صفحه آخر
سیاوش طهمورث که به تازگی سریال «زخم کاری» با بازی او از شبکه نمایش خانگی پخش شده است، در همان قسمت های اول از این مجموعه به قتل می رسد. با این حال او شخصیت «خان عمو» در «زخم کاری» را دارای ابعاد مختلف می داند. این بازیگر باسابقه با اشاره به حضورش در سریال «زخم کاری» گفت: آقای محمدحسین مهدویان (کارگردان) را از نزدیک نمیشناختم. آقای کیومرث مرادی، کارگردان تئاتر به عنوان مسئول انتخاب بازیگر در این سریال حضور داشتند و با من تماس گرفتند و گفتند کاری در نمایش خانگی است که بر اساس داستان مکبث نوشته شده است. چون عادت ندارم بدون خواندن فیلمنامه در کاری حضور پیدا کنم، شش قسمت از فیلمنامه را خواندم و بعد به پروژه پیوستم. او درباره همکاری با محمدحسین مهدویان، کارگردان «زخم کاری» ادامه داد: اوایل فکر میکردم آقای مهدویان مثل این جوانهای تازه وارد سینما هستند که مدام پز میدهند و ژست میگیرند. ولی وقتی با ایشان صحبت کردم دیدم که اینطور نیست. خیلی آرام و راحت است و به راحتی به حرفها گوش میکند و از ایدهها و نظرها استفاده میکند که این خصوصیت خوبی است. طهمورث با اشاره به کاراکتر «خان عمو» در سریال «زخم کاری» و تحلیلش نسبت به این شخصیت گفت: من بعد از اینکه متن فیلمنامه را یک بار خواندم کاملا حفظ شدم. «خان عمو» شخصیتی بود که بر اساس ذهنیت آقای مهدویان شکل گرفته بود و حتی بر اساس همان تحلیل هم تست گریم صورت گرفت. با توجه به فضایی که درون قصه وجود داشت و تحلیل درستی که آقای مهدویان از شخصیت داشتند، من سعی کردم با آن همراهی کنم ولی نظرات خودم را هم ارائه کردم که کارگردان به خوبی هم میشنید و هم نسبت به آنها توجه میکرد. وی ادامه داد: در شخصیت «خان عمو» به توضیحات آقای مهدویان اکتفا نکردم و با خودم تحلیل کردم و دیدم به غیر از نکاتی که کارگردان درباره شخصیت میگوید و اتفاقا درست هم هست، شخصیت بُعد دیگری هم دارد. شخصیت خان عمو دو بُعدی است. در خان عمو حالات مختلفی را در طول سریال میبینیم که نمیتوانیم در یک سکانس یا دو سکانس درباره آن تصمیم بگیریم. مثلا «خان عمو» را در یک سکانس با یک حالتی میبینیم که در سکانس بعدی شخصیت کاملا متفاوت را ارائه میکند. طهمورث در پاسخ به این پرسش که آیا برای شناخت این شخصیت به اشخاص مابه ازای بیرونی هم فکر کردید؟ گفت: در تحلیل یک شخصیت تنها نمیتوان به داشتههای نویسنده اکتفا کرد و باید برای درک بهتر کاراکتر به نمونههای بیرونی هم دقت کرد. بازیگر باید اشراف کامل به جامعه خودش داشته باشد و وقتی این شناخت وجود داشته باشد میتوان به خوبی چنین شخصیتهایی را در جامعه شناسایی کرد. از طرفی تمام حالاتی که از انسانهای مختلف میبینیم درون تمام ما وجود دارد. از خشم و عصبانیت و شادی تا غرور و کبر، همگی در وجود آدمیزاد هست و مهم اینجاست که ما چه زمانی به سراغش میرویم. برای همین کار، بازیگر این است که این صفات و خصوصیات را درون خودش جستجو کند و آن را به خوبی درک کند تا بتواند ارائه دهد. تکنیک بازیگری ورود به این هنر است اما نگهداری و زندگی کردنش یک هنر است که باید با تمام وجود آن را درک کنید. به همین دلیل است هنرپیشه و هنرمند و بازیگر با همدیگر فرق دارند. برای همین من بنا بر تجارب خودم به سراغ شخصیت میروم و سوالهایی از خودم میپرسم که این شخصیت چه کارهایی کرد و چه واکنشهایی نسبت به اتفاقها انجام میدهد؟ شناخت جامعهشناسی کاراکتر میتواند به هویت بخشی بازی کمک کند. من یک بار شخصیت را تحلیل میکنم و آن را میشناسم و در همان فضا میتوانم به خوبی زندگی کنم. طهمورث درباره بازی کردن در کاراکترهای منفی و خاکستری گفت: متاسفانه در ساخت سریالها و فیلمهایمان به یک نقص دچار هستیم. اینکه کارگردان فکر میکند یک بازیگر باید فقط در همان قالب همیشگی بازی کند و اجازه تغییر در نوع بازی را نمیدهند. برای من به عنوان بازیگر هیچ فرقی ندارد در چه قالبی بازی کنم. من نقش سیاه و سفید و مثبت و منفی را بازی میکنم چون معتقدم همه این ویژگیها در جامعه وجود دارد و باید آنها را بازی کرد. من به جرأت میگویم تمامی نقشهای خاکستری که تا امروز بازی کردم هیچ کدامشان شبیه دیگری نبوده است. از حرکت دستها و واکنش صورت و صداسازی همگی با یکدیگر متفاوت است؛ یعنی نمیتوان نقشهای منفی و خاکستری که بازی کردم را کنار یکدیگر بگذاریم و حتی حرکت دستهایشان را شبیه به هم ببینیم. از خوشبختی من است که علیرغم بازی کردن در نقشهای منفی و خاکستری باز هم جامعه نسبت به من لطف دارد.