترس از ازدواج حتی در بین دختران سالم و اصیل ما شده است.
وی با بیان اینکه فارغ از فضای ایجادشده در برخی‌ موارد نیز بلند‌پروازی‌ها و برخی تنوع‌طلبی‌ها و زیاده‌خواهی‌ها مانع ازدواج به‌موقع دختران شده است، تصریح کرد: در این‌گونه موارد تن دادن به زندگی زناشویی برای این قبیل افراد، به معنای ایجاد مانع پیش روی آن‌ها است.
ظهوریان در پاسخ به این سؤال که پیامدهای تجرد قطعی برای فرد و جامعه چه خواهد بود؟ اذعان کرد: پیامد این مهم به‌لحاظ ساختار جمعیتی کشور بر کسی پوشیده نیست، زیرا تا وقتی ازدواجی صورت نگیرد، شاهد تولد فرزند و ازیاد جمعیت نخواهیم بود؛ اما آنچه مسلم است اینکه هنوز با پیامدهای قطعی تجرد قطعی مواجه نشده‌ایم.
وی در تشریح پیامدهای تجرد قطعی اذعان کرد: متأسفانه بنا به شرایط اجتماعی و نیز فضای اقتصادی و برخی خُرده‌فرهنگ‌ها، از چندسال پیش تک‌فرزندی به‌وفور در جامعه قابل مشاهده است؛ حال درنظر بگیرید با توجه به تجرد قطعی که جامعه امروز با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، همین تک‌فرزند نیز ازدواج نکند! پس در آینده نه‌چندان دور با عدم تشکیل خانواده، نسل بعدی شکل نخواهد گرفت و با فوت و پدر مادر، او به فردی تنها و منزوی در جامعه بدل خواهد شد.
این روان‌شناس اجتماعی با اشاره به اینکه وقتی چنین فردی سنین بالا را تجربه کند نه آن شادابی قبل را خواهد داشت و نه قادرخواهد بود به‌تنهایی از خود مراقبت کند، گفت: دراقع به‌لحاظ روحی وی به ارتباط با خانواده و دوستان به‌عنوان یک رکن نیاز دارد، اما در نبود خانواده، فرد حتی در برقراری ارتباط با جنس مخالف در فضای اجتماعی نیز دچار مشکل خواهد بود؛ زیرا در خانواده‌ تک‌فرزندی امکان ارتباط اجتماعی با هم‌سالان فراهم نشده است.
وی با بیان اینکه تجرد به هر دلیلی که رخ دهد آثار و آسیب‌های روحی و روانی را با خود به همراه خواهد داشت به‌خصوص در میان دختران که چه ازلحاظ ذاتی و فطری و چه ازنظر اجتماعی موقعیت آسیب‌زاتری دارند، بیان کرد: چون در کشور ما فضای تجرد قطعی به‌تازگی شکل گرفته و در آینده نتایج آن ظاهرخواهد شد، هنوز پیامدهای نبود و خلأ خانواده برای این قبیل افراد و نیز جامعه ملموس نیست.
ظهوریان با بیان اینکه پیامدهای قطعی اتفاق مذکور به‌صورت واقعی و ملموس در سنین کهولت این افراد قابل مشاهده خواهد بود، اظهار کرد: این افراد در آن دوره است که تنهایی را حس خواهند کرد، زیرا دیگر نه والدینی دارند و نه همسر و فرزندی.
این روان‌شناس اجتماعی با بیان اینکه تجربه این اتفاق قطعاً در آینده آسیب جدی به‌لحاظ روحی و روانی به دنبال خواهد داشت، تشریح کرد: درواقع حتی اگر در سنین بالا هم به فکر ازدواج کردن بیفتند، دیگر آن آرامش فکری را نخواهند داشت؛ زیرا در زندگی شاهد اصطکاکاتی خواهند بود.
وی در پاسخ این سؤال که برای توانمندی دخترانی که به هر دلیلی دچار تجرد قطعی شده‌اند و یا به‌صورت خودخواسته این تجربه را دارند چه باید کرد؟ گفت: برای تعدادی به‌جهت نحوه پرورش آن‌ها درخانواده، واقعاً از دست کسی کاری برنمی‌آید؛ مثلاً بنده خانم 70 ساله تنهایی را می‌شناسم که در خانواده به‌نحوی تربیت شده که درحال حاضر حتی امکان ارتباط برقرار کردن با افراد را هم ندارد و این درحالی بوده که به‌لحاظ روحی دارای لطافت خاصی است.
ظهوریان ادامه داد: درواقع برای این قبیل افراد نمی‌توان نسخه‌ای پیچید؛ بنابراین قطعاً باید از سوی جامعه و دوستان مورد حمایت قرار گیرند، زیرا این افراد دیگر آموزش‌پذیر نبوده و نمی‌توانند در خود تغییر ایجاد کنند.
این روان‌شناس اجتماعی افزود: البته برخی از این افراد را بنا به توانمندی با تعامل و ارتباط‌گیری می‌توان به‌صورت خواسته و یا ناخواسته به گروه‌های آموزشی‌ کشاند تا به‌لحاظ روحی ساخته شوند و بتوانندآینده خود را تأمین کنند. مع‌الوصف؛ با توجه به آنچه گفته شد، تجرد تشکیل بنیادهای جدید خانواده را با چالش مواجه می‌کند و از طرفی رواج تجرد تأثیری مهلک بر پویایی جمعیت به‌ویژه باروری دارد، چراکه ازدواج جوانان در سن باروری، هرم و ساختار جمعیتی کشور تأثیر می‌گذارد.
از طرفی به نظر می‌رسد هنوز چنانکه گفته شد، پیامدهای واقعی تجرد قطعی در جامعه آشکار نشده و هنوز ما در شرایط گرگ‌ومیش این پدیده اجتماعی واقع شده‌ایم و کاهش جمعیت تنها یک برگ از صد برگ پیامدهای تجرد قطعی دختران است؛ چراکه کاهش گرایش به ازدواج و تجرد قطعی مسائل و آسیب‌های اجتماعی و روان‌شناختی به همراه دارد، به‌طوری که تجرد قطعی عدم آرامش‌خاطر، آسیب‌پذیری، تنهایی، حسرت‌های گذشته و درنهایت درماندگی اجتماعی را به دنبال دارد. بنابراین با گسترش این فرآیند در کشور بیم آن می‌رود که در آینده و به‌واسطه فراوانی تجرد قطعی، ما نیز مجبور به تشکیل وزارت تنهایی همچون کشور انگلستان در کشورمان شویم!

مسئولیت سیاست‌گذاران؛ از هشدار تا اقدام
 آمار ۱۷ میلیون جوان مجرد نشان می‌دهد که مسئله ازدواج در ایران تنها یک دغدغه فردی نیست، بلکه تبدیل به چالشی اجتماعی و جمعیتی شده است. وقتی ۹/۵ میلیون مرد و ۷/۵ میلیون زن زیر ۴۵ سال وارد زندگی مشترک نشده‌اند، باید پرسید چه عواملی مانع از این انتخاب طبیعی و سنتی شده است. بخش مهمی از این وضعیت به مشکلات اقتصادی، اشتغال و مسکن بازمی‌گردد، اما لایه‌های فرهنگی و تغییر سبک زندگی نیز نقشی اساسی دارند. بی‌عملی در این حوزه می‌تواند به شکل‌گیری شکاف عمیق میان نسل‌ها و تضعیف نهاد خانواده منجر شود.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی تجرد
افزایش تجرد در جامعه، پیامدهایی فراتر از بعد فردی دارد. کارشناسان هشدار می‌دهند که این روند مستقیماً بر نرخ باروری تأثیر گذاشته و زمینه پیری جمعیت را فراهم می‌کند؛ موضوعی که آینده اقتصادی کشور را با بحران نیروی کار جوان مواجه می‌سازد. از منظر اجتماعی نیز، تنهایی گسترده در نسل جدید می‌تواند به افزایش افسردگی، انزوا و حتی بحران‌های هویتی منجر شود. در سطح کلان، فروپاشی انسجام خانوادگی می‌تواند شبکه حمایتی جامعه را تضعیف کرده و هزینه‌های رفاهی و اجتماعی دولت را افزایش دهد.
در شرایطی که آمار تجرد به سطح هشدار رسیده است، مسئولیت سیاست‌گذاران تنها در بیان نگرانی‌ها خلاصه نمی‌شود. ارائه مشوق‌های واقعی برای ازدواج، از جمله تسهیلات مسکن، اشتغال پایدار و حمایت‌های مالی می‌تواند زمینه آغاز تغییر را فراهم سازد. علاوه بر این، آموزش مهارت‌های زندگی مشترک و بازتعریف ارزش‌های اجتماعی مرتبط با خانواده باید به‌صورت جدی دنبال شود. نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای نیز وظیفه دارند الگوسازی مثبت از زندگی خانوادگی را به نسل جدید ارائه دهند تا انگیزه‌های ازدواج تقویت شود.
محتوای فرهنگی و سبك زندگی مـدرن ایرانیان
دلایل تجرد قطعی هم خودخواسته و هم ناخواسته است. از آن جا که ازدواج باید همراه با مسئولیت پذیری و قبول برخی از خودگذشتگی ها باشد تعدادی از زنان ترجیح می دهند فارغ از این گونه نگرانی ها و دلبستگی ها که در زندگی زناشویی وجود دارد، آزاد و رها از هر مسئولیتی در دنیای شخصی خود زندگی کنند که بعدها به اشتباه خودشان پی می برند.
برخی دیگر به علت سخت گیری ها و وسواس های افراطی که در امر ازدواج دارند در عالم مجردی باقی می مانند اما از سوی دیگر برخی افراد به علت فراهم نشدن زمینه های خواستگاری، نداشتن خواستگار مناسب، سخت گیری های نابه جای والدین شان، فراهم نشدن زمینه های اقتصادی و دلایل ناخواسته دیگر، بدون تمایل شخصی گرفتار این پدیده می شوند؛ بنابراین برخی از این دلایل به خود دختران مربوط است یعنی دلایل فردی هستند از جمله: تمایل به داشتن تحصیلات عالیه در خانم‌ها و همراه با آن افزایش سطح توقعات، آرزوی داشتن همسری با تحصیلات بالا، یافتن همسری با شغل ثابت و درآمد خوب، نداشتن جرأت و حس خطر کردن و کمرنگ شدن باورهای دینی. دسته ای دیگر از دلایل به عوامل و شرایطی مربوط می شود که خارج از اختیار و تصمیم دختران است یعنی دلایل غیر فردی یا غیر شخصی مانند: نبودن تناسب بین تعداد پسران و دختران آماده ازدواج، سخت گیری‌های خانواده ها در شکل گیری زندگی فرزندان، افزایش چشم و هم چشمی ها برای برگزاری مراسم های مقدماتی ازدواج، مهریه های سنگین، بیکاری پسران و هزینه های بالای مسکن. نباید فراموش کرد که تاریخ تحولات اجتماعی در ایران نشان می‌دهد، مهمترین و شاید نخستین نهادی كـه در كانون این دگرگـونی قـرار گرفـت خـانواده بـود. بـه گونـه ای كـه گسـترش مدرنیتـه فقـط بـه مدرنیزاسیون و تجدد ختم نشد، بلكه به تدریج محتوای فرهنگی و سبك زندگی مـدرن نیز در تار و پود نظام اجتماعی ایرانیان رخنه كرد. مطابق تئوری بی سازمانیِ اجتماعی در شرایط كنونیِ ایران به منزله جامعه ای در حال گذارـ ازدواج به مثابه هدفی ارزشـی، عـاطفی یا حتـی سـنتی مطرح می شود؛ درصورتی كه راهها و امكانات رسیدن به آن كاملاً عقلانی و مدرن است. این امـر به آشفتگی و بی سامانی در جامعه كنونی ایران منجر شده است؛ به طوری‌كه مسئله افزایش سـن ازدواج و تجرد دختران نیز حاصل این ناهماهنگی است.
می گویند به لحاظ عرفی، سن ازدواج برای مردان، ۲۰ تا ۳۵ سال و برای زنـان ۱۵ تـا ۳۰ سال است و برهمین اساس‌سن تجرد قطعی برای زنان ۴۰ تا ۴۴ سال و برای مردان ۵۰ تا ۵۴ سال شناخته می‌شود. میانگین سن ازدواج برای مردان به ۲۷ سال و زنان به ۲۳ سال رسیده و این سن در میان تحصیلکردگان بیش از ارقام ذکر شده است اما به روایتی سن ازدواج مردان از ۲۴ به ۲۸ و برای زنان از ۱۹ به ۲۳ سال رسیده و آمار مجردان قطعی در کل کشور۲۲۰ هزار نفر است.
بررسی ها نشان می دهد، جوامع توسعه یافته اعم از ژاپن، کره‌جنوبی و تایوان دارای بیشترین آمارتجرد قطعی هستند. به عنوان مثال آمار تجرد طی سال ۲۰۱۰ در کره جنوبی۲۳/۹ درصد، در تایوان ۲۲‌درصد و درژاپن ۳۲/۴‌درصد بوده است.
بررسی های ما حاوی این نکته است که آمار مجردان در شهرهای مرکزی و بزرگ ایران به مراتب‌بیشتر است. تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی که در نیم قرن اخیر در ایران صورت گرفته باعث تغییر در الگوی زناشویی در میان دختران جوان شده است؛ از جمله این تغییرات می‌توان به تاخیر در سن ازدواج اشاره کرد، به طوری که در سرشماری ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۰ یک کاهش ۱۰/۵ درصدی در نسبت زنان دارای همسر دیده می‌شود.
پیامدهای تک زیستی
اما تک‌زیستی پیامد‌های گسترده ای دارد از مسائل روانی و شخصیتی تا افسردگی و احساس فقدان و یااضـطراب فردی و اجتماعی، انحرافات اجتماعی و ناهنجاری‌های رفتاری که هریک در نوع خود آسیب های بی شماری به دنبال دارد.
چه باید کرد؟
سازوکارهای حمایتی و تشویقی می تواند شرایط را برای ازدواج تسهیل سازد و از همه مهمتر آموزش و فرهنگ‌سازی است. دختران ما باید بیاموزندکه طی کردن مراتب تحصیلی منافاتی با امر ازدواج نداشته و قرار نیست با تشکیل خانواده آزادی های فردی و موقعیت‌های شغلی آنان تضعیف شود. باید این باورهای پوسیده را دور ریخت و با عینک خوش بینی به مقوله ازدواج نگریست.
راهبرد آینده؛ خانواده به‌عنوان محور توسعه
اگرچه بحران تجرد امروز یک تهدید بزرگ برای جامعه ایران است، اما با سیاست‌گذاری آینده‌نگر می‌توان آن را به فرصت تبدیل کرد. حمایت از جوانان در مسیر تشکیل خانواده، نه‌تنها باروری و پویایی جمعیت را تضمین می‌کند، بلکه موجب تقویت سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی خواهد شد. راهبرد اصلی باید بر محور قرار دادن خانواده در برنامه‌های توسعه‌ای کشور استوار باشد؛ چراکه بدون انسجام خانوادگی، هیچ برنامه اقتصادی یا فرهنگی به‌طور پایدار موفق نخواهد شد. اکنون زمان تصمیم‌های جسورانه و اقدام‌های ملموس فرارسیده است.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه