روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 شنبه 22 شهريور - شماره 4908

کائنات پیامدهای حمله رژیم صهیونیستی به خاک قطر را بررسی می کند

بزرگترین تهدید برای صلح جهانی

  مرتضی فعال خاکی - جنگنده های رژیم صهیونیستی عصر سه‌شنبه- ۱۸ شهریور- ضمن تجاوز به حریم هوایی قطر، اهدافی را در شهر دوحه پایتخت این کشور بمباران کردند. مکان این بمباران، محل برگزاری نشست هیأت بلندپایه حماس به ریاست خلیل الحیه در منطقه الکترا بود.
این نشست که به منظور بررسی آخرین پیشنهاد آتش بس و صلح پیشنهادی آمریکا برگزار شده بود، توسط ده جنگنده اسراییلی و با چراغ سبز آمریکا برای نابودی میز مذاکره و صلح پیشنهادی مورد هدف و بمباران قرار گرفت.
این حمله جنایت کارانه که به دستور مستقیم و هدایت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر جنایت کار و وحشی رژیم اشغالگر اسرائیل به دوحه پایتخت قطر که تجاوز به خاک قطر صورت گرفت. این اقدام برخلاف تمامی قوانین بین‌المللی و یک اقدام غیرقانونی و در هنگامه مذاکرات آتش بس و صلح بود که منجر به محکومیت های گسترده کشورهای جهان از جمله حتی آمریکا و اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی و هم پیمانان اسراییل شد. هدف اصلی این حمله، ترور سران ارشد دفتر سیاسی جنبش حماس به خصوص خلیل الحیه و خالد مشعل، موسی ابومرزوق، حسام بدران، زهیر جبرین و مابقی سران ارشد حماس بود.
قطر به عنوان متحد نظامی و نزدیک سیاسی آمریکا که میزبان پایگاه هوایی العدید به عنوان بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه می‌باشد، به رغم اینکه در جریان سفر اخیر ترامپ به منطقه یک هواپیمای لوکس و تشریفاتی به قیمت ۴۰۰ میلیون دلار به ترامپ هدیه داده بود و ده‌ها میلیارد دلار تسلیحات پیشرفته از آمریکا خریداری کرده بود، و سامانه های پیشرفته پدافندی پاتریوت و تاد نیز در قطر و پایگاه العدیده مستقر است، اما باز از حمله جنایت کارانه اسرائیل نیز در امان نماند و هیچ کدام از سامانه‌های پدافندی آمریکا نیز اقدامی نه تنها برای دفاع از قطر نکردند بلکه هواپیمای های سوخت رسان انگلیسی و آمریکایی از پایگاه العدیده به منظور سوخت رسانی به جنگنده های اسرائیلی برخواستند.
براساس آخرین گزارش‌ها با وجود انفجارهای شدید و ایجاد ستون‌های دود غلیظ در آسمان دوحه، اعضای هیات حماس آسیبی ندیدند. اما یک نیروی امنیتی قطری به همراه پنج عضو دفتر سیاسی حماس از جمله فرزند خلیل الحیه و مسئول دفتر وی به شهادت رسیدند.
کشورهای عربی به دنبال پاسخ هماهنگ به اسرائیل هستند
روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال در گزارشی نوشت که کشورهای عربی خلیج فارس به دنبال پاسخ واحد و هماهنگ به حمله رژیم صهیونیستی به خاک قطر هستند.
این روزنامه آمریکایی در این گزارش افزود: حمله به قطر تنش را میان (رژیم) اسرئیل و همپیمانان عرب زبان آن در خلیج فارس افزایش می‌دهد.
در ادامه این گزارش آمده است که نگرانی کشورهای عربی خلیج فارس نسبت به گسترش عملیات‌های نظامی غیرمسئولانه رژیم صهیونیستی رو به افزایش است.
وال استریت ژورنال افزود: قطر پیام‌هایی درباره تعلیق میانجیگری خود میان (رژیم) اسرائیل و حماس ارسال کرده است.
حمله به دوحه نشانه فقدان عقلانیت تل‌آویو است
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در تحلیلی نوشت که حمله هوایی رژیم صهیونیستی به یک منطقه مسکونی در پایتخت قطر یکی از دیوانه‌وارترین عملیات‌های نظامی تاریخ این رژیم بوده و نشانه فقدان عقلانیت تل‌آویو است.
این روزنامه صهیونیستی کابینه بنیامین نتانیاهو را به فقدان کنترل و اتخاذ تصمیم‌های شتاب‌زده با پیامدهای استراتژیک خطرناک متهم و درباره ضرورت و هدف چنین عملیاتی پرسش‌هایی مطرح کرد.
روزنامه صهیونیستی هاآرتص، نوشت: «چه کسی دست به ترور افرادی می‌زند که در حال مذاکره برای آزادی گروگان‌های (اسیران) آن هستند، در حالی که همزمان بندهای توافقی برای آتش‌بس را بررسی می‌کنند که مورد حمایت آمریکا است؟»
این رسانه رژیم صهیونیستی تاکید کرد که این حمله افرادی را هدف قرار داده که در مذاکرات حساس درباره پرونده اسرای اسرائیلی مشارکت داشته‌اند و قطر از ابتدای جنگ در هفتم اکتبر (پانزدهم مهر ۱۴۰۲) یکی از مهم‌ترین میانجی‌های این پرونده بوده است.
در ادامه، روزنامه صهیونیستی هاآرتص سیاست‌های نتانیاهو را به شدت نقد کرده و نوشته است که این عملیات در راستای تلاش‌های مکرر او برای ناکام گذاشتن توافق تبادل اسرا و منحرف کردن افکار عمومی از شکست‌های سیاسی و نظامی او انجام شده است.
این رسانه رژیم صهیونیستی همچنین اشاره کرد که برخی مقامات ارشد امنیتی اسرائیلی با اجرای این حمله مخالفت کرده‌اند، اما این مانع پیشروی در عملیات نشده و نشان‌دهنده فروپاشی سیستم تصمیم‌گیری امنیتی و سیاسی است.
روزنامه صهیونیستی هاآرتص هشدار داد که پیامدهای این عملیات ممکن است به تحریم‌های اروپایی علیه (رژیم) اسرائیل و محدودیت‌های سفر اسرائیلی‌ها منجر و امنیت داخلی این رژیم به سرعت تضعیف شود.
این رسانه رژیم صهیونیستی در پایان تأکید کرد که حادثه دوحه پایان ماجرا نیست و ممکن است حملات مشابه به دیگر پایتخت‌ها مانند استانبول یا قاهره گسترش یابد چرا که اسرائیل فاقد دیدگاه راهبردی بوده و تنها به قدرت نظامی متکی است.
قطر که دشمن آمریکا نبود، چرا اسرائیل به آن حمله کرد؟!
یک اندیشکده اماراتی در تحلیلی آورده است که رویکرد اسرائیل به منطقه خلیج فارس و شرکای آمریکا در این منطقه عوض شده است.اسرائیل به یک کشور عربی خلیج‌فارس که مرتکب هیچ تجاوزی نشده بود حمله کرد: قطر، میانجیگری که به درخواست ترامپ و پیش از او بایدن، میزبان هیئت‌های اسرائیلی و آمریکایی بود.
مرکز مطالعات سیاست عمومی دبی در مقاله‌ای به بررسی حمله اخیر اسرائیل به قطر پرداخته که در ادامه آمده است.اسرائیل در سال ۲۰۲۰ با امضای پیمان ابراهیم با امارات متحده عربی، توافقی را پایه‌ریزی کرد که هدف از آن بازتعریف روند صلح خاورمیانه با محوریت تشکیل یک دولت فلسطینی و به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان بخشی از منطقه بود.
این توافق راه را برای ابتکارات اقتصادی از جمله مشارکت جامع با امارات و پروژه کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه (IMEC) هموار کرد. اما چشم‌انداز راهبردی تغییر کرده است. جنگ ادامه‌دار غزه با تلفات انسانی سرسام‌آوری که در سراسر جهان محکوم شده، همراه با گسترش شهرک‌های یهودی‌نشین در کرانه باختری، بنیان این مشارکت را فرسوده کرده است.
تا تاریخ ۹ سپتامبر، حملات نظامی اسرائیل، لبنان، سوریه و یمن را هدف قرار داده بود — کشور‌هایی که با اشاره به حزب‌الله، رژیم اسد، عوامل نیابتی ایران یا حملات حوثی‌ها به کشتی‌های مرتبط با اسرائیل توجیه می‌شدند.
اسرائیل به یک کشور عربی خلیج‌فارس که مرتکب هیچ تجاوزی نشده بود حمله کرد: قطر، میانجیگری که به درخواست ترامپ و پیش از او بایدن، میزبان هیئت‌های اسرائیلی و آمریکایی بود
اما در آن روز، اسرائیل به یک کشور عربی خلیج‌فارس که مرتکب هیچ تجاوزی نشده بود حمله کرد: قطر، میانجیگری که به درخواست ترامپ و پیش از او بایدن، میزبان هیئت‌های اسرائیلی و آمریکایی بود.
این حمله، روابط خلیج‌فارس و اسرائیل را بازتعریف کرد. اکنون دیگر مسئله این نیست که چگونه می‌توان پیمان ابراهیم را برای شامل شدن عربستان سعودی یا سوریه گسترش داد، بلکه این است که کشور‌های خلیج‌فارس چگونه می‌توانند خود را از اقدامات اسرائیل مصون نگه دارند؛ اقداماتی که تحت دکترین «قلمرو باز» انجام می‌شود و به اسرائیل اجازه می‌دهد هر کشوری را در هر زمان و به هر دلیلی — حتی در تحدی قوانین بین‌المللی و منشور ملل متحد — مورد هدف قرار دهد.
مسئله نگران‌کننده‌تر، هدف قرار دادن رهبران حماس به خودی خود نیست، بلکه عدم حضور واشنگتن در بازدارندگی چنین عملیاتی علیه یک متحد راهبردی در قلب خلیج‌فارس است.
سابقه این موضوع روشن است: در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، عوامل نیابتی ایران تأسیسات نفتی عربستان در بقیق و خریص را مورد حمله قرار دادند. واشنگتن هیچ حمایت مستقیمی ارائه نداد و حتی پس از حملات، سامانه‌های پاتریوت را نیز خارج کرد. این شکست، پایتخت‌های کشور‌های خلیج‌فارس را وادار کرد تا راهبرد کاملاً متفاوتی در پیش گیرند — دنبال کردن گفت‌و‌گو با ایران به جای تکیه بر تضمین‌های آمریکا — مسیری که بسیاری در واشنگتن ممکن است آن را در تعارض با کارزار فشار آمریکا بر تهران و رقابت گسترده‌تر آن با روسیه و چین ببینند.
اگر واشنگتن چنین رویداد‌هایی را بدون پاسخ رها کند، کشور‌های خلیج‌فارس به طور جمعی برای مقابله با خطر ناشی از اقدامات اسرائیل حرکت خواهند کرد
نتیجه قابل پیش‌بینی است: اگر واشنگتن چنین رویداد‌هایی را بدون پاسخ رها کند، کشور‌های خلیج‌فارس به طور جمعی برای مقابله با خطر ناشی از اقدامات اسرائیل حرکت خواهند کرد.
فارغ از اینکه ترامپ پس از دریافت گزارش از مقامات اسرائیلی شوکه، عصبانی یا به طور خصوصی به مقامات قطری هشدار داده باشد یا نه، واقعیت این است که قطر نه توسط ایران — که زمانی تهدید فرضی منطقه بود — بلکه توسط یک متحد آمریکا، یک شریک سنتکام (CENTCOM) مورد حمله قرار گرفت.
ترامپ که از کمبود اعتماد آگاه بود، هرگونه اطلاع یا مداخله آمریکا را رد کرد و به وزیر خارجه خود، مارکو روبیو، دستور داد تا یک پیمان همکاری دفاعی با قطر مذاکره کند و متعهد شد که چنین حادثه‌ای تکرار نخواهد شد.
پیام او این بود: حمله اسرائیل نباید به عنوان آغاز هدف‌گیری معمول دوحه دیده شود. اما آیا کشور‌های خلیج‌فارس به همراه مصر، ترکیه و اردن — که همگی در میانجی‌گری درباره غزه، برنامه هسته‌ای ایران یا درگیری یمن درگیر هستند — یک اطمینان تلفنی را خواهند پذیرفت که توسط تکان‌های راست افراطی اسرائیل غافلگیر نخواهند شد؟
مشکل این است که حتی به نظر می‌رسد ترامپ تمایل یا توانایی مهار تصمیمات ناگهانی و سیاسی اسرائیل را ندارد. خطر واضح است: تشدید بیشتر حملات علیه متحدان آمریکا و کاهش شدید اعتماد به نقش رهبری واشنگتن در امنیت خلیج‌فارس.
این موضوع در تضاد آشکار با تعهدات ترامپ در طول سفرش به خلیج‌فارس قرار دارد و روایت راهبردی آمریکا را تضعیف می‌کند.
اگر واشنگتن ظهور چین را به عنوان چالش اصلی برای برتری جهانی خود می‌بیند، پس پایبندی به اتحاد‌ها و حفظ تعهدات باارزش‌ترین دارایی آن است.
این اصل اکنون توسط اسرائیل خدشه‌دار شده و قانون طلایی اتحاد‌ها را نقض کرده است: به شرکای خود حمله نکنید. پیامد‌های این اقدام فراتر از اسرائیل و شامل خود آمریکا نیز می‌شود، نفوذ منحصر‌به‌فرد واشنگتن بر تل‌آویو و اهرم شخصی ترامپ بر نخست‌وزیر نتانیاهو.
واشنگتن با یک انتخاب رو‌به‌رو است: اقدام فوری برای ترمیم اعتماد و مهار اسرائیل، یا مواجهه با پیامد‌های اقدامات کنترل نشده اسرائیل که نه به نفع منافع آمریکا و نه اسرائیل است و متحدان در سراسر منطقه را بی‌ثبات می‌کند
امروز، رهبران خلیج‌فارس در حال انجام مشاوره‌های فوری دیپلماتیک هستند — نه تنها برای حمایت از حاکمیت قطر، بلکه برای تدوین یک راهبرد بلندمدت برای جلوگیری از عادی‌سازی چنین حملاتی.
واشنگتن با یک انتخاب رو‌به‌رو است: اقدام فوری برای ترمیم اعتماد و مهار اسرائیل، یا مواجهه با پیامد‌های اقدامات کنترل نشده اسرائیل که نه به نفع منافع آمریکا و نه اسرائیل است و متحدان در سراسر منطقه را بی‌ثبات می‌کند.
تنها راه پیش رو، شناسایی این اقدامات به عنوان یک بحران و بازگشت به دیپلماسی — نه تضعیف آن — است؛ اعتماد، نه برهم زدن صلح.
ثبات پایدار در خاورمیانه از طریق حملات یکجانبه و خصومت‌های دائمی حاصل نخواهد شد، بلکه از طریق مذاکرات، توافق‌ها و دنبال کردن صلح به عنوان مسیر راهبردی واقعی برای رفاه به دست خواهد آمد.
پس از حمله اسرائیل به ایران و کشورهای منطقه، نوبت کیست؟
 همزمان با محکومیت گسترده حمله هوایی رژیم صهیونیستی به قطر، کاربران و چهره‌های مختلف بین‌المللی در فضای مجازی به کشورهای مسلمان و دولت‌های عربی هشدار دادند: حمله اسرائیل پس از غزه به لبنان، سوریه، یمن و ایران، اکنون به قطر رسیده که نشان می‌دهد هیچ کشوری در منطقه از گزند این رژیم در امان نیست و فقط مقابله جدی، متجاوز را متوقف خواهد کرد.
تجاوز رژیم اسرائیل به دوحه پایتخت قطر که در تاریخ ۹ سپتامبر ۲۰۲۵ (۱۸ شهریور ۱۴۰۴) انجام شد، بلافاصله واکنش‌های بسیار زیادی را در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی برانگیخت. این کاربران از شناخته شده و نشده نظرات متفاوت اما همسویی درباره اقدام گستاخانه رژیم صهیونیستی و تبعات آن در منطقه خاورمیانه و جهان منتشر کردند. طیف وسیع واکنش‌ کاربران خارجی، در واقع انعکاسی از نگرانی‌ها و انتقادهای مستمر به خوی تجاوزگری رژیم اسرائیل و تبعات آن برای امنیت منطقه و جهان، به ویژه تداوم بحران فلسطین و هراس از استمرار جنگ‌های تحمیلی زنجیره‌ای در خاورمیانه بوده است.
بخشی از مهمترین واکنش‌های ثبت شده در شبکه‌های مختلف فضای مجازی در عرصه بین‌الملل شامل موارد ذیل است:
سیاستمدار و نماینده سابق پارلمان انگلستان: اسرائیل سرکش و وحشی و بزرگترین تهدید برای صلح جهانی است
«کلودیا وببه» Claudia Webbe سیاستمدار و نماینده سابق پارلمان انگلستان با انتقاد شدید از وحشیگری‌های رژیم صهیونیستی در صفحه ایکس خود نوشت: اسرائیل سرکش و وحشی است. قطر، غزه، لبنان، سوریه، ایران، یمن. اسرائیل از کنترل خارج شده است. اسرائیل بزرگ‌ترین تهدید برای صلح جهانی است. نتانیاهو را دستگیر کنید.
«خالد صافی» Khaled Safi یک کاربرفعال در فضای مجازی کشورهای عربی با فهرست کردن حملات وتجاوزات اسرائیل به کشورهای عربی، خطاب به آن‌ها نوشت : غزه، کرانه باختری، لبنان، یمن، تونس، و امروز قطر!
فعال یهودی: قتل چارلی کرک ، حمله رژیم صهیونیستی را به حاشیه برد
«آلون میزراهی» Alon Mizrahi فعال یهودی و ضد صهیونیست، قتل «چارلی کرک» فعال سیاسی محافظه کار ۳۱ ساله و موسس گروه «ترنینگ پوینت یواس‌ای» (نقطه عطف آمریکا) و از حامیان اسرائیل در فاصله کمی پس از این تجاوز مورد سوال قرار داد. وی در صفحه شخصی خود در ایکس با اشاره به به حاشیه رانده شدن حمله رژیم صهیونیستی به قطر به دلیل قتل چارلی کرک نوشت: «حالا دیگر در مورد قطر صحبت نمیکنیم، درست است؟»
یک کاربر دیگر با نام سعید نیز با انتشار کاریکاتوری کنایه‌آمیز نوشت: حمله اسرائیل به قطر به همه رژیم‌های عربی یادآوری می‌کند که نباید به اسباب‌بازی‌های غربی اعتماد کنند و باید مسیر خود را تغییر دهند.
«جیک شیلدز» Jake Shields پادکستر و فعال سیاسی مشهور آمریکایی هم در پستی به برگزاری مانور مشترک نظامی قطر و اسرائیل در گذشته اشاره کرد و مدعی شد : قطر و اسرائیل در واقع متحد هستند.
خبرنگار فلسطینی: قطر در یک تله از پیش طراحی شده هدف حمله قرار گرفت
«محمد شهاده»Muhammad Shehada خبرنگار و فعال فلسطینی در صفحه ایکس خود نوشت: آمریکا و اسرائیل به دوحه قول داده‌ بودند که حمله‌ای به خاک قطر انجام ندهند، اما پس از پیشنهاد آتش‌بس جدیدی توسط ترامپ و سفر رهبران حماس به دوحه، اسرائیل مکان این جلسه را بمباران کرد و این یک تله از پیش طراحی شده آمریکایی-اسرائیلی بوده است.
«انور الغاضی» Anwar El Ghazi ستاره فوتبال هلندی که در زمان حمله در دوحه حضور داشت،در صفحه خود نوشت که شاهد اقدامات غیرقانونی و جنایتکارانه اسرائیل در قطر بوده است. او با اشاره به اینکه اسرائیل هیچ احترامی برای زندگی و قانون قائل نیست نوشت: آنچه را که آنها برای دهه‌ها بر سر کودکان و شهروندان بی‌دفاع فلسطین آورده اند، تصور کنید. آیا این اقدام در مسیر طلح طلبی است .جهان کی از خواب برمی‌خیزد؟ فلسطین را آزاد کنید.
کاربر عرب: قطر جت ۴۰۰ میلیون دلاری به ترامپ هدیه داد و ترامپ مجوز حمله به قطر به اسرائیل
«حسن مافی» Hassan Mafi که از کاربران عرب فعال در فضای مجازی است با انتقاد از سیاست‌های قطر در مقابل آمریکا نوشت: اگر احساس بی‌عقلی و نادانی می‌کنید، به یاد داشته باشید که قطر یک جت ۴۰۰ میلیون دلاری به ترامپ هدیه داده و در عوض ترامپ به اسرائیل اجازه داده به قطر حمله کند.
«حفیظ دراجی» Hafid derradji یک کاربر دیگر عرب زبان فعال در فضای مجازی نیز با انتشار ویدئویی از یک برنامه تلوزیونی اسرائیلی نوشت: اسرائیلی‌ها برنامه‌های تلویزیونی خود را با « باقلوا و شامپاین همراه با موسیقی» به مناسبت حمله به قطر آغاز می‌کنند و می‌گویند: «نتانیاهو قول تغییر خاورمیانه را داده بود، اما منظورش تغییر جهان بود»، به این معنی که باور دارند هدفشان بسیار فراتر از فلسطین و خاورمیانه است، در حالی که ما همچنان به صلحی باور داریم که حتی با تسلیم شدن نیز از سوی آنها محقق نمی‌شود.
پاسخ عملی از سوی قطر در کار نخواهد بود؟
سید عباس موسوی گفت: به دلیل هژمونی آمریکا بر دولت قطر، هیچ پاسخ عملی از سوی قطر در کار نخواهد بود. بیانیه‌ها صرفاً بیانیه‌های سیاسی برای حفظ چهره هستند.
وی افزود: هدف آنها از پشت این اظهارات فقط سیاسی و رسانه‌ای است. آنها می‌خواهند به دنیا این پیام را بدهند که ما ساکت نخواهیم نشست و پاسخ خواهیم داد. ما قوی هستیم و پاسخ خواهیم داد.
نماینده دبیرکل جنبش نجباء عراق در ایران مطرح کرد: وقتی کشوری که میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا یعنی پایگاه هوایی العدیده در خاورمیانه است و اسرائیل را تیپ نظامی وابسته به خود می‌داند، چگونه می‌تواند به اسرائیل پاسخ نظامی عملی بدهد؟
واکنش قطر نسبت به تجاوز اسرائیل دور از انتظار است
احمد الشامی گفت: متأسفانه رژیم قطر به شدت تحت سلطه آمریکا قرار دارد و دستگاه امنیتی و نظامی آن در اختیار آمریکاست. بنابراین، ما انتظار نداریم قطر هیچ واکنشی نسبت به تجاوز اسرائیل نشان دهد.
وی افزود: تنها راه قطر این است که آغاز به اخراج پایگاه‌های آمریکایی از خاک خود کند، کشور را به سوی استقلال ببرد و به شریک جنایت‌های جمعی متوسل نشود؛ تا مبادا مانند حمله اسرائیل به دوحه که با حمایت و موافقت آمریکا انجام شد از همان دستی که برای حفاظت به آن تکیه کرده است، سیلی بخورد.
سلاح کشورهای عربی بدون اجازه آمریکا قابل استفاده نیست
محمد مشیک درباره نوع پاسخ قطر به تجاوز رژیم صهیونیستی گفت: قطر کشور ثروتمندی است، اما از نظر نظامی، تفاوت قابل توجهی بین توانایی‌های آن و دشمن اسرائیلی وجود دارد. بنابراین، بعید است که قطر درگیر اقدام نظامی یکجانبه شود. این کشور برای محافظت از خود و ایجاد فشار گسترده بین‌المللی، به ویژه از سوی کشورهای منطقه، تصمیم گرفت با این کشورها مشورت کند.
وی افزود: در مورد پاسخ قطر، من به چند دلیل آن را به عنوان یک واکنش نظامی رد می‌کنم. اولاً؛ کشورهای خلیج فارس روابط خود را با دشمن اسرائیلی عادی‌سازی کرده‌اند. دوماً؛ پایگاه‌های نظامی آمریکا در کشورهای خلیج فارس وجود دارد و هواپیماهای اسرائیلی بر فراز آنها پرواز کرده‌اند. سوما؛ حمله اسرائیل ثابت کرد که سلاح‌های غربی که کشورهای عربی در اختیار دارند، بدون اجازه آمریکا قابل استفاده نیستند. منظور من در اینجا سامانه‌های پدافند هوایی و هواپیماهای جنگی است. چهارما؛ اخیراً علاوه بر نسل‌کشی جاری در غزه، حملات اسرائیل به بیش از یک کشور عربی نیز صورت گرفته است و بنابراین اعراب هیچ اقدامی انجام نداده‌اند. پنجما؛ هر یک از کشورهای خلیج فارس منافع خاصی دارند و اگر نفوذ آمریکا را نیز به آن اضافه کنیم، اعراب به دلیل اختلاف فاحش بین آنها و رژیم صهیونیستی در فناوری نظامی، جرات انجام هیچ اقدام نظامی را نخواهند داشت.
این کارشناس حقوق بین الملل مطرح کرد: قطر ممکن است از طریق مواضع کشورها و تلاش برای صدور قطعنامه توسط شورای امنیت (در صورت عدم استفاده ایالات متحده از حق وتو) پاسخ مسالمت‌آمیز حقوقی و سیاسی ارائه دهد.
وی افزود: صرف نظر از موضع برخی از کشورهای عربی در قبال تجاوز اسرائیل به غزه و نسل کشی، تجاوز علیه قطر حمله به کرامت کشورهای خلیج فارس است و اگر گام‌های مؤثری، چه نظامی و چه حتی سیاسی، برداشته نشود، این تجاوز تأثیر عمده‌ای بر آینده منطقه خواهد داشت و ما می‌دانیم که اسرائیل همچنان به نقض قوانین بین‌المللی و حقوق بشردوستانه بین‌المللی ادامه می‌دهد و به همین دلیل ممکن است حملات آن به کشورهای دیگر نیز گسترش یابد.
فشار واشنگتن بر قطر مانع واکنش می‌شود
بثینه علیق هم گفت: امیدواریم که واکنش و پاسخ به حمله اسرائیل به قطر جمعی باشد؛ با هماهنگی کشورهای عربی و همه طرف‌های منطقه‌ای، از جمله ترکیه و جمهوری اسلامی ایران باشد. اگر این اتفاق بیفتد، هرچند من آن را بعید می‌دانم، به این معنی است که منطقه وارد مرحله جدیدی شده است. با این حال، نباید نقش آمریکا و فشارهایی را که واشنگتن می‌تواند بر قطر، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و سایر کشورهای عربی وارد کند، دست کم بگیریم، فشارهایی که می‌تواند مانع از هرگونه واکنشی شود یا هر گامی را از معنا و اثربخشی آن محروم کند.
پاسخ به حمله اسرائیل فقط قطری نخواهد بود
کیان الاسدی هم در این‌باره گفت: واضح است که هرگونه واکنش احتمالی صرفاً قطری نخواهد بود، بلکه در چارچوب خلیج فارس و منطقه و بر اساس منشور شورای همکاری خلیج فارس (GCC) که بر همبستگی در مواجهه با هرگونه تجاوز تصریح می‌کند، مورد بحث قرار خواهد گرفت. با این حال، واقعیت سیاسی حکم می‌کند که با توجه به اینکه تصمیمات خلیج فارس وابسته به چتر حمایتی آمریکا است، گزینه نظامی باید کاملاً کنار گذاشته شود. وی افزود: قطر تعدادی گزینه اهرمی دارد که می‌تواند به گام‌های عملی تبدیل شود، مانند اختلال در روند عادی‌سازی روابط، بازنگری در تعهدات منطقه‌ای خود یا استفاده از کانال‌های مستقیم خود با واشنگتن برای فشار بر اسرائیل در مورد مسائل مربوط به کمک‌های بشردوستانه و بازگشایی گذرگاه‌ها.
این کارشناس مسائل بین الملل عراقی مطرح کرد: اصل موضوع همچنان تابع اراده دوحه است؛ آیا خود را به بیانیه‌ها و تهدیدهای رسانه‌ای محدود خواهد کرد یا واقعاً به سمت تبدیل کلمات به عمل که در جبهه سیاسی و بشردوستانه تفاوت ایجاد می‌کند، حرکت خواهد کرد؟
به گفته وی، روزهای آینده میزان جدیت قطر در برخورد با تجاوز آشکار خواهد شد. برجسته‌ترین شاخص، فرسایش اعتماد، هرچند اندک، در رابطه با واشنگتن است، پس از آنکه این آگاهی در کشورهای خلیج فارس ریشه دواند که حمایت آمریکا یک چتر عمومی نیست، بلکه صرفاً مختص اسرائیل است.
بازدارندگی قطر نقض شده است
به گفته «محمد بیات» اولین حمله به قطر در جنگ ۱۲ روزه علیه ایران، از سوی ایران انجام شد؛ پایگاه نظامی العدیده آمریکا در این کشور مورد هدف قرار گرفت. حمله مجدد به قطر هم روز سه شنبه از سوی رژیم صهیونیستی انجام شد؛ رهبران حماس در دوحه مورد هدف قرار گرفتند. با این تفاسیر، قطر در موقعیتی قرار گرفته است که احساس می‌کند بازدارندگی‌اش نقض شده و باید به هر نحوی که شده آن را جبران کند. وی افزود: ممکن است قطر یک پاسخ حتی نمایشی و اجتناب ناپذیر انجام بدهد اما اینکه به چه شکلی باشد، آیا از سمت کشورهای منطقه به صورت مشترک باشد یا نباشد به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ فکر نمی‌کنم مثلاً عربستان سعودی و امارات در چنین حمله‌ای مشارکت داشته باشد، حتی مشارکت ایران را هم بعید میدانم. شاید تنها قطر یک عملیاتی به وسیله نیروی هوایی بخواهد در جنوب سرزمین اشغالی انجام بدهد صرفاً جهت اینکه اعاده حیثیت بکند.
قطر قادر به واکنش در برابر اسرائیل نیست
و در پایان علی فضل الله گفت: عملیات اسرائیلی- آمریکایی علیه قطر، عبور از خطوط قرمز است. تضمین‌های حمایت آمریکایی کاملاً سقوط کرده‌اند؛ یک ماه پیش، روزنامه واشنگتن پست گفت که دولت ترامپ به قطری‌ها تضمین داد که مورد هدف قرار نخواهند گرفت، اما این تضمین‌ها بیش از یک ماه دوام نخواهند آورد. این یک فریب آمریکایی مداوم است. این درس در کشورهای ما نباید تکرار شود و به وعده‌های آمریکایی نباید تکیه کرد.
وی افزود: حمله اسرائیل به قطر یک ضربه بزرگ به تمام تضمین‌های آمریکایی برای حفظ امنیت رژیم‌های خلیجی موجود است و این همه را می‌ترساند. اماراتی‌ها امروز باید بترسند، سعودی‌ها، مصری‌ها و ترک‌ها هم باید بترسند.
این کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به بیانیه شدید اللحن وزارت خارجه قطر مبنی بر پاسخ حمله رژیم صهیونیستی مطرح کرد: واکنشی وجود نخواهد داشت؛ این را در بیانیه‌های مطبوعاتی و عملکرد رسانه‌های قطری دیده‌ایم. قطری‌ها قادر به ایجاد هیچ خطر یا واکنشی در برابر اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها نیستند. آمریکایی‌ها ظاهراً کاملاً مطمئن هستند که واکنشی در کار نخواهد بود و این در گفته‌های رسانه‌های قطری یا نقل قول از آن‌ها، مبنی بر اینکه ترامپ متعهد شده است که این اتفاق دیگر تکرار نشود، ظاهر شده است. بنابراین، فکر نمی‌کنم اتفاقی بیفتد، اگرچه درست این است که باید واکنشی نشان داده شود و قطر از دولت‌های منطقه برای تشکیل جبهه‌ای خاص استفاده کند.
به گفته وی، باید باورها پس از تزلزل امنیت خلیج تغییر کند و این رژیم‌ها تنها امنیت را به عنوان پایه و اساس برای ادامه و تداوم رژیم‌های خود دارند. اصل این است که باید واکنشی نشان داده شود، اما تا به حال چیزی از این دست در افق دیده نمی‌شود.

 

 

 آزمون بزرگ امنیتی خلیج فارس در میانه تنش
 کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در میانه رویارویی ایران و اسرائیل با معضلی جدی روبه‌رو هستند: اتکای سنگین به چتر امنیتی آمریکا از یک سو آن‌ها را در برابر ایران آسیب‌پذیر می‌کند و از سوی دیگر تلاش برای حفظ روابط دیپلماتیک با تهران به موازنه سازی دشواری منجر شده است. حملات اخیر اسرائیل به ایران و پاسخ موشکی تهران، ضعف ساختار امنیتی خلیج فارس را آشکار کرد. در این میان، قطر با نقش دوگانه نظامی–دیپلماتیک نماد تناقض‌های معماری امنیتی منطقه است. دکتر محمد رکیپوغلو استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه ماردین آرتوغلو ترکیه در  نشریه پالیتیک تودی،می نویسد:  وابستگی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به پایگاه‌های نظامی ایالات متحده، آن‌ها را در برابر ایران در موقعیتی آسیب‌پذیر قرار داده است. از نگاه تهران، همکاری نزدیک این دولت‌ها با واشنگتن که خود یکی از عوامل اصلی بی‌ثباتی در خاورمیانه به شمار می‌آید ــ عملاً آن‌ها را در صف غیرمتحدان قرار می‌دهد. در نگاه جمهوری اسلامی، آمریکا «شیطان بزرگ» است و هر کشوری که زمینه‌ساز حضور نظامی و اجرای سیاست‌های منطقه‌ای آن باشد، می‌تواند به‌عنوان تهدید علیه امنیت ملی ایران تلقی می‌شود.
پشت پرده تاکتیک اعراب در برابر اسرائیل
تنش‌های پنهان میان ایران و اسرائیل در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ وارد مرحله‌ای تازه شد؛ روزی که تل‌آویو حملات هوایی را علیه ایران آغاز کرد. برخلاف رخدادهای آوریل ۲۰۲۴، این بار تقابل میان دو کشور به بحران مستقیم و آشکار نظامی تبدیل شد و موجی از نگرانی‌های امنیتی را در میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برانگیخت. این رویارویی ژئوپولیتیک منطقه و راهبردهای امنیتی خلیج فارس را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد.
اسرائیل پیش‌تر تا ۸ دسامبر ۲۰۲۴ بارها نیروهای نظامی تحت آموزش ایران در سوریه را هدف قرار داده بود و در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ حتی سفارت ایران در دمشق را بمباران کرد. درگیری‌های پس از آن نتایجی نامتقارن رقم زد؛ زنگ خطری که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نمی‌توانند آن را نادیده بگیرند. در چنین شرایطی، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ناچار شدند در روابط خود با ایران و اسرائیل نوعی توازن برقرار کنند. از یک سو همکاری‌های امنیتی خود را با آمریکا و اسرائیل ادامه دادند و از سوی دیگر تلاش کردند روابط دیپلماتیک با تهران را تقویت کنند. این وضعیت، نوعی پارادوکس امنیتی ایجاد کرده که نه‌تنها بر پیچیدگی معادلات منطقه افزوده، بلکه چشم‌انداز ثبات خاورمیانه را مبهم‌تر ساخته است.
چتر امنیتی واشنگتن و شکنندگی معمار‌ی خلیج فارس
ساختار امنیتی خلیج فارس به‌طور بنیادین بر حمایت نظامی و همکاری‌های دفاعی ایالات متحده و متحدان غربی آن استوار است. کشورهای منطقه طی دهه‌های گذشته، برای مقابله با تهدیدهای مستقیم یا نیابتی از سوی بازیگرانی چون مصر، عراق و ایران، خود را زیر چتر امنیتی واشنگتن قرار داده‌اند. در این میان، اسرائیل نیز چه به‌طور مستقیم و چه غیرمستقیم در این همکاری‌های دفاعی نقش‌آفرینی کرده است.
اما همین وابستگی شکاف‌های بزرگی را در معماری امنیتی خلیج فارس پدید آورده است. نخست آنکه اتکا به پایگاه‌های آمریکا، آسیب‌پذیری جدی در برابر ایران ایجاد کرده است. علاوه بر این، همکاری نزدیک با واشنگتن که از نگاه بسیاری عامل بی‌ثباتی در خاورمیانه است، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را عملاً رودرروی تهران قرار داده است. از منظر جمهوری اسلامی، که آمریکا را «شیطان بزرگ» می‌نامد، این کشورها با در اختیار گذاشتن پایگاه‌ها و مسیرهای زمینی برای سیاست‌های منطقه‌ای واشنگتن، به تهدیدی علیه امنیت ایران تبدیل شده‌اند. در مقابل، حضور نظامی آمریکا خود به هدفی بالقوه برای ایران تبدیل شده است. تهران بارها تهدید کرده بود به پایگاه‌های آمریکایی حمله خواهد کرد و سرانجام در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵ با شلیک موشک به پایگاه العُدید در قطر این تهدید را عملی ساخت. هرچند این حمله ضعف‌های چتر امنیتی خلیج فارس را آشکار کرد. این شکنندگی پیش‌تر نیز در سال ۲۰۱۹ نمایان شده بود؛ زمانی که دولت ترامپ در برابر حمله حوثی‌ها به تأسیسات نفتی عربستان (شریان حیاتی درآمد این کشور ) واکنشی ضعیف نشان داد و ناکامی آمریکا در تأمین انتظارات امنیتی شرکای عربی حاشیه خلیج فارس عیان شد. علاوه بر این، تهدید مکرر ایران به بستن تنگه هرمز خطر دیگری است که پیامدهای ژئوپولیتیکی و اقتصادی گسترده‌ای به همراه دارد. این گذرگاه حیاتی که شاهراه صادرات انرژی خلیج فارس و بخش عمده تجارت جهانی نفت به شمار می‌رود، در صورت بسته شدن می‌تواند امنیت انرژی جهان را به‌طور مستقیم مختل کرده و منافع اقتصادی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را در معرض تهدید جدی قرار دهد. چنین چشم‌اندازی روابط این کشورها با ایران را بیش از پیش پیچیده ساخته و معادلات امنیتی منطقه را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد.
دوحه و پارادوکس امنیتی خلیج فارس
قطر به‌روشنی نماد پارادوکس موجود در ساختار امنیتی خلیج فارس است. این کشور از یک سو روابط نظامی مستحکمی با ایالات متحده دارد و میزبان پایگاه العُدید، بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه است. از سوی دیگر اما، به‌عنوان میانجی دیپلماتیک نقشی پررنگ ایفا می‌کند. ارتباط نزدیک با حماس، جایگاه قطر را در برجسته‌سازی ابعاد انسانی بحران غزه در سطح جهانی تقویت کرده و آن را به بازیگری کلیدی تبدیل ساخته است. این موقعیت دوگانه، قطر را در مناقشه ایران و اسرائیل در وضعیتی پیچیده قرار می‌دهد: از یک سو با تهران وارد گفت‌وگو می‌شود و از سوی دیگر حملات نظامی اسرائیل را محکوم می‌کند. به‌عنوان نمونه، دوحه حملات اسرائیل به ایران را «نقض آشکار حاکمیت» خوانده است؛ اما حضور نیروهای آمریکایی در خاکش، تناقضی آشکار در موضع‌گیری این کشور ایجاد می‌کند. پس از حمله موشکی ایران در سال ۲۰۲۵، دوحه اعلام کرد که خود را تحت تهدید می‌بیند. قطر در واکنش، بار دیگر بر ضرورت حفظ ثبات منطقه‌ای تأکید کرد. چنین رویکردی نشان می‌دهد که دوحه تلاش می کند در عین کاهش آسیب‌پذیری‌های امنیتی، نقش میانجیگری خود را نیز حفظ کند. این سیاست دوگانه، قطر را به یکی از بازیگران کلیدی در معماری امنیتی خلیج فارس تبدیل کرده است. با این حال، حفظ این توازن همواره ممکن نخواهد بود؛ چراکه روابط امنیتی نزدیک با ایالات متحده می‌تواند دست دوحه را در عرصه دیپلماسی منطقه‌ای ببندد و مانع ایفای نقش مستقل‌تر شود.
امنیت شکننده و معضل توازن در منطقه
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس این روزها مجموعه‌ای از ابتکارات دیپلماتیک را دنبال می‌کنند تا مانع گسترش رویارویی میان ایران و اسرائیل شوند. عربستان سعودی، امارات و عمان در این مسیر تلاش کرده اند روابط خود را با تهران عمیق‌تر سازند تا از شدت تنش‌های منطقه‌ای کاسته شود. نقطه عطف این روند، توافق مارس ۲۰۲۳ میان ریاض و تهران بود که با میانجیگری چین به دست آمد. با این حال، این راهبردهای منعطف امنیتی خود با چالش‌هایی روبه‌رو است. کشورهای عربی خلیج فارس همزمان تحت فشار متحدان غربی و ایران قرار دارند. هرچند تضمین امنیت آن‌ها همچنان به همکاری با ایالات متحده و غرب وابسته است، اما همین وابستگی می‌تواند به‌جای کاهش تنش، به عاملی برای تشدید آن در منطقه تبدیل شود. این کشورها همچنان تلاش می کند مانع سرایت جنگ به سرزمین‌های خود شوند و هم‌زمان همکاری‌های امنیتی منطقه‌ای را حفظ کنند. چنین تلاشی نیازمند تعادلی ظریف میان ارتباط مستمر با ایران و روابط پنهان یا آشکار با اسرائیل است. آن‌ها با حفظ این توازن در پی پیشگیری از جنگی منطقه‌ای هستند. با این همه، پیچیدگی این معماری امنیتی و معضل‌های راهبردی موجود، آینده امنیتی خلیج فارس را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است.
آزمون بزرگ امنیتی خلیج فارس
مناقشه ایران و اسرائیل اکنون به چالشی اساسی برای امنیت خلیج فارس تبدیل شده است. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از یک سو به دنبال حفظ و گسترش روابط دیپلماتیک با تهران هستند و از سوی دیگر همکاری‌های امنیتی خود با ایالات متحده را تقویت می‌کنند. در این میان، موقعیت خاص قطر بیش از هر چیز تناقض‌ها و دشواری‌های راهبردی معماری امنیتی خلیج فارس را نمایان می‌سازد. قطر در حالی روابط نظامی خود را با آمریکا و اسرائیل حفظ کرده که همزمان در پی تعمیق روابط دیپلماتیک با ایران است؛ مسیری که تلاش جمعی کشورهای عربی برای جلوگیری از تشدید تنش و پاسداری از ثبات منطقه را پیچیده‌تر می‌کند. حمله اسرائیل به دوحه قطر نشان داد که این وضعیت چقدر می‌تواند پیچیده باشد. به نظر می‌رسد برای آنکه شعله‌های یک رویارویی گسترده افروخته نشود و ثبات منطقه‌ای پایدار بماند، کشورهای عربی خلیج فارس ناچارند هم زیر چتر امنیتی غرب بمانند و هم روابط دیپلماتیک خود را با ایران ادامه دهند.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه