صفحه اول
کمیل حاج قادری- اصول عدالت آموزشی عبارتند از: دسترسی همه دانش آموزان و متقاضیان به آموزش با کیفیت، انطباق و سازگاری نظام آموزشی با نیازهای مخاطبان و مواجهه عادلانه و بی طرفانه نظام آموزشی با همه مخاطبان خود، صرف نظر از تفاوتهای جسمی، اجتماعی، اقتصادی و جنسیتی. هر ساله پس از اعلام نتایج کنکور سراسری بحث عدالت آموزشی در کشور تحلیل و هرچند همچون رسمی هر ساله به وجود «بیعدالتی» ختم میشود اما بدلیل تاثیر آن در آینده ایران نباید ساده از کنار آن عبور کرد؛با وجود تغییرات متعدد و پرحاشیه ای که در روند برگزار کنکور ایجاد شد، نتایج نفرات برتر کنکور ۱۴۰۴ نشان می دهد رشتهها و دانشگاههای تراز و برتر باز هم در انحصار دانشآموزان مدارس خاص و شهریهای است که عواملی از قبیل وضعیت مالی خانواده، شهر محل سکونت و نوع مدرسه محل تحصیل، سهم و وزنی به مراتب بیشتر از استعداد دانش آموزان دارد. ابعاد اجتماعی مافیای مدارس غیرانتفاعی که با شرط معدل شکل میگیرد، باعث ایجاد تضاد طبقاتی و نارضایتی اجتماعی میشود. در واقع مافیای مدارس غیرانتفاعی، با ایجاد امکانات و شرایط ورود به مدارس معتبر براساس شرط معدل، تضاد طبقاتی را تشدید میکند. افرادی که نیروهای اقتصادی و اجتماعی بالا را دارند، به راحتی میتوانند به مدارس معتبر وارد شوند و از فرصتهای بهتری برای آینده خود بهرهمند شوند. اما افرادی که دسترسی کمتری به منابع و امکانات دارند، با دشواری بیشتری مواجه میشوند و از ورود به مدارس معتبر و فرصتهای برابر آموزشی محروم میشوند. این موضوع منجر به تشدید تفاوتها و تضاد طبقاتی در جامعه میشود. عدالت آموزشی، پررنگترین و البته مظلومترین واژهای است که این روزها در رسانهها درمورد آن صحبت میشود. اسامی رتبههای برتر کنکور منتشر شده و گویا همه هر سال این موقع یادشان میآید که کیفیت مدارس دولتی رو به کاهش است. خبرنگارها هم به رسم هر سال میروند سراغ مقایسه شهرها و نام مدارس رتبه برترها و فریاد وامصیبتا از افراد مختلف سر داده میشود که ببینید آموزش و پرورش هر روز شکاف اجتماعی بیشتری ایجاد میکند؛ دانشآموزان مناطق محروم و مدارس دولتی دیگر نمیتوانند مثل بقیه دانشآموزان موفق شوند و هزار چیز دیگر. همچنین ایجاد تضاد طبقاتی و ناعدالتی در فرایند ورود به مدارس معتبر، منجر به نارضایتی اجتماعی میشود. افرادی که توانایی و پتانسیل آموزشی دارند اما به دلیل محدودیتها و نظام نامناسب، از ورود به مدارس معتبر منع میشوند، احساس ناامیدی و نارضایتی عمیقی را تجربه میکنند. این موضوع ممکن است منجر به کاهش اعتماد عمومی و ناامیدی از نظام آموزشی شود. از طرفی، مافیای مدارس غیرانتفاعی که با شرط معدل شکل میگیرد، میتواند منجر به کاهش تنوع فرهنگی و اندیشهها در محیط آموزشی شود. افرادی که بر اساس شرط معدل وارد مدارس معتبر میشوند، ممکن است بیشتر شبیه یکدیگر باشند و نظرات و اندیشههای یکسانی را داشته باشند. این امر باعث کاهش تنوع ایدئولوژیک، فرهنگی و اجتماعی در محیط آموزشی میشود و تنوع دیدگاهها و اندیشهها را کاهش میدهد. در این راستا بیعدالتی آموزشی آنجا مشهود است که یک داوطلب در مناطق کم برخوردار، که امکان دسترسی به کلاسهای کنکور، مدارس خصوصی و معلمان خصوصی را ندارد، برای رقابت در همان سطحی تلاش میکند که داوطلبان در مناطق ثروتمند برای ورود به مدارس غیرانتفاعی با شهریه صد میلیون تومان به آن تلاش میکنند. عدالت آموزشی باید با استفاده از روشهای مختلف، تخصیص منابع به گونهای منطبق با اهداف (دانشآموز، عملکرد، نتایج) پیش برود و در عدالت آموزشی صرفا دسترسی آموزشی مد نظر نیست بلکه کیفیت دسترسی و کیفیت فرصتهای یادگیری و نیز برخورداری مخاطب و دانشآموز از فرصتهای یادگیری کیفی باید مد نظر قرار گیرد.