روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۳۹۹ سه شنبه ۱ مهر - شماره 3748

فقر را چگونه از رو ببریم

 منوچهر اولیا - مدرس- در دهه های اخیر، کاهش فقر و افزایش سطح رفاه خانوارها، به یکی از مباحث مهم توسعه اقتصادی کشور ها تبدیل شده است، به طوری که فقرزدایی و بهبود سطح رفاه افراد در جامعه، شرط لازم برای رشد اقتصادی محسوب می شود. البته، برنامه های مبارزه با فقر همان اندازه که به کارآیی سیاستگذاری و نحوه اجرای آن نیاز دارد، به شناخت ابعاد مختلف پدیده فقر و دلایل و پیامدهای آن نیز نیاز دارد.
توسعه پایدار توسعه ای است که نیازهای نسل فعلی را بدون ایجاد اشکال در توانایی نسلهای آینده در برآوردن احتیاجات خود تأمین مینماید.رویکرد توسعه پایدار الگویی را به دست می دهد که در آن علاوه بر توسعه اقتصادی،می توان هم عدالت اجتماعی و هم پایداری محیط زیست را دنبال کرد. باید توجه کرد که حرکت به سمت یک مسیر پایدار توسعه ، تنها به مدیریت بهتر اقتصاد و محیطزیست خلاصه نمیشود، بلکه داشتن شرایط مطلوب اقتصاد - ی اجتماعی برای تضمین پایداری فعالیتهای کوتاه مدت و بلند مدت لازم است. تا زمانی که اقتصاد صنعتی مسئله فقرزدایی و احیاء دوباره فرصتهای شغلی را نادیده بگیرد، نمیتوان به یک پایداری طولانی مدت امیدوار بود. مفهوم صحیح پایداری یک اطمینان و تضمین از کیفیت رضایت بخش زندگی را برای هر کس به دنبال دارد. البته در برخورد با این موضوع فقط کاهش میزان فعالیتهای آلوده کننده و جلوگیری از افزایش سطح مصرف کافی نیست بلکه ایجاد فعالیت با برنامهریزی مناسب برای کاهش فقر و موفقیت در رسیدن به عدالت بیشتر وتقویت فرصتها در داخل و خارج کشورها نیز لازم میباشد. وجود فقر و نابرابری در جوامع بشری پدیده طبیعی نیست، بلکه محصول نوع روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حاکم بر آن است که موجب دسترسی و توزیع نابرابر منابع و امکانات می شود. افراد فقیر کسانی هستند که در تأمین حداقل نیازها و بهره گیری از خدمات زیربنایی عمومی و رفاهی، اجتماعی و اقتصادی در معرض محرومیت های نسبی یا مطلق قرار دارند.
وقتی گروهی از مردم جامعه به واسطه موقعیتهای نابرابر در تامین نیازهای اولیه خود ناتوان هستند، هزینه­ های چشمگیری  برای کل جامعه ایجاد خواهد شد و علاوه بر نقض عدالت اجتماعی (که از اهداف توسعه اقتصادی است)، قشر مرفه جامعه نیز از این هزینه ها مصون نخواهد ماند. برای نمونه می توان گفت دزدی، قاچاق، افزایش جرم و جنایت، تن فروشی، شیوع بیماری‌ها، جنگها و منازعات داخلی در ابتدای امر مخلوق فقر و نابرابریند و هزینه­های خود را بر امنیت سرمایه­گذاری، صادرات، واردات، صنعت توریسم، و سایر عوامل موثر بر شاخصهای اقتصادی نمایان می­کنند. همچنان که با بازتولید فقر اثرات منفی خود را مضاعف می سازند.
همچنین فقر از منظر سرمایه انسانی بر اقتصاد کشورها تاثیر می­گذارد. به کسی که بر اساس توانایی‌ها، دانش و مهارت خود می‌تواند به افزایش تولید و بهره‌وری کمک کند سرمایه انسانی گفته می‌شود. سرمایه انسانی به حدی مهم است که امروزه یکی از تجارت‌های مهم کشورهای توسعه یافته، خرید مغزهای دیگر کشورها است. همه ساله کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکا بودجه قابل توجهی را برای جذب دانشجویان سایر کشورها تصویب می‌کنند. این اقدامات با هدف ارتقای دانش آن کشور و توسعه سرمایه انسانی صورت می‌گیرد. هرچه آمار فقر در جامعه‌ای بالا باشد این پیام را القاء می‌کند که درصد بیشتری از سرمایه انسانی آن در حال هرز رفتن است. سرمایه‌هایی که در صورت رسیدگی به آنها، مسیر رشد اقتصادی آن کشور تحت تاثیر قرار می گیرد.
تعمیم اين تعریف به سیستمی که تمامی کشورهای جهان را شامل شود و توضیح اثرات جهانی فقر بر کل سیستم اقتصادی جهان آنجایی میسر می شود که از دیدگاه “همه جانبه نگر” توسعه پایدار به موضوع نظر کنیم، جایی که محیط زیست را به عنوان یک کل به هم پیوسته و تنها سرمایه کل ساکنان سیاره ببینیم. فقر می تواند عامل تخریب محیط زیست و همچنین نتیجه تخریب محیط زیست باشد. رابطه فقر و محیط زیست رابطه ای تو در تو و پیچیده است که در بخشهای بعدی سعی می کنیم به آن بپردازیم.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه