روزنامه کائنات
5

گزارش

۱۴۰۰ دوشنبه ۴ مرداد - شماره 3946

گزارش کائنات از مقایسه ثروت شهروندان کشورهای ترکیه، مالزی، گرجستان، ارمنستان و جمهوری‌آذربایجان با ایران؛

چاله‌های باند‌های توزیع فقر برای دولت

  بکتاش رستمی - شاخص‌ها و آمار‌های مختلف نشان می‌دهند که ما ایرانی‌ها روز به روز فقیرتر می‌شویم. همین اواخر، رئیس موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی گفته بود حدود ۳۰ درصد از ایرانی‌ها زیر خط فقر مطلق قرار گرفته اند. بر اساس تعاریف سازمان ملل متحد، این یعنی این دسته از ایرانی‌ها می‌توانند روزانه کمتر از ۲.۱۹ دلار (حدود ۵۰ هزار تومان) برای خود هزینه کنند و این یعنی احتمالاً تنها از پس هزینه خورد و خوراک خود بر می‌آیند. اما فقر تبعات دیگری هم دارد.
فقر یا تنگدستی در ایران با وجود منابع طبیعی و موقعیت راهبردی این کشور در خاورمیانه، قابل توجه است. شهاب نادری، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ اعلام داشت ۸۰ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر به سر می‌برند. پژوهش‌های وابسته در دههٔ ۱۳۹۰، نشان می‌دهند که خانواده‌های پرجمعیت ایرانی با وجود داشتن کار، نمی‌توانند کم‌ترین امکانات زندگی را برای خانواده‌شان داشته‌باشند. سوءتغذیه کودکان با فقر در بزرگسالی‌شان مرتبط دانسته شده‌است.در سال ۱۳۹۴، پرویز فتاح اعلام داشته‌است که جمهوری اسلامی ایران پی‌درپی و پیوسته در حال تولید فقر و فقیر است و به همان نسبت نیز جمعیت کمک‌جو و استمدادطلب ایران، در حال گسترش است. به گفتهٔ فرهاد نیلی، مشاور اقتصادی ارشد حسن روحانی، فقیرهای ایرانی به شکلی حدودی، هم‌سطح فقیرهای مصر زندگی می‌کنند. در اردیبهشت ۱۳۹۸، شمار خانوارهای ایرانی زیر خط فقر ۵۵ درصد اعلام شد. همچنین حسین راغفر، اقتصاددان، نتیجه گرفت که ۳۳ درصد از مردم ایران دچار «فقر مطلق» هستند و شش درصد از آنان نیز در زیر خط گرسنگی به سر می‌برند. در دی ۱۳۹۹ همچنین با توجه به آمارهای گوناگون همچون حقوق دریافتی و گرانی‌ها، اعلام شد که: «۵۸ درصد مردم ایران برای زنده ماندن تلاش می‌کنند نه زندگی کردن».
  سرانه تولید ناخالص داخلی بر حسب شاخص قدرت خرید
داده‌های بانک جهانی نشان می‌دهند  اقتصاد ایران عملا از سال ۱۳۸۴ خورشیدی تا سال ۱۳۹۹ خورشیدی (یعنی در یک بازه زمانی ۱۵ ساله) در جا زده است. در واقع، «سرانه تولید ناخالص داخلی بر حسب شاخص قدرت خرید» برای ایران در این بازه ۱۵ ساله، ثابت مانده، حال آنکه این شاخص برای ترکیه، طی همین مدت تقریبا ۲٫۳ برابر شده است.
این یعنی هر شهروند ترکیه‌ای، به طور متوسط، در ۱۵ سال اخیر ۲٫۳ برابر ثروتمند شده، اما ثروت هر شهروند ایرانی، به طور متوسط، طی همین مدت ثابت مانده است. نگران‌کننده‌تر اینکه ترکیه همچنان در مسیر افزایش ثروت قرار دارد، اما پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد ایران (دست‌کم برای ۵ سال آینده) همچنان درجا می‌زند و ثروتمندتر نمی‌شود.
شهروندان ایرانی در سال ۲۰۲۶ میلادی از شهروندان کشورهای ترکیه، مالزی، گرجستان، ارمنستان و جمهوری‌آذربایجان فقیرتر خواهند بود.
برآوردهای صندوق بین المللی پول (IMF) نشان می‌دهد که «سرانه تولید ناخالص داخلی بر حسب شاخص قدرت خرید» (همان شاخص مورد اشاره در بالا) در سال ۲۰۲۰ برای هر شهروند ایرانی حدود ۱۳ هزار دلار آمریکا بوده است.
این یعنی کل ثروت تولید شده در ایران در سال ۲۰۲۰ میلادی، با در نظر گرفتن قدرت خرید هر دلار آمریکا در ایران در آن سال، تقسیم بر کل جمعیت ایران، عددی معادل حدود ۱۳ هزار دلار بوده است. اگر پیش‌بینی‌های صندوق بین‌المللی پول درست از آب در بیاید، این عدد برای هر شهروند متوسط ایرانی در سال ۲۰۲۶ میلادی، حدود ۱۵ هزار و ۸۰۰ دلار خواهد بود.
در مقابل، «سرانه تولید ناخالص داخلی بر حسب شاخص قدرت خرید» برای هر شهروند ترکیه‌ای که در سال ۲۰۲۰ میلادی حدود ۳۰ هزار دلار بوده، در سال ۲۰۲۶ میلادی (یعنی ۵ سال دیگر) به حدود ۴۰ هزار دلار خواهد رسید.
این یعنی هر شهروند ترکیه‌ای در سال ۲۰۲۶ میلادی، حدود ۲٫۵ برابر از هر شهروند ایرانی ثروتمندتر خواهد بود و این یعنی شکافِ کنونی میان ثروت شهروندان ایرانی و شهروندان ترکیه‌ای در ۵ سال آینده، عمیق‌تر می‌شود.
در سال ۲۰۲۶ میلادی، «سرانه تولید ناخالص داخلی بر حسب شاخص قدرت خرید» برای شهروندان گرجستان (حدود ۲۲ هزار و ۷۰۰ دلار)، برای شهروندان جمهوری آذربایجان (حدود ۱۶ هزار و ۹۰۰ دلار)، برای شهروندان مصر (حدود ۱۷ هزار و ۳۰۰ دلار) و برای شهروندان ویتنام (حدود ۱۷ هزار و ۳۰۰ دلار)، همگی از ایران بالاتر خواهد بود.
اما داده‌هایی وجود دارند که حتی باز هم نگران‌کننده‌تر است. بر این اساس، در سال ۲۰۲۶ میلادی، «سرانه تولید ناخالص داخلی بر حسب شاخص قدرت خرید» برای شهروندان گرجستان (حدود ۲۲ هزار و ۷۰۰ دلار)، برای شهروندان جمهوری آذربایجان (حدود ۱۶ هزار و ۹۰۰ دلار)، برای شهروندان مصر (حدود ۱۷ هزار و ۳۰۰ دلار) و برای شهروندان ویتنام (حدود ۱۷ هزار و ۳۰۰ دلار) است. رقمی که همگی از ایران بالاتر خواهد بود.
این در حالی است که «سرانه تولید ناخالص داخلی بر حسب شاخص قدرت خرید» برای شهروندان ایرانی، تا همین ۳ سال پیش، از همین شاخص برای شهروندان این کشورها بالاتر بود. به عبارت ساده‌تر، بر اساس پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول، ما در ۵ سال آینده باید شاهدِ سبقت گرفتن شهروندانِ کشورهای فقیرتر، در زمینه ثروت باشیم. یا به عبارتی ما از آنها فقیرتر می‌شویم.
  ایرانی‌ها دیگر «مصرف» نمی‌کنند
بررسی آمار‌های مربوط به هزینه-درآمد خانوار که توسط مرکز آمار ایران منتشر می‌شوند، تصویر ترسناک و نگران کننده‌ای از آینده کوتاه مدت ایران به دست می‌دهند. بر این اساس، در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، تولید ناخالص داخلی سرانه حدود ۱۰ درصد کاهش پیدا کرده و از آنجا که هنوز آمار‌های کامل مربوط به سال ۱۳۹۹ منتشر نشده اند، می‌توان حدس زد وضعیت وخیم‌تر هم شده باشد. به عبارت ساده تر، ایرانی‌ها طی این سه سال، ۱۰ درصد فقیرتر شده اند و این در حالی است که این آمارِ خام، گویای همه مسائل نیست و ضمناً، دربرگیرنده وضعیت وخیم سال ۱۳۹۹ هم نیست.
در فاصله سه ساله ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، مصرف حقیقی خانوار هم کاهشی ۳ درصدی را نشان می‌دهد و البته از آنجا که بخش اعظم هزینه خانوار مربوط به اجاره بها (در صورت نداشتن ملک شخصی) است، حذف اجاره بها از محاسبات نشان می‌دهد که مصرف حقیقی کالا‌ها طی این مدت چقدر کاهش پیدا کرده است.
به این ترتیب، برای دهک اول درآمدی (فقیرترین هشت میلیون ایرانی)، در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، مصرف حقیقی بدون احتساب اجاره بها، حدود ۱۷ درصد کاهش پیدا کرده است و این تازه پیش از آغاز وضعیت بحرانی در سال ۱۳۹۹ است که با شیوع کرونا بر وخامت آن افزوده شده است.
همین گزارش نشان می‌دهد که خانوار ایرانی در دهک اول درآمدی، در فاصله سه ساله یاد شده، شاهد رشد حدود ۲۵ درصدی اجاره بها بوده است. وضعیت، اما برای دهک دوم درآمدی حتی وخیم‌تر است. این گروه از ایرانی‌ها در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، ۲۰ درصد از مصرف حقیقی خود کم کرده اند.
این، اما در حالی است که شاخص‌های دیگری هم نشان دهنده کاهش قابل توجه مصرف خانوار‌های ایرانی هستند. در سال ۱۳۹۷ و زمانی که وضعیت اقتصادی کشور هنوز تا این حد بحرانی نبود، گزارش‌هایی مبنی بر کاهش تولید زباله در تهران و برخی شهر‌های دیگر منتشر شد. بر این اساس، در حالی که میانگین تولید روزانه زباله در تهران حدود ۹ هزار تن است، آمار‌ها نشان می‌دهند در ۹ ماهه ابتدایی سال ۱۳۹۷، تولید زباله در تهران روزانه حدود هزار تن (حدود ۱۱ درصد) کاهش پیدا کرده که نشان دهنده افت مصرف شهروندان است.
همان زمان، رضا عبدلی، مدیرعامل وقت سازمان مدیریت پسماند شهر تهران، با اشاره به کاهش هزار تنی میانگین تولید پسماند در ۹ ماهه پایانی سال ۱۳۹۷ نسبت به سال قبل از آن گفته بود: “بالارفتن قیمت ارز و افزایش قیمت کالا‌ها تأثیر زیادی بر تولید پسماند شهری داشته است که سبب شده شهروندان سنجیده‌تر و به اندازه نیاز خرید کرده و ضمناً در مصرف نیز تا حد امکان کالا را استفاده نمایند.”
  خداحافظی ایرانی‌ها با «گوشت»، «برنج» و «لبنیات»
تصویر وضعیت خانوار ایرانی، اما زمانی وخیم‌تر می‌شود که بدانیم در فاصله ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ و حتی پیش از بروز بحران عمیق‌تر اقتصادی در سال ۱۳۹۹، مصرف کالا‌های اساسی نزد خانوار‌های ایرانی به شدت کاهش پیدا کرده است.
به طور طبیعی، وقتی شما با کاهش درآمد و افزایش هزینه مواجه می‌شود، منطقی است که هزینه‌های مازاد خود را کاهش بدهید و مثلاً دیگر به رستوران، سینما و باشگاه ورزشی نروید و خرید کالا‌های لوکس را متوقف کنید. اما قطع یا کاهش مصرف کالا‌های اساسی (گوشت، مرغ، چای، شکر، لبنیات، روغن، برنج و امثال این ها) آخرین چیزی است که خانوار‌ها به طور معمول به آن فکر می‌کنند. دلیل اینکه دولت بار‌ها تاکید کرده که نمی‌گذارد خانوار‌های ایرانی از این نظر کمبودی احساس کنند هم همین است، چرا که کالا‌های اساسی، در واقع خط قرمز مصرف خانوار هستند.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، متوسط مصرف ماهانه گوشت قرمز خانوار‌های کشور در سال ۱۳۹۸ در قیاس با سال ۱۳۹۰ (یعنی در یک بازه ۸ ساله) حدود ۵۱.۶ درصد کاهش پیدا کرده است. به عبارت ساده تر، ایرانی‌ها در سال ۱۳۹۸ به طور متوسط به اندازه نصف سال ۱۳۹۰ گوشت قرمز مصرف می‌کرده اند و اوضاع قطعاً در سال ۱۳۹۹ وخیم‌تر هم شده است. دهک چهارم درآمدی از این منظر بدترین وضعیت را داشته است و مصرف گوشت قرمز برای خانوار‌های این دهک درآمدی در این فاصله زمانی، حدود ۶۵.۲ درصد کاهش پیدا کرده است.
جالب اینجا است که مصرف ماهانه گوشت قرمز در دهک درآمدی دهم (یعنی هشت میلیون نفر از ثروتمندترین ایرانی ها) هم به شکل قابل ملاحظه‌ای کاهش پیدا کرده است. بر این اساس، متوسط مصرف ماهانه گوشت قرمز نزد این گروه درآمدی از ایرانی‌ها در فاصله زمانی مورد اشاره حدود ۴۱.۴ درصد افت کرده است. این یعنی حتی ثروتمندترین ایرانی‌ها هم امروز در قیاس با یک دهه پیش گوشت کمتری مصرف می‌کنند.
عجیب‌تر از مورد گوشت قرمز که قیمت بالای آن در مقایسه با وضعیت درآمدی خانوار می‌تواند توجیهی برای کاهش مصرف آن باشد، کاهش مصرف برنج طی هشت سال ابتدایی دهه ۱۳۹۰ است. برنج اصلی‌ترین خوراکی ایرانی‌ها است و مشخص نیست کاهش مصرف برنج با کدام ماده غذایی جبران شده است. بر اساس آمار‌های مرکز آمار ایران، متوسط مصرف ماهانه برنج در خانوار‌های کشور در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۰ حدود ۳۴.۷ درصد کاهش پیدا کرده است.
گزارش مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که طی همین بازه زمانی، مصرف لبنیات هم به شدت کاهش پیدا کرده است. بر این اساس، متوسط مصرف ماهانه لبنیات خانوار‌های کشور در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۰ حدود ۳۵.۳ درصد کاهش پیدا کرده است.
  چرا ایرانی‌ها هر سال فقیرتر می‌شوند؟
حسین راغفر استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا با اشاره به اینکه ایرانی‌ها در سه سال اخیر فقیرتر شده‌اند، اظهار داشت: گزارش اخیر مرکز آمار نشان می‌دهد که هزینه‌های یک خانوار طی سال ۹۹ به نسبت سال ۹۸، ۳۱ درصد افزایش پیدا کرده، این در حالی است که این رقم به صورت متوسط اعلام شده، اما اقلام اساسی مردم از جمله خوراک، مسکن و بهداشت با افزایش بیش از ۳۰ درصدی روبرو بوده‌اند.
وی افزود: به طور متوسط در سالیان گذشته هزینه بهداشت و درمان شش درصد از هزینه خانوار ایرانی را تشکیل می‌داد، اما این موضوع به قبل از کرونا مربوط می‌شود، اما با توجه به شیوع کرونا در یک سال و نیم اخیر هزینه درمان خانوار‌ها بسیار بیشتر شده وآن‌ها هزینه بیشتری را برای درمان خود می پردازند، طبیعتاً زمانی که هزینه درمان بیشتر شود، آن‌ها از سایر هزینه‌های جاری خود می‌زنند که این موضوع باعث کاهش رفاه مردم و در نتیجه افزایش فقر آن‌ها می‌شود.
راغقر یادآور شد: بر اساس همین آمار حدود ۲۶ درصد از هزینه کل خانوار‌ها مربوط به بخش خوراکی است، در صورتی که این رقم در سال‌های گذشته حدود ۲۱ تا ۲۳ درصد بود، این به معنای آن است که افزایش هزینه‌های خوراکی مردم، به نوعی نشان دهنده آن است که مردم از سایر هزینه‌های خود زده اند، تا مواد خوراکی تهیه کنند که باز هم این شاخص به نوعی به ما می‌گوید که مردم، نسبت به گذشته فقیرتر شده اند.
این اقتصاددان نهادگرا با اشاره به اینکه دولت آینده می‌تواند روند گسترش فقر را متوقف کنند، گفت: اصلاح واقعی نظام مالیاتی و همچنین کاهش یارانه بنگاه‌های خصولتی و نیمه دولتی از جمله راهکار‌هایی است که می‌تواند از سوی دولت در کوتاه مدت مورد استفاده قرار گیرد تا ترمز روند گسترش فقر در کشور کشیده شود.
وی اضافه کرد: در حال حاضر کارخانه‌های پتروشیمی و فولادی که اکثر محصولات آن‌ها نیز صادراتی هستند از انرژی ارزان به واسطه یارانه دولتی بهره‌مند هستند، دولت می‌تواند در سود این بنگاه‌ها شریک شده و منابع حاصل از آن را صرف اشتغال پایدار افراد طبقات پایین و متوسط جامعه کند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه دولت می‌تواند به بنگاه‌هایی که توانایی ایجاد اشتغال دارد تسهیلات پرداخت کند، ادامه داد: این منابع باید در جهت اشتغال پایدار افراد طبقات پایین جامعه صرف شود، قدر مسلم اگر چنین کاری انجام شود، با اشتغالزایی که صورت می‌گیرد، تولید نیز رونق گرفته و بسیاری از مشکلات اقتصادی نیز می‌تواند رفع شود، از سویی چنین راه حلی کاملاً قابل اجرا است و کار بسیار سخت و غیر ممکنی نیست که نتوان آن را انجام داد.
راغفر بیان کرد: کار مهمی که دولت آینده می‌تواند انجام دهد کاهش قیمت هاست، اگر دولت سیزدهم بتواند ۲۰ درصد به صورت متوسط قیمت‌ها را در بازار کاهش دهد، در مقابل ۲۰ درصد به توان خرید مردم افزوده می‌شود، که این مورد از اهمیت بسزایی برخوردار است، در این رابطه اگر باند‌های فاسد و قدرتمند که نفع‌شان در افزایش مصنوعی قیمت کالا‌ها ومایحتاج ضروری مردم است، اجازه چنین کاری را به دولت بدهند، آن‌ها سالهاست که از این طریق سود‌های کلان و باد آورده‌ای را به جیب زدند.
وی خاطر نشان کرد: اگر دولت بتواند از پس این باند‌ها بر بیاید، قدر مسلم قیمت بسیاری از کالا‌ها در بازار، توان کاهش قیمت دارد، اما به شرط اینکه دولت از عزم جدی در این رابطه برخوردار باشد، از سوی دیگر بهترین راهکاری که می‌توان برای فقرزدایی از جامعه ایران انجام داد ایجاد اشتغال پایدار است نه اینکه یارانه نقدی در جامعه توزیع کرد، این کار به هیچ عنوان فقر را از بین خواهد نخواهد برد، بلکه تنها از طریق اشتغال پایدار است که فقر کمتر خواهد شد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه