روزنامه کائنات
1

صفحه اول

1404 شنبه 28 تير - شماره 4872

آیا دانستن فقط حق نمایندگان است؟

 صبح سه شنبه، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به همراه تعدادی از معاونانش با حضور در جلسه‌ای غیرعلنی در مجلس، گزارشی مفصل از قدامات این وزارتخانه در قبل، حین و بعد از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و ابعاد نبرد اطلاعاتی ایران ارائه کرد و آسیب ‎ها، اشکالات و ایرادات شناسایی شده مورد بحث و بررسی قرار گرفت. سخنگوی هیئت رئیسه مجلس خبر داده که نمایندگان مردم بسیار صریح، شفاف و روشن نقطه نظرات خود را بیان کردند و بعضاً گلایه‌هایی که وجود داشت به نمایندگی از مردم در این جلسه غیرعلنی مطرح شد.
دانایی، ضرورت بقاست نه امتیاز تشریفاتی
فارغ از محتوای محرمانه‌ی این جلسه و نیز گزارش وزیر، نفس این اقدام را باید گامی درست در جهت شفاف‌سازی و ارتقای درک راهبردی مسئولان کشور ارزیابی کرد. اما پرسش بنیادین این است که آیا نمایندگان مردم تنها مخاطب این روایت‌ها هستند؟ آیا حق دانستن، فقط در سطح حاکمیتی قابل تأمین است؟ و آیا جامعه، آن هم در عصر انفجار اطلاعات، می‌تواند بدون دسترسی به روایت‌های معتبر و قابل اتکا، مسیر خود را با اعتماد ادامه دهد؟ تنها چند روز پیش از شروع غافلگیرانه‌ی جنگ از سوی متجاوزان صهیونیست، وزیر محترم اطلاعات در برابر دوربین‌ها حاضر شد و هرچند به اختصار، از یک پیروزی بزرگ در نفوذ اطلاعاتی به دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی و کسب مقادیر فراوانی از اسناد راهبردی سرّی خبر داد. این خبر که شادی مشهودی را در محافل خبری و سیاسی باعث شد با اتفاقات بعدی متاسفانه تاحدی خنثی شد و اینک این سئوال را در ذهن‌ها رقم زده است که جمع این حوادث در مجموع چگونه قابل تحلیل است. طبعا مردم هم مثل نمایندگان مجلس مشتاق شنیدن تحلیل‌های روشنگر مقامات ارشد امنیتی و اطلاعاتی کشور هستند. ما در دوره‌ای به سر می‌بریم که امنیت، تنها حاصل قدرت نظامی یا تسلط اطلاعاتی نیست، بلکه به‌طور فزاینده‌ای وابسته به «سرمایه‌ی شناختی جامعه» است. افکار عمومی، نه صرفاً موضوعی تبلیغاتی، بلکه یکی از ارکان اصلی تاب‌آوری ملی در شرایط جنگ‌های ترکیبی است؛ جنگ‌هایی که مرز بین حقیقت و تحریف، بین اطلاعات و عملیات روانی، هر روز باریک‌تر می‌شود. در چنین شرایطی، ایجاد تعلیق روانی، ابهام‌های ذهنی، و بی‌اطلاعی سیستماتیک در جامعه، ولو ناخواسته، می‌تواند همان‌قدر خطرناک باشد که نفوذ یک جاسوس یا حمله یک موشک. سیاست‌های امنیتی اگرچه بنا به ماهیت خود با سطوحی از محرمانگی همراهند، اما در دنیای امروز، محرمانگی مطلق، عملاً کارکرد خود را از دست داده و به ضد خود بدل می‌شود. مردمی که روایت رسمی نشنوند، ناگزیر روایت‌های آلوده را می‌پذیرند. بر این اساس، ضروری است که مقامات ارشد سیاسی، امنیتی و نظامی کشور، در رسانه ملی و دیگر تریبون‌های معتبر، حضور پیدا کنند و با پرهیز از کلی‌گویی و ادبیات شعاری، واقعیت‌های جنگ را با زبان تحلیل و داده برای مردم بازگو کنند. و البته این کار را نه از موضع «اقناع از بالا»، بلکه از جایگاه «گفت‌وگوی ملی درباره بقاء» انجام دهند. جامعه‌ای که احساس کند در جریان واقعیت‌ها قرار دارد، مقاوم‌تر، هوشیارتر، و مشارکت‌پذیرتر خواهد بود.
 مردم تحلیل‌گرند نه فقط شنونده
تجربه مصاحبه‌های اخیر چهره‌هایی چون محمدباقر قالیباف و علی لاریجانی درباره جنگ، نشان داد که مردم به سرعت فرق میان روایت صادقانه و شعار تبلیغاتی را تشخیص می‌دهند. سخن گفتن از «غافلگیری اولیه»، «تصمیم‌گیری سریع»، «دشواری هماهنگی»، و «دستاوردها در کنار هزینه‌ها»، نه‌تنها به اعتماد عمومی لطمه نمی‌زند، بلکه آن را تقویت می‌کند. مردم امروز، مخاطبانی خاموش نیستند. آن‌ها تحلیل می‌کنند، مقایسه می‌کنند، و پاسخ سؤالات خود را اگر در روایت رسمی نیابند، در روایت‌های بی‌رحمانه دیگر خواهند جُست.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه