صفحه اول
رضا الستی – کارشناس بیمه- طبق پژوهشی که صورت گرفته ۷۵درصد فارغالتحصیلان دانشگاهها فاقد مهارت هستند و سازمان آموزش فنی و حرفهیی میتواند این تجارب را با کمک بخشهای دولتی و خصوصی افزایش و به داوطلبان مهارت لازم را آموزش دهد. چگونه میتوان خطرات را کاهش داد و برطرف کرد؟ آرزوی همه ماست اما باید به شکل منطقی برای آن برنامهنویسی کرد که بجا و به موقع است به این نکته مهم اشارهیی کرده باشم که مدیران بعضی قسمتها با کاهش و تعدیل نیرو به صورت بیرویه قصد کاهش هزینه در واحد اشتغال را دارند که در بسیاری از موارد از لحاظ حق و حقوق مادی و حتی معنوی ضربات سنگینی وارد میکند و بهتر است که راهکارهای کلان و سودآور دیگری را برای خود انتخاب کنند. به هر حال امنیت شغلی بهطور مستقیم یا با روح و روان ارتباط مستقیم دارد یا خسارتهای مادی به همراه خود به وجود میآورد. بحث بهداشت کار و سختی کار یا فشارهای روانی بسیاری از مشاغل در اینجا مطرح است. البته در کشورهایی مانند ایالات متحده امریکا عامل اقتصاد و تجارت امنیت بیشتری را خواهد داشت که دلیل این موضوع را هم میتوان سیستم سرمایه داری آن کشور و عدم دخالت دولت در امور تجاری دانست. در ایالاتمتحده به دلیل موقعیت اقتصادی خاص امنیت شغلی نسبتا بالاست. در واقع با رونق اقتصادی شرکتها سعی در استخدام نیروی بیشتر برای تولید بیشتر خواهد کرد؛ در اینجا لازم است توجهی به کند شدن نرخ رشد در این کشورها نیز شود که این خود عاملی است برای کاهش امنیت شغلی، چرا که شرکتها تمایل به کاهش هرچه بیشتر هزینههای داخلی «هزینههای جذب» خواهد داشت که میتواند امنیت شغلی را کاهش دهد. به اختصار برخی از عوامل که تاثیر زیادی در ایجاد استرس ناشی از کار دارند: شرایط کاری، تراکم کاری، ابهام نقش، تعارض شغلی، مسوولیت، روابط با ما فوق و عدم امنیت شغلی و...در شرایط فعلی دنیا هیچ شغلی دایمی نیست و حفظ شدن و بقا آن بستگی به میزان فعالیت خود فرد دارد ولی عدم آگاهی از این موضوع موجب کنار گذاشته شدن، لغو یا اتمام قرارداد موقت و بازنشستگی یکی از فشارهای روانی است. چنین حالتی باعث میشود فرد قبل از آنکه بطور طبیعی از کار باز نشسته شود احساس فرسودگی و کسالت میکند. ترس از تزلزل یا کنار گذاشته شدن در افرادی که میدانند به مدارج بالا و بالاترین سطح پیشرفت در کار خود رسیدهاند بسیار شدیدتر است. این افراد به پُرکاری میپردازند تا همچنان خود را در اوج نگه دارند و در عین حال میکوشند احساس عدم امنیت شغلی را مخفی کنند و بدینترتیب بیش از پیش در معرفی استرس قرار میگیرند. در زندگی سازمانی اهمیت شغلی از جمله مسائلی است که کارکنان سازمانها را به خود مشغول میکند و بخشی از انرژی روانی و فکری سازمان صرف این مساله میشود. در صورتی که کارکنان از این بابت به سطح مطلوبی از آسایش خاطر دست یابند با فراغ بال توان و انرژی فکری و جسمی خود را در اختیار سازمان قرار میدهند و سازمان نیز کمتر دچار تنشهای انسانی میشود. از دیگرسو امنیت شغلی هم برای کارمندان مهم است و هم برای کارفرمایان. حالتی را در نظر بگیرید که افراد مدام از بیکار شدن میترسند و انواع استرسها را در محیط کار تحمل میکنند. بیکاری به معنای وارد شدن یک ضربه مالی بزرگ است و نگرانی از اینکه از پس هزینهها برخواهید آمد یا نه باعث وارد شدن فشار مضاعفی به افراد میشود. احساس نگرانی و اضطراب، سلامت افراد را با چالش روبه رو میکند و احساس در حاشیه بودن در محیط کار عزت نفس آنها را تضعیف میکند.چنین حالتی باعث میشود فرد قبل از آنکه به طور طبیعی از کار بازنشسته شود، احساس فرسودگی و کسالت کند. این ترس از تزلزل یا کنار گذاشته شدن در افرادی که به بالاترین سطح پیشرفت در محیط کار رسیدهاند دوچندان است.این افراد برای اینکه خود را در اوج نگه دارند مدام به پرکاری میپردازند، مسئولیتهایی که مربوط به بقیه است را انجام میدهند و کارهایی را که از آنها خواسته نشده، برعهده میگیرند. این دسته در ورای همه این فعالیتها احساس عدم امنیت شغلی را مخفی میکنند و بیشتر در معرض استرس قرار میگیرند. ماهیت «حمایتی یودن» قانون کار ایجاب میکند که برای امنیت شغلی کارگران حداقلهایی را مشخص کرده و تجاوز به آنها را (که از حقوق بنیادین و اساسی هر فرد محسوب میشود) منع کند و به خاطر اهمیت زیاد «امنیت شغلی کارگران» در اسناد بینالمللی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قانون کار کشورمان، بدان اشاره شده و برای آن ضمانت اجراهای خاصی در نظر گرفته شده است