روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۸ آبان - شماره 3785

سیاست اخلاقی

 شاهین علامه- با توجه به واقعیت موجود در فضای سیاسی ایران و تجربیات دوره‌های مختلف بیراه نیست اگر گفته شود، روی تفرق و پراکندگی سیاست بیشتر برجسته بوده تا رویکردهای مبتنی بر هم‌افزایی و هماهنگی و همکاری. وقتی چنین رویکردی پیشه سیاستمداران شود، طبیعی است که تفسیرهای بسیار متفاوتی هم از واقعیت‌های موجود مطرح و تلاش شود هر مسأله‌ای به نتیجه و برداشت دلخواه راه ببرد فارغ از آنکه این نتیجه یا سیاست چقدر تأمین کننده منافع عمومی است.
باز از پیامدهای دیگر چنین رویکردی آسیب رساندن به اجماع نخبگانی و حتی نخبگان و مسئولان حاکمیتی است. ناگفته پیداست که اجماع نخبگانی یکی از مؤلفه‌های مهم در تصمیم سازی‌های معطوف به توسعه و مواجهه با بحران‌ها و مشکلات است.
امام راحل تنها در سطح تئوریک وحدت سیاست و معنویت را طرح نکردند، بلکه در عمل نیز مصداق اعلاى آن به شمار مى رفت. او تجسم مکتب سیاسى خود بود. کم نیستند عارفان و شخصیت هاى معنوى که خلوتگاه عبادت و راز و نیاز را جز به ضرورت ترک نمى کنند و به امور اجتماعى و سیاسى بى توجهند. اما امام بین این دو شرایط را جمع کرد، او مظهر اسفار اربعه عرفانى بود. عرفان نظرى و سلوک عملى هیچ گاه او را از متن اجتماع و سیاست دور نمى کرد. کسب معرفت الهى و حضور در دروس عرفانى آیت اللّه شاه آبادى او را از شرکت در مجلس شوراى ملى زمان طاغوت، براى مشاهده مذاکرات نمایندگان و یا درک سیاسى محضر آیة اللّه مدرس باز نمى داشت. در شرایطى که جهاد اکبر در راس برنامه هاى او بود از دعوت به جهاد اصغر و قیام براى خدا غافل نبود. آن ولى خدا با نگارش کتاب هاى عمیق عرفانى و فلسفى مانند «مصباح الهدایه الى الخلافه و الولایه»، تعلیقات بر فصوص، تعلیقات بر مصباح الانس و کتاب «سر الصلاة» و کتاب هاى سیاسى ـ فقهى همچون کشف اسرار، الرسائل، کتاب البیع و تحریر الوسیله، وحدت فقاهت با سیاست، عرفان و فلسفه را به خوبى نشان داد، آن عارف واصل و فقیه نامى در تعلیقه بر شرح فصوص نوشت: طریقت و حقیقت جز از راه شریعت حاصل نخواهد شد، زیرا ظاهر، راه نیل به باطن است. امام خمینى به سیاست نگاهى جامع دارد. ایشان به جاى تعریف یک سویه، چهره ژانوسى (دوگانه) آن را تبیین نموده و انواع آن را بر مى شمرد. طبق دیدگاه امام، سیاست را به سه گونه الهى، حیوانى و شیطانى مى توان تقسیم کرد.
سیاست الهى (نبوى) در چارچوب دین و مکتب حیات بخش اسلام تعریف مى شود و جوهر آن هدایت و سعادت مردم است. این سیاست با معنویت، اخلاق و عرفان آمیخته است. اصول اخلاقى و امور معنوى در آن به هیچ عنوان ارزش ابزارى ندارند، بلکه خود هدف محسوب مى شوند. زیر پا گذاشتن اصول اخلاقى و معنوى جایز نیست و مى توان گفت این نوع از سیاست معادل دیانت است. به تعریف امام از سیاست که مختص انبیاء است، توجه کنیم:
سیاست این است که جامعه را هدایت کند، در راه ببرد. تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزى که صلاحشان است. صلاح ملت است. صلاح افراد است و این مختص به انبیاء است و دیگران این سیاست را نمى توانند اداره کنند.
دقت در این تعریف و توجه به کلید واژ ه هاى آن از جمله «هدایت» و «صلاح» مطابقت این نوع از سیاست را با دین روشن مى کند. براى اثبات این سخن کافى است به جاى واژه سیاست، کلمه دین را جایگزین کنیم در این صورت آنچه در تعریف سیاست آمده، با تعریف دین کاملاً منطبق است. این سخن امام که «والله اسلام تمامش سیاست است» بیانگر همین معناست. یادآور مى شویم سیاست نبوى همه ابعاد زندگى انسان اعم از بعد معنوى و مادى یا حیوانى را مورد نظر دارد. بنابراین نباید گمان کرد که انبیاء تنها به معنویات پرداخته و به امور رفاهى ومسایل مربوط به بعد حیوانى انسانها کار ندارند.همچنین امام درباره وجه مثبت سیاست، تعریف عملى و مصداقى نیز ارائه نموده اند، ایشان در یکى از جلسات درس نجف اشرف چنین مى گوید:
مگر سیاست چیست؟ روابط بین حاکم و ملت، روابط بین حاکم و سایر حکومت ها، جلوگیرى از مفاسدى که هست، همه اینها سیاست است.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه